تجربیاتی به بلندای نامنتها (بالای یک سال)

[نیما]

  دوست قهرمانم سلام 


به تاپیک تجربیاتی به بلندای نامنتها خیلی خوش اومدی

خیلی خوشحالم که اینجا در مرحله آخر پاکی می بینمت  

دست به دست هم بیشتر از یک ساله که تلاش کردیم با سختی ها جنگیدیم 


تا یه زندگی پاک و آروم  درست کنیم


الان وارد یه مرحله جدید شدیم تلاش هامون به ثمر نشسته

یادمون نره که همیشه باید از گذشته عبرت بگیریم و آینده نگر باشیم

دوست من به عقب نگاه کن

چقدر زحمت کشیدی تا الان روی این پله پاکی بایستی 

پس مراقب باش مبادا باز لحظه ای غفلت همه ی تلاش ها رو از بین ببره
.

.

.

.

.

تجربیاتی به بلندای نامنتها  برگه ای از کانون مختص توست 

تا از تلاش هایت  از سخت کوشی هایت بنویسی 

از تجربیاتت بنویسی از کارهایی که تا این مرحله برای پاک بودنت انجام دادی

برای ما برای هم مسیر هایت برای خودت بنویسی

 تا یادمان باشد کجا بودیم و چه تلاش هایی کردیم و به کجا رسیدیم

[drift]

سلام به همه دوستان کانونی،
400 روز گذشت،
در این مدت روزهایی بود که وسوسه میشدم ولی بسته به رزوهای گذرانده شده مقاومت در مقابل وسوسه بسیار متفاوت بود،از مقاومت های جدی گرفته تا مقاومت هایی در حد ۱ دقیقه و رد کردن وسوسه،

انسان‌ها وقتی تغییر می‌کنند که نیاز درونی برای تغییر داشته باشند. اگر بخواهید به اجبار چیزی را تغییر دهید موقتی خواهد بود و احساس سرخوردگی بوجود خواهد آورد.

این نیاز درونی در من به شکل دیگری بوجود آمد که خودارضایی در راستای رسیدن به نیازم گم شد و به دست فراموشی سپرده شد،

خوشحالم وقتی کسی من را به جمع مختلط خودشون که حدودی قائل نیستن دعوت کرد که فقط حضور داشته باشم و شایدم کسی را برای خودم پیدا کنم کوچترین میل قلبی که نداشتم به او هم توصیه کردم هرچه زودتر خودش رو از این وضع که عاقبت نداره خلاص کنه.

خوشحالم که شکست عاطفی رو تو ین مدت تجربه کردم و واقعا تجربه گران و خوبی بود که بنظر من فواید زیادی توش داشت و هزینه هاشم کم نبود،

خوشحالم بالاخره بعد از مدتهای زیادی از عمرم که سپری شده تونستم به ثباتی برسم که برای فردای خودم برنامه ای بریزم و خیالم راحت باشه که عوامل ویری در به سرانجام نرسیدن اون برنامه دخالتی نداره و اگر برنامه ای به سرانجام نرسید فقط بخاطر عوامل مختلف دیگه باشه و نه چیز دیگه.

خوشحالم که از زندگی لذت نسبی میبرم،

خوشحالم که خودم هستم،

خوشحالم که به کسی وابسته نیستم و گلیم خودمو ، خودم از آب میکشم بیرون،

و در نهایت خوشحالم که میدونم خدایی در این نزدیکی هست...

خدای بزرگ نگهدارتون و آرزو دارم قلبتون در تک تک لحظات زندگی تون پر از یاد خدا و فضای دلتون آکنده از عطر خدا بشه.

[صادقین]

سلام
ممنونم از دعوت سرکار خانم گلبرگ و سرکار خانم رعنا.

خدا رو سپاس‌گزارم که فرصت زندگی همراه با پاک بودن رو به همه‌ی ما عطا فرمود.
و با اینکه نافرمانی او رو کردیم اما توفیق توبه و تلاش برای جبران گذشته رو داده.

خدا رو شکر که در کانون، به این باور رسیدم که می‌شه از آلودگی فاصله گرفت.

مهم‌ترین رکن پاکی، جلوگیری از ایجاد شرایط گناه هست. یعنی کنترل نگاه و ذهن.
متاسفانه شرایط زندگی خیلی از اوقات به نحوی هست که انسان رو ترغیب به گناه می‌کنه.

این رو باید یادمون بمونه که برای رسیدن به چه هدف‌هایی، قدم در راه پاکی گذاشتیم و برای چی داریم تلاش می‌کنیم.
همه‌ی ما در زندگی به یک جایی رسیدیم که تحمل گناه برامون غیر ممکن شد و تصمیم گرفتیم در مسیر پاکی باشیم.

با همه‌ی سختی‌هایی که در طول مسیر هست، اعم از همه‌ی وسوسه‌ها و همه‌ی مشکلات زندگی، اما یادآوری اهداف پاکی و امید به روزهای خوبی که قراره با لطف خدا و تلاش‌های ما به دست بیاد، سختی‌های مسیر برامون قابل تحمل می‌شه.

ذهن ما عادت به این داشته که هر موقع مشکلی در زندگی داریم و از شرایط ناراحت و ناامید هستیم، برای فرار از این وضعیت به گناه پناه ببریم.
پس برای این که بتونیم این روند رو تغییر بدیم، باید اگر در توانمون هست، علت ناراحتی‌هامون رو رفع کنیم.
و اگر حل اون مشکلات در توانمون نیست، خودمون رو قدای اون ناراحتی‌ها نکنیم.

چون با گناه و آلودگی به روح و جسم و انسانیتی که خدا به ما عطا کرده و امانت خدا در نزد ماست، داریم آسیب می‌زنیم.
و با این گناه، مشکلی از ما حل نمی‌شه بلکه به مشکلات ما اضافه می‌کنه.

در مسیر پاکی که مسیر بی انتهاست احتیاج هست که لذت گناه که در ذهن ما شیرین شده، تبدیل به نفرت از گناه بشه.
با مرور ناراحتی‌هایی که به خاطر گناه نصیبمون شده، به ویژه وقت‌هایی که وسوسه‌ها هجوم میارن، این نفرت از گناه در ما تقویت می‌شه.

مورد بعدی جایگزینی لذت‌های حلال و درست به جای این گناه هست.
مثل سرگرمی یا بازی‌هایی که می‌تونه ذهنمون رو مشغول کنه و از وسوسه دور نگه داره.

و خستگی ناشی از فعالیت روزمره، هم می‌تونه به پاکی کمک کنه و هم می‌تونه برای پاکی خطر آفرین باشه.
اینجاست که تفریح مناسب و رفع خستگی، کمک می‌کنه تا وسوسه‌ها از ما دور بشه.
پس احتیاج هست که خواب و خوراکمون رو منظم کنیم.

اما نکته مهم این هست که همیشه و در همه حال و با هر مدت پاکی مراقب باشیم.
وسوسه‌ها همیشه به یک صورت و یک جور سراغمون نمیاد بلکه خیلی از اوقات از راه‌هایی وارد می‌شه که قبلاً فکر نمی‌کردیم.
در هر حال باید از خدا کمک بخواهیم.

طعم پاکی رو برای خودمون شیرین کنیم.
هر روز که با پاکی سپری می‌شه خدا رو شکر کنیم و از ته دل خوشحال باشیم که پاک بودیم. اینکه تونستیم پاک باشیم برای ما افتخاره.
و این پاک بودن خودش هدیه بزرگ هست بعد از اون همه ناکامی و ناراحتی‌های ناشی از گناه.
لذا نباید مغرور بشیم و مسیر پاکی رو برای خودمون تموم شده بدونیم. مسیر پاکی همچنان ادامه داره.

سعی کنیم بیشتر از کانون استفاده کنیم.
انجمن تجربیات یکی از ارکان پاکی هست.
برای این انجمن زحمات و تلاش‌های بسیاری انجام شده.
تجربه‌هایی وجود داره که چراغ راه هستند و در این مسیر به ما کمک می‌کنند.
این‌ها رو قدر بدونیم و در زندگی به کار ببریم.

و در کنار هم‌مسیرهامون باشیم و بهشون کمک کنیم.
این به خودمون هم کمک می‌کنه تا یادمون نره برای چی اینجا هستیم.

ان شاء الله همگی موفق و پیروز و سربلند باشید.
یا علی

[افرا]

سلام....

امیدوارم حال همگی خوب باشه...

به پیشنهاد هادی جان اینجا هم کشف شد...

نمیتونم خیلی طولانی بنویسم ولی اونچه که به ذهنم میرسه رو مینویسم...

یک سال گذشت و در این مدت اتفاقات زیادی افتاد...

روزای اول که ذوق خیلی زیادی داشتم برای دیدن اینکه بالای چند ماه پاکی چه حسی داره...

خب خیلی خوب بود. ازونطرف هم فهمیدم که نباید توقع خیلی زیادی از پاکی داشته باشیم چون خودش باعث شکست میشه...

بعضی از مشکلات زندگی چه پاک باشیم یا نباشیم هستن و نیازه که خودمون حلشون کنیم...

در این بین پاک بودن قدرت تصمیم گیری رو بهتر میکنه... دیدمون رو به دنیا منطقی تر میکنه تا ازین لحظاتی که توی دنیا هستیم درست استفاده کنیم...

خیلیا در گیر احساسات کاذب هستن که با ترک حل میشه...و به نظر من این مورد یکی از بهترین دستاورد های پاکی بالای یک ساله...

تمایل به ازدواج هم ممکنه زیاد بشه که خب طبیعیه... 

همین الان پیام عقد دوتا از دوستام رسید (هم عروس هم دوماد دوستامن!) حس عجیبی داد... 

الان یک نکته ی دیگه ایی به ذهنم رسید اونم اینه که لازمه قبل از شروع این مسیر یه سری از اصول و قوانین رو برای خودتون بنویسید.

چون در طی این مسیر ممکنه حس و حال متفاوتی رو تجربه کنید که شخص رو کلا وارد مسیر دیگه ایی کنه! 

مثل همین الان که دارم تایپ میکنم :

به خاطر وضعیت هورمونا و تمایل شدید به بودن کنار کسی خودم دوس دارم جای کسی باشم که ازدواج کرده... ولی توی اون اصول و برنامه ایی 

که قبلا نوشته بودم نوشتم : تحت تاثیر حرف دیگران و اتفاقات و حس شدید درونیم قرار نمیگیرم و فعلا ازدواج نمیکنم.وقتی اینکارو میکنم که شرایطش

واقعا موجود باشه و خودمم واقعا اماده باشم...

خوشبختانه فرصت هست و هنوزم میشه به همین شکل ادامه داد...

(لطفا توجه کنید که من اصلا مخالف ازدواج نیستم ، ولی خواستم اون قوانینی که در زمانی که منطق به ذهنمون حاکمه رو مینویسیم رو توضیح 

داده باشم...)

صحبت خیلی زیاده ولی همینجا به پایان میرسونمش...

موفق باشید

[افرا]

سلام به همه ی دوستان ، عزیزان،  سروران ....

متشکر از کارما جان به خاطر دعوتش...

فکر میکردم فقط یک بار باید اینجا تجربیاتمونو بنویسیم ، پست قبلی هم مال خودم بود ، عجیب بود برام.... 

به هر حال کارما خودش بهتر میدونه...


نزدیک 460 روز گذشت...

 خیلی صحبتارو قبلا نوشتم ...

چون تقریبا یکی دو ماه اول فراز و نشیب های زیادی داره ازونجا به بعد تبدیل میشه به سبک زندگی...

بعد از چند ماه اگه فکر کنیم دیگه رها شدیم و تموم شد خب به احتمال زیاد پامون میلغزه...

برای خودمم این اتفاق افتاد تا فهمیدم ما همیشه باید مراقب باشیم...

مورد خیلی مهمی که میخوام بگم در مورد شروع کاره... 

یعنی همون روزای اولی که تصمیم گرفته میشه که اینکارو کنار بذاریم....

مهمترین روزها هم همون زمانه... 

اتفاقات و افکاری که داریم مشخص میکنه وقتی صفر شدیم ادامه بدیم یا کلا دیگه کانون نیاییم!

این افکار مشخص میکنه توی روز سوم چهارم که شدت تحریک ها زیاد میشه باهاش چطور برخورد کنیم....

مجموعه ایی از عوامل دست تو دست هم قرار میدن که موفق باشیم یا نه....



چکار میشه کرد؟

فکر کنم قبلا هم گفته باشم که زمانی که میخواییم یه راهی رو بریم اول راه رو باید تمیز کنیم! که برامون سخت نباشه...

انگار یه مسیری پر از تیغ پیش و رو داریم که قراره ازش عبور کنیم....

یا باید راه رو تمیز کنیم یا کفش های خیلی خوبی داشته باشیم!

این تیغ ها همون عوامل تحریکن...

تقریبا 100 درصد تمام این عوامل تحریک رو هممون میشناسیم!

حرفه ایی شدیم دیگه  

ولی اینکه اونارو از زندگی حذف کنیم یه مقداری داستان داره...

اول و اخرش متوجه میشیم که باید غرور و اعتماد به نفس کاذب رو بذاریم کنار و اینارو حذف کنیم!

نه اینکه بگیم : نه من خیلی قویم میخوام فیلممو ببینم پاک هم بمونم!

تمام کسایی که این راه رو رفتن دارن میگن اینطوری نمیشه پیش رفت...

پس همین الان تمام عوامل تحریک بیرونی و درونی رو بذاریم کنار چون قرار نیست تجربیات دیگران رو تکرار کنیم و وقت هدر بدیم!

اگه یه فیلم حتی کمدی باعث تحریک میشه خب بذارمش کنار...

همین چند روز پیش خودمم یه سریال بانمک دانلود کرده بودم دیدم ای بابا من با اینم دارم اذیت میشم! خب پاکش کردم ! 

حالا یکم نخندیم هم چیزی کم نمیشه

من هنوزم توی اتاق دربسته اذیت میشم...پس باز میذارمش...کار سختی هم نیست...

پاک شدن و موندن از در کنار هم قرار گرفتن همین نکات خیلی سادست....

متشکر از وقتی که گذاشتید....

[افرا]

به نام خدای بزرگ....

بازم متشکر از کارما جان به خاطر دعوتش...

امیدوار بودم بعد از پیام قبلی و قبلیم یکی پست بذاره که فقط من نباشم....


یه ماه دیگه گذشت و امید دارم که تا همیشه همینطور باقی بمونه....

نگه داشتن یه چیز خوب هم ارزش خاص خودشو داره...و اگه بعد از سه ماه یا 6 ماه یا یه سال فراموش بشه میتونه منجر به شکست بشه....

فکر کنم امروز از 500 روز رد شدیم به لطف خدا.....

یه صحبت کوتاهی بکنم سریع برم....

متاسفانه توی دوران سختی هستیم...

فاصله ی بلوغ و ازدواج خیلی زیاد شده که خوبی و بدی خاص خودشو داره...

محیط بیرون با سالهای گذشته متفاوته...

دسترسی به سایت های ناجور خیلی راحت تره...

یه زمانی رو ما یادمونه با نت کارتی با سرعت 4 کیلوبایت بر ثانیه رسما نمیشد کاری کرد...

الان شما خیلی سریع میتونید به همه چیز دسترسی داشته باشید...

اما از جهت دیگه ایی ازین ابزار میتونید خیلی استفاده های بهتر و بیشتری بکنید....

انگار ما یه چاقویی داشتیم که هم میتونست سودمند باشه یا مضر الان فقط سایزش بزرگتر شده!

میتونه خیلی مضرتر باشه یا خیلی سودمند...

بازه ی اختیاراتمون خیلی زیاد شده...

خداروشکر...

اینکه اینجایید خودش یه دنیا ارزش داره...

اینکه تلاش میکنید بهتر و بهتر باشید ....

قدر خودتونو بدونید...

دستتونو میبوسم....

یه مرور کوتاهی بکنم از روز اول تا اینجا و صحبت رو تموم میکنم...

معمولا روز اول با یه شور و شوق و امیدواری شروع میشه ...

بعضیا اینجارو پیدا میکنن...

یا اینکه اینجان و براشون سخته که بنویسن : افرا / صفر!

به هر زحمتی که شده ازون چراغ امید کوچولویی که توی دلمون هست استفاده میکنیم برای حرکتی دوباره....

چند روز بعد ممکنه نا امیدی ها شروع بشن...

بدخلق بشیم...

اما این هزینه اییه که باید پرداخت کنیم برای بهتر شدن...

حتی ممکنه ذهن چند روز اول بگه به خاطر ترک این کار همش دارم بد میارم...

ولی هوشیار باشیم که این ذهن الان داره دنیارو تیره و تار میبینه...


و گرنه اتفاقای بد برای همه میوفته...

امروز منم کارتمو گم کردم انگار دنیا رو سرم خراب شده بود!

اگه روز سومم بودم قطعا میشکستم!

چون ذهنم میگفت به خاطر ترک کردنته که اینقدر حواس پرت شدی! ضرر ترک کردن بیشتره و برو دوباره خودتو راحت کن!


چه روز سوم باشیم یا روز 30 یا 300 فرقی نداره....

فکر اشتباه رو پاک میکنیم ....

وقتی روز اول به این نتیجه رسیدیم که پاک بودن راه درسته پس تا اخرش این راه درست ، درست میمونه! تبدیل نمیشه به راهی غلط!

اگه اذیت شدیم اینجارو داریم تا به یک ارامش نسبی برسیم....

براتون آرزوی پاکی ابدی و آرامش دارم...

یا علی

[فرید]

سلام رفقا
افرا جان دمت گرمه من یه موز بردارم با اجازت 
روزهای رهاییم از این نکبت از یکسال گذشت و قبل از هر چیز خدا رو بابتش شکر میکنم
بزرگترین تجربه ام رو همه تون میدونید اما باز میگمش کلید طلایی اینه که هرگز نرید به سمتش اصلا مسیرش رو شروع نکنید خود شما بیشتر از هرکس دیگه ای میدونید که چی بیشتر تحریکتون می‌کنه خوب سمتش نرید همین رمز موفقیت همین نکته ساده است
 شما نمی‌تونید جاده جنوب رو برید و به شمال برسید
شما نمیتونید شروع به دیدن تصاویر محرک کنید با این فرض که اتفاقی براتون نمیفته، تنها و بیکار تو خونه بشینید با این دید که هیچی نمیشه، خودتون رو مشغول حرف ها و داستان ها و فیلمهای مبتذل کنید و وضعیتتون رو سبز نگه دارید
خلاصه اینکه از همون قدم اول جلوش رو بگیرید نذارید قوی و قوی و قویتر بشه

[هدا]

وقتی روز ۲۶ بودم تو تجربیات اغازین با ذووووووق کلی راه حل داده بودم
الان روز ۴۰۵ هستم. و...
چیزی ندارم بگم جز اینکه بین اونهمه تلاش برای ترک، بلخره یکیش سوزنش گیر می کنه... قول میدم.

[فرید]

سلام بچه ها  
تجربه ام رو بالاتر گفتم فقط چندتا سوال...


میگم اگه کسی ازتون کمک بخواد بهش کمک می‌کنید؟
اگه به التماس بیفته و به خدا و پیغمبر و مقدساتتون قسمتون بده چی؟ کمکش میکنید؟
اگه پافشاری کنه چی؟اگه هر روز و هر روز خواهشش رو تکرار کنه چطور؟
اگه بدونید که نمیتونه تو روی هیچ کسی نگاه کنه و دردش رو بگه به جز شما، کمک حالش نمیشید؟
اگه تنها کسی که تو دنیا میتونه بهش کمک کنه شما باشین چی؟ 
اگه آینده و حالش وابسته به کمک شما باشه؟
اصلا اگه اون فرد یکی عزیزانتون باشه چطور؟ چقدر برای رفع مشکلش تلاش میکنید؟ تا کجا حاضرین کمکش کنید؟ چقدر حاضرید براش وقت بذارید؟ از چه چیزهایی حاضرید بگذرین تا بهش کمک کنین؟ 

یا علی بگید و به خودتون کمک کنید

[هدا]

متن رو تا آخر بخونید سوپرایز دارم

 - وای بر‌تو ای انسان، اگر ارزش نفس خود را می شناختی آنرا با گناهانت پست و خوار نمی کردی!ما ابلیس را به این دلیل از خود دور ساختیم که بر تو سجده نکرد، شگفتا! که چگونه تو با او‌سازش کرده ای و از ما دوری جسته ای.... -

 این یک نامه اختصاصی ست به
همه و همه بچه های کانون

بسم رب النور
سلام! مدت طولانی بود که قصد داشتم این پیامو بنویسم تا اینکه بلاخره امروز به مناسبت روز ۴۸۰ یاعلی گفتم و مینویسم!
و متاسفانه یا خوشبختانه قراره این اخرین پیامی باشه که محتوای کمک به ترک خ ا داره، میخوام از این فضاها فاصله بگیرم پس امیدوارم بیشترین کمک رو بهتون بکنه.
هدف از نوشتن این نامه اینه که یه راهکار و «فرمولی» بشه برای مواقع اورژانسی
مواقع اورژانسی کیِ؟ 
همون مواقعی که مغز از کار میفته و تمام عهد و قول و همه چیز رو به سطل زباله مغزمون روانه می کنیم!
که خب کاملا طبیعیه. انسان تا وقتی توی ترک شهوت به ۴۰ روز نرسه بخش حیوانی وجودش غلبه داره به بخش معنویش و همینه که بعد انجام گناه هزار بار فکر می کنیم چرا یادمون رفت.
به قول داداش رضا انسان ذاتا فراموش‌کاره، هرروز باید و نبایدشو بهش یاداوری کنین.
قبل شروع راه حل های ویژه، فوری و فوق اضطراری یه جمله از داداش رضا - اگه نمی دونید کیه اسمشو گوگل کنید-
میگم و بسم الله:
جای خالی خدارو استرس پر می کنه

•*•*•*•*•*•*•*•*•*•*•*

توجه توجه


راهکار ها به صورت مرحله ای می باشند و قصد بر این است که از هنگام اولین جرقه های گناه گرفته تا زمانیکه در یک قدمی پرتگاه هستیم با مراجعه به این نامه قدم به قدم، به ذات فراموشکارمون غلبه کنیم!
( مهم نیست در کدوم مرحله انجام گناهید از اولین فکر تا یک قدم مونده به انجامش کافیه این نامه رو مطالعه کنید و قدم به قدم پیش برید باهاش، هرچه دیرتر بهش مراجعه کنید کار سختتره ولی بعد چندبار انجام مغز یاد میگیره در اوایل مسیر گناه به صورت خودکار مطالبو اجرا کنه.)
^•^•^•^•^•^•^•^•^•^••^•^•^•
 
مرحله فوق فوری شماره یک
دستشویی-
ببین منو
همین الان
همین الان
بدون ذره ای مکث و فکر
دارم میگم در همین لحظه که اولین فکر ها داره اروم اروم از لونه میاد بیرون، تا وقتی که یه قدم مونده تا بلغزی
برو دستشویی.
اگه اینو انجام دادی ۹۰ درصد کارو رفتی
برو دستشویی و لطفا به خودت آب سرد بزن
و بعد بیا بیرون.
بحث اب سرد نیست، بحث دستشوییه.
یه چیز عجیب و خنده دار( تاسف اور!)
۹۰ درصد مواقع میل جنسی نداری، و با تخلیه ادرار شما از لحاظ ذهنی کاملا تخلیه میشید.
فقط و فقط کافیه خودتو از روی مبل بلند کنی و برسونی خودتو به دستشویی
همین فقط همین
اصلا بگو
باشه
انجامش میدم
اول میرم دستشویی بعدش انجامش میدم.
اینجوری هیولا رو خفه کن و خودتو به دستشویی برسون
بعد از تخلیه ادرار لطفا خودتو با آب سرد بشورید.
اگه اینکارو کردی و بعدش بازم مغزت داشت منفجر میشد، مسئولیتش با من!
می بینی که چقدر آروم تری
نذار مغزت حرف بزنه، فقط بهش بگو لطفا خفه شو و مراحل رو‌انجام بده. 
به مغزت بگو که داری انجام گناهو به تعویق میندازی، همین.

قدم فوری شماره ۲
وضو
نمیدونم عقاید دینیتون تا چه اندازه س 
و اهمیتی هم نمیدم
برام مهم نیست کومونیست هستی یا بچه مذهبی
بلافاصله با آب یخ وضو بگیر.
فهمیدی؟
نمیخوام بگم نماز بخون، بچه مذهبیاشم نمیتونن این موقع نماز بخونن اگه میتونستن که هزار باره ترک کرده بودن( اگه میتونی که خیلی ایول داری)
فقط و فقط میگم وضو بگیر. ببین منو!
وضو بگیررررر
به هیچی فکر نکن 
فقط اون آب سرد لعنتی رو بپاش به صورتت و باهاش وضو بگیر
بعدش بدون اینکه دست و صورتتو خشک کنی از دستشویی بیا بیرون.
میخوایم خنکیش رو صورتت بمونه!

مرحله ضروری شماره ۳
تجدید باور -
می دونم الان پسرای کله شق کانون میگن اینا چرت و پرته، این چه حرفیه نیاز من چیز‌ دیگه ایه! به کسی که تشنه شه میشه گفت آب نخور ؟!
مرگم چیز دیگه س
اینا چ حرفایین


برادر یا خواهر گرامی، میدونی تعریف نیاز چیه؟

اگه نیاز تامین نشه میمیری. بله! شما آب و غذا نخوری و نخوابی میمیری. ولی هیشکی از خ ا کردن نمرده، باور کن
پس گول مغزتو نخور و به این میل شیطانی گوش نکن
از این انرژی برای تکون دادن دنیا میتونی استفاده کنی...

مرحله فوق مهم شماره ۴
آبرسانی-
مهم نیست که الان باور خوی شیطانیت تغییر کرد یا نه
بگو به جهنم
آره اصلا حق با توعه انجامش میدم 
بذار یه لیوان آب بخورم، انجامش میدم
بعد هرچه سریعتر یه لیوان بزرگگگگگ آب یخ بخورید. اگه یخ نمیشه لااقل سرد باشه، حتی اگه زمستونه
یکمی از آب یخ رو به سر لپ ها و دور گردن بزنید، لطفا و خواهشا
فقط انجامش بدید
همین
سعی کنین هیچی فکر نکنین
چون شما در حال حاضر فکر نمی کنین، فقط دارید به بخش حیوانیتون خوراک میدید
فقط به انجام مراحل فکر کنید و تمام
همه وظیفتون همینه
مرحله میانی
لطفا میوه بخورید. لیموترش خیار یا هررررمیوه ای ترجیحا خنک باشه
قصد من تغییر طبع بدن و خنک شدن نیست، چون با غذا و‌خوراک شما نمیتونید میلو خاموش کنید
بحث خوردنه و تغییر جهت فکر، تمام

مرحله فوق فوق فوق important
شنا-
بله، شروع کنید به انجام حرکت شنا، به هر تعدادی که میتونید. 
نه!
بیشتر از توانتون
Just do it
فکر نکن
فکررررر نکن
به اون صدای توی مغزت بگو ساکت شو، باشه انجامش میدم الان ساکت شو فقط
بعد فقط پشت سر هم شما حرکت بزنید
شنا یا پلانک یا دراز نشست فرقی نداره
هرکدوم براتون سختتره
فقط انجامش بدید تا به نفس نفس بیفتید
تا جاییکه حس کنید دیگه اگه یه حرکت دیگه بزنید میمیرید ادامه بدید
دراز نشت توصیه نمیشه چون عضلات شکم ممکنه بگیره، هر حرکت سنگینی که به ذهنت میاد بزن
فقط انجامش بده همینننننن

مرحله ششم 
موکول کردن به نسیم بهاری

چی؟ یعنی چی
یعنی اینکه تشریفتونو ببرید توی تراس یا بالکن خونه تون
ندارید؟ اوکی
برو حیاط
ندارید؟ اوکی
فقط برو پنجره رو باز کن و سرتو ازش بکن بیرون
بذار اون کله ی کله شق ت باد بخوره
به اون شیطان درونتم بگو ساکت شو داداش تا یه ربع دیگه، انجامش میدم. بذار یه ربع هوا بخورم انجامش میدم
من بعید میدونم دیگه حرفی برات باقی بمونه، بعید میدونم دیگه دلت بخواد کاری بکنی
ولی اگه هنوز فکرش هست ساعتو نگاه کن
بگو دقیقا یه ربع دیگه انجامش میدم
بعد به سپردن سر و مغزت به نسیم هوا ادامه بده
بهم اعتماد کن
همه چی بهتر میشه
فقط تنفس عمیق
به فکرای جنسی بگو باشه باشه بهت رسیدگی میکنم بذار نفس بکشم حالا
نفس عمیق بکش، سرتو تکون بده
هوا سرده گرمه هرچی هست مهم نیست فقط انجامش بده
زندگی رو تنفس کن
حالا آرومتری

مرحله پایانی
فکر جایگزین-

حالا که آرومتری میتونی یکم 
فقط یکم
بهتر فکر کنی
و سعی کن تمرکزتو ببری روی تلخی ها 
میدونم خیلی سخته
ولی در حین نفس عمیق کشیدن
سعی کن به یاد بیاری
چیو؟ به احساسات بدی که هزاربار قبلا تجربه ش کردی
به اینکه اگه خوب بود پس چرا به فکر ترکشی
مبادا یادت بره چی کشیدی تا رسیدی به اینجا...
تمام سعیتو بکن به یاد بیاری اما اگه دیدی داره نتیجه عکس میده و شیرینی های گناه زیر زبونته
سرتو تکون بده و فکرارو از سرت بیرون کن
نفس ت باید مث سگ ازت بترسه نه اینکه تو مثل خر بهش گوش بدی!!!!
بدنتو کش و قوس بده
یه صحبتی با خدا داشته باش
بگو خدایا من زورم نمیرسه
تو درستش کن
هرچی دلت خواست ناله کن غر بزن
بگو هرکار کردم نشد جونم به لبم رسیده دیگه
خدا خودش درستش میکنه! 
تو فقط تو این موقع یادش بیفت، بقیه ش حله!

تو ۴۰ روز رو تموم کن
اگه بقیه شم همین قدر سخت بود مسئولیتش با من
باور کن هیچی تو دنیا به اندازه ۴۰ روز اول سخت نیست
یکم به نفست افسار ببند خودش راهشو پیدا میکنه...همه سختیای زندگی تمومی دارن...

هی داداش
تبریک
۱۵ دقیقه ت تموم شو
حالا اگه خواستی برو انجامش بده
نفس سرکشت سر جاشه ها
رو بهش بدی همین الانم انجامش میده
ولی مهم اینه
داغی کله ت پرید!
تبریک
شما رها یافتید و الان میتونید با بخش منطقی و به دور از حیوانی مغزتون زندگی کنید
و درضمن
الان یه کوپن دارید پیش خدا!
کوپن چیه؟!
هربار بخاطر خدا گناه نکردی یعنی یه جایی با این کوپن میتونی از مخمصه های زندگی در بری یا یکی از خواسته هات براورده میشه
اگه بخاطر خودت و جسم و روحتم گناه نکردی و نه بخاطر خدا، بازم قبوله
خدا اینقدر عاشقته و میخوام فقط خوب باشی که از هر راهی از خودت محافظت کنی جایزه هم میده بهت
الان میتونی سجده شکر به جا بیاری و از خدا طلب کنی آرزوهاتو




دقت کنید هرچه زودتر بیاید سراغ مراحل کار آسونتره
یسری مراحل هست که میتونید اضافه کنید
ساده هستن ولی ذات فراموشکارمون موقع گناه هیچی یادش نیست، میدونم مراحل بالا هم ساده ن ولی مسئله فراموشیه وگرنه به ولله ترک خ ا هم ساده ست!!
نگید ساده س
به درد نمیخوره
شما یه بار انجام بده کمکت نکرد بیا پروفایلم فحش بده
یا نگید حفظ میشم
عمرا حفظ نمیشی
لینک این پست رو دم دستت بذار برای مواقع ضروری
پس این نامه ۹۰ درصد جنبه یاداوریه
قبلش هشدار بدم
الان شما تا آخر روز در معرض خطری و هر لحظه باید حواست جمع باشه هر فکری اومد خاموشش کنین
بچه ها خواهش میکنم فکرو ادامه ندید
اگه یاد بگیرید اول کار فکرو ساکتش کنید اصلا دیگه هیچ مشکلی نیست. بعد ۴۰ روز افسار فکرتون کم کم میاد دستتون و همینه که دیگه اذیت نمیشید.
خواهش و تمنا میکنم بعد اولین فکر تغییر موقعیت جسمی و ذهنی بدید، همین.
ادامه ش نده اون لامصبو!

این راهکارای اضافه رو برای بقیه طول روز ادامه بدید که مطمین شید فکرش نمیاد به ذهنتون دیگه
حالا که آروم شدید این مراحل extra یا اضافه میتونن عملی باشن!
و اگر هم امکان انجامشو بلافاصله بعد مرحله اصلی پایانی دارید دریغ نکنید
خواهش میکنم فکر نکنید و فقط مراحل نامه رو به اتمام برسونید

۱) مراجعه به سایت داداش رضا و خوندن مطالبش

۲) تماس با یه دوست آشنا فامیل و هررر کسی

۳)یه کاغذ خودکار پیدا کن و هرچی خواستی بنویس فقط
 بنویس تا تخلیه روانی شی و بعد مچاله کن پرت کن توی سطل آشغال، یه لذت نابیه!

۴) تلویزیون روشن کن و سریال یا فیلم ببین. ترجیحا یه سریال( سانسور شده!) دنبال کنید و دیدنشو فقط موکول کنید به زمانایی که نیاز به تغییر جهت فکری دارید

۵) تمیزکاری، بله تمیزکاری! اتاق یا سالن خونه. جاروبرقی یا تمیز کردن شیشه یا ظرف شستن.
 دختر و پسرم نداریم

۶) خواب. البته اگه احساس خواب دارید! استراحت کنید. اگه خسته نیستید این راهو فراموش کنید.

۷) تنها نباش عزیزم، لطفا در معرض جمع قرار بگیر. وقتی دیوونه میشی این راهارو انجام نمیدی ولی الان میتونی
۸) رسیدگی به خود. دختر پسر نداریم که! یا لباستو عوض کن یا ناخوناتو مرتب کن. اگه دختری ارایش کن برای خودت اگه پسری هم مطمینم کلی راه برای رسیدگی به خودت داری

۹) بخور
بله! بخور. خوراکی پیدا کن و بخور. یا بهتر! برو به عنوان جایزه یه خوراکی از بیرون بخر . اگه اینکارو کنی شاهکاری !

۱۰) کتاب بخون. هررر ژانری که دوست داری. با کتاب آشتی کن تا کل زندگیت عوض شه.

۱۱) میتونی بیای کانون

۱۲) درس بخون

۱۳) برو سر کار 

۱۴) به ورزش کردن ادامه بده

**۱۵) شاهدکلید راه حل ها
با خدا صحبت کن
بشین باهاش حرف بزن از هر دری سخنی. از سختیا از چیزایی که ازش میخوای هرچی دلت میخواد.
خدا بهترین روانکاو، با قیمت رایگان و‌ زمان نا محدوده. بشین روی مبل و جلسه روانکاویتو با خدا شروع کن. چرا نه؟

۱۶) برو به یه خیریه کمک کن.‌ کسا یا محک یا یاران عشق . اگه ۵۰۰۰ تومن هم باشه با همین کمک کوچیک یه تکونی به دنیا دادی

۱۷) آفتاب بگیر

۱۸) اگه میتونی از خونه بری بیرون و نمیری خیلی ظلم میکنی به خودت

۱۹) به کارای عقب مونده ت برس
به کارای ناتمومی که کلی عقب انداختیشون و سر بارت ان

۲۰) استغفار بفرست
نذار فکر گناه قلبتو سیاه کنه و در عین حال یاداوری کن فکر گناه از سمت تو نبوده و دمت گرم که تمومش کردی
ولی ادامه دادنش مسئولیتش با توعه

۲۱) شروع کن به تشویق خودت
جدی جدی ترکوندی بچه! ترکوندی
شاخ غولو شکوندی جدا
مگه نمیدونی
اما علی گفتن پاداش فرد مبارز با نفس کم از شهادت نیست.
 نیست بخدا! ولی از پسش بر اومدی چون فوق العاده ای.

۲۲) یاداوری کن که روز به روز اینکارو آسون تر میشه و همیشه قرار نیست اینقدر سخت باشه

۲۳)به جای فکر کردن به شیرینی اون یک لحظه گناه( من بعید میدونم یه ثانیه هم لذت داشته باشه) به تلخیاش فکر کن. مشکل همینه که فقط متمرکزیم روی اون یک‌ ثانیه. مگه
امام علی نمیگن گناه نکردن از توبه کردن آسون تره؟!

۲۳) فکر کن اگه اینکارو انجام بدی و از پسش بر بیای  چقدررررر قوی میشی. کسی ک از پس ترک اینکار بر بیاد هیچی توی دنیا جلودارش نیست. قدر خودتو بدون.

۲۴) از ائمه کمک بگیر. با هر امامی که ارتباط میگیری صحبت کن. اونا به یادتن ، تو هستی؟

۲۵) شمع روشن کن و مدیتیشن کن. مدیتیشن چیه؟ توی گوگل بخون یه روش خفنشو.

۲۶)یه زیارت عاشورا بخون. یه دعای توسل بخون. میدونم نماز خوندن قبلش خیلی سخت بود ولی حالا که آرومی خیلی راحتتره!اگه یه نماز دو رکعتی خوندی و سجده شکر به جا اوردی، خیلی مَردی خیلی!

۲۷) خداییش دلت میاد با مامان بابا و بابابزرگ مامانبزرگت  اینکارو بکنی؟ فکن اگه بفهمن اینجوری به خودت آسیب میزنی چه حالی پیدا میکنن

۲۸) یه کاری کن دفعه بعدی موقع مناسبتای خاص یا مذهبی و موقعی که توی جمع قرار میگیری دوباره با عذاب وجدان و شرمنده نباشی


۲۹) فقط به این سوال جواب بده
بس نیست؟ اخه تا کی
نه 
به من بگو تا کی. تا کی میخوای ادامه بدی. اگه الان نه پس کی؟ 
مگه دفعه قبلم همینو نگفتی
الان بزنی زیرش چه اطمینانی برای دفعه بعد هست اخه
الان وقتش نیست پس کی موقعشه؟!!!!
حتما باید آبروت بره 
حتما باید بمیری تا دست برداری؟
همین یکیو به من بگو حله!


۳۰) خیلی بده آدم مسئول مرگ روح خودش باشه. بدترین حس دنیا شرمندگی هر آدمی جلوی خودشه...
روز تولدت بازم همین آش و همین کاسه؟ موقع فوت کردن شمعا خیلی درد داره....

ولی تا وقتی خدا اینجا هست و میتونی ازش کمک بگیری از هیچی نترس
باور کن خودت صداش نکردی
ولی اون هست، تا اون نخواد آب از آب تکون نمیخوره 
از هیچی نترس همه در پناه خداییم، خب؟


خیلی دمت گرم که تا آخر خوندی اینم سوپرایز

https://uupload.ir/view/trim.57f7b0a2-4591-43cf-8e78-dff8b3740a95_l1e7.mov/

نیچه: انسان از عادت هایش تشکیل شده
جنس تو از چیه؟ : )

این پست منه برای وقتی که خیلی کوچیک بودم : اینم کمک کننده س و مطالعه ش خالی از لطف نیست. 
https://www.ktark.com/Thread-تجربیاتی-از...#pid548697

شما یه گناه بذار کنار، وایسا جلوی خدا بهش بگو برای رضای تو انجام دادم. ببین قلبت پر از نور میشه یا نه!!

در آخر اینکه هیچ راه جادویی و خاصی وجود نداره ، فقط کافیه در لحظات جنون آمیز چیزای مهم رو به یاد بیاریم که فکر کنم این نامه اضطراری اینکار رو بکنه
خواهشا این نامه رو بارها و بارها بخونید و step by step پیش برید 
و نصحیت آخر اینکه به بقیه توی ترک کمک کنید حتی اگه خودتون هنوز کامل پاک نشدید، گنجینه تجربیاتتونو به اشتراک بذارید تا خوبی تون به خودتون برگرده^^

حلال کنید
دیگه به معنای واقعی کلمه کور شدم مدیونین نخونین  
پایه ثابت دعای نماز شبم بچه های کانونن
التماس دعای خیلی زیاد و یا علی  

[فرید]

سلام رفقا
امیدوارم حالتون خوب باشه و روزهای پاکیتون هر روز بیشتر از روز قبلش 
حرکت کنید بچه ها، ساکن نمونید، تو فاز نمیتونم و نمیشه گیر نکنید
میدونم سخته اما ارزشش رو داره یادتون باشه که بیشترین انرژی صرف حرکت اولیه میشه و بعدش میتونید تا بینهایت تو جاده پاکی شتاب بگیرید 

 حتی نیوتن هم تو قانون اینرسی همین رو میگه

[*بنده پاک*]

سلام. روزی که اومدم کانون اینجا نوشتن برام آرزو بود. فکر میکردم هیچ وقت نمیشه. خدایا شکرت که شد


 ۲۶ سالمه از دوم دبیرستان شروع شد.
بارها سعی کردم ترک کنم. نشد.
تا یکسال رفتم و شکستم. 
الان با کمک خدا و لطف خودش حدود 430روز پاکم. خدایا شکرت 


من یه سری چیزا را تو زندگیم تغییر دادم. عملا تغییر کردم که الان این شدم. این تغییرات و اینکه چیا را عوض کنم. چجوری عوض کنم هم با کمک برنامه ریزی بود. هر روز چک کنم تو اون روز چیا کردم ایرادام کجا بوده و راه حلش چیه


هر چیزی که باعث میشه وسوسه بشم( نه که خ.ا کنم حتی وسوسه بشم) را حذف کردم. فیلم اینستا فضای مجازی کتاب عاشقانه خواب بعدازظهر خوراکی های گرمی و...
اینا هنوزم اگر یکیش وارد زندگیم بشه بازم وسوسه میشم و اوضاع بد میشه
دوم اینکه همیشه اومدم اورژانس. برام مهم نبود یه ساعت پاکم یا ده روز یا صد روز . در اورژانس را برای خودم باز گذاشتم. هر بار اومدم اورژانس پاک برگشتم و بهم خیلی کمک کرده
سوم جایگزین های خوب. کارهای مذهبی خیلی کمک کننده است . مخصوصا نماز اول وقت. سعی کردم یه سری چیزای مذهبی را حتما اضافه کنم. مثل غذا که هر روز میخورم این کارهای مذهبی را هم هر روز چه حوصله داشتم چه نداشتم انجام بدم. نماز اول وقت. قرآن با معنی. زیارت عاشورا. دعای توسل. دعای عهد. و ....
نماز که ساعتش فرقی نداره. البته خدا کمکم کرده این اواخر جماعت میخوانم خیلی کمک میکنه. یه ذره بیشتر وقت میبره ولی تاثیرش بیشتر.
ما بقی به جز نماز کمتر از یه ساعت از ۲۴ ساعت وقت میبرن  ولی خیلی کمک میکنن. شما دائما با خدا و ذکر و یاد او هم نشین میشی . رازش در هر روز انجام دادنش هست. 
چهارم سخنرانی های مخصوصا آقای پناهیان و یه ذره آقای عالی بهم خیلی کمک کرد. مخصوصا روزای اول . برای شروع و شکل گیری اهدافم.  ولی هنوزم که هنوز گیر بیفتم سخنرانی ها و این مدل منطقی رفتار کردن با مشکلات خیلی کمکم میکنه

پنجم که از همش مهم تر.
صادقانه بگم من این همه سال میخواستم ترک کنم نشد. اصلا پاکی به من نمیومد. اینو حتی از روزای اول حضورمم مشخصه. منو چه به این روزای زیاد. 
من قبل این پاکی ها خیلی گریه کردم. شبا تا صبح بیدار بودم و به گناه سپری میکردم. ولی یه جایی دلم شکست. خیلی گریه کردم. عاجزانه از خدا خواستم کمکم کنه پاک بمونم. واقعا عاجزانه. فکر کن یکی میخواد بمیره میدونه میره جهنم چجوری گریه میکنه چجوری التماس میکنه. من همونجوری شب تا صبح گریه کردم . به خدا گفتم من زورم به این نمیرسه. من نمیتونم. خودت کمکم کن.
شب تا صبح نوحه امام حسین گوش دادم خودم با خودم برای امام حسین سینه زدم و گریه کردم به خدا گفتم نمیشه این دستا دیگه گناه کنه. انقدر که با این دستا برای امام حسین سینه زدم این دستا دیگه نباید گناه کنه
میدونم شاید بگی این دختره خرافاتیه. ولی من حقیقت را دارم میگم. من پاکی امروزمو مدیونم به خدا و پیامبر و اهل بیتشون. من خیلی تو گریه هام از اهل بیت کمک گرفتم. نمیدونم کدوم یکی از این بزرگواران انقدر بهم کمک کردن. شایدم همشون. نمیدونم. فقط میدونم من تغییر سبک زندگی را که همون ۴ تا نکته اول هست را قبلا هم پیاده کردم. ولی هیچ وقت نتونسته بودم انقدر پاک باشم



در آخر هم یه نکته دارم. هم نشین خیلی مهمه. کانون پر از آدم هاییه که میتونن هم نشین خوبی برای آدم باشن. هم نشین میتونه یه فیلم و طرز فکر نویسنده و کارگردانش باشه. هم نشین میتونه یه کتاب و نویسنده اش باشه. هم نشین میتونه یه دوست تو فضای حقیقی یا حتی مجازی باشه. هم نشین میتونه با نماز و دعا و قرآن خدا و پیامبر و اهل بیتشون باشه. نویسنده کتاب ها مهمه. قرآن نویسنده اش خدا است .هم نشین ات خدا است.  نهج البلاغه نویسنده اش حضرت علی. هم نشین ات میشه حضرت علی. صحیفه سجادیه نویسنده اش امام سجاد هم نشینت میشه امام سجاد. کلی از دعا ها نویسنده اشون اهل بیت هستن. هم نشینت میشن اهل بیت. هم نشین خیلی مهمه. 


 ببخشید خیلی شد.
خیلی سخته. هنوزم بعد این همه روز خیلی سخته. ولی خدا کمکمون میکنه . از خودش بخواهیم