1396 تير 13، 20:59
ویرایش شده
در این تاپیک پیرامون گروههای ترک تعامل و تبادل نظر میشه.
لطفاً هیچ مطلبی خارج از این موضوع اینجا گذاشته نشه.
نقل قول:هم در مورد خود مسابقه. هم در مورد نقشی که مسابقه برای شخص شما بازی کرد.این مسابقه رو به شخص دیگه ای پیشنهاد می کنید؟ اگه به عقب برمی گشتید، دوباره تو اون شرکت می کردید؟
(1396 تير 13، 20:59)آرمین نوشته است: سلام
این تاپیک باز میشه جهت شنیدن ارزیابی شما از مسابقه گروهی.
مسابقه رو چطور دیدید؟ نتیجه ی اون برای شما چی بود؟
نقطه نظر، پیشنهاد و انتقاد شما.
لطفاً هیچ مطلبی خارج از این موضوع اینجا گذاشته نشه.
نقل قول: همش به این فکر می کردم... چرا این همه تفاوت؟از آقا آرمین
نمیشه اون حال و هوای معنوی رو تو ماه های دیگه هم داشت؟
حتما باید یه ماه رمضان دیگه برسه و بعد تازه شروع کنیم به خودسازی؟
اصن از کجا معلوم تا یه ماه رمضان دیگه فرصت زندگی داشته باشیم؟
به فرض که فرصت هم داده شد... حیف نیست از این یک سالی که به باطل میگذره؟
احیاناً حسرت نمی خوریم!؟
میگن روز قیامت، روز حسرته...
فرقی نداره کی باشی و چه طور بوده باشی...
هر جور که تو دنیا زندگی کردی، بازم اون روز، روز حسرته...
لااقل به خاطر گناه های کوچیکی که می تونستی انجام ندی و انجام دادی...
حتا اگه آدم خیلی خوبی باشی، بازم حسرت می خوری...
حسرت اینکه می تونستی توشه ی بیشتری جمع کنی و جمع نکردی...
تو قیامت که همه حسرت می خورن...
اما یه سری ها هستن همین دنیا هم حسرت زدن...
و اونم کسایی نیستن جز مؤمنین...
آدمای با ایمانی که همین روزای عادی زندگی شون حسرته...
آدمایی که وقتی دو روزشون مثل هم شه حسرت زدن...
قبول که مؤمن بودن سخته...
ولی واقعا نمیشه ما هم جزءشون باشیم؟
نمیشه تو همین دنیا متوجه اشتباهات مون شیم؟
تو همین دنیا دنبال اصلاح خطاها باشیم؟
تو همین دنیا قدر فرصتامونو بدونیم؟
یه سری ها تونستن...
ما نمی تونیم؟
چه زیبا گفتن امام علی (ع):
(لفظ عربی زیباست و از اون زیباتر محتواش)
نقل قول: نوشته است:بَادِرِ الْفُرْصَةَ قَبْلَ أَنْ تَكُونَ غُصَّة
از فرصت خوب استفاده کنید؛ قبل از آن که از دست رفتنش تبدیل به غصّه شود.
واقعا فرصت ها تبدیل به غصه میشن... خیلی هم راحت این تغیر و تحول رخ میده...
فرصتی که در اختیارمونه رو راحت از دست ندیم...
یادمون نره...
فرصت ها دیر میان... ولی زود از دست میرن...
اگه قرار مداری نیست که هیچی...
اما اگه قرار به برگشته پس برگردیم...
خدا منتظرمونه...
دیر نکنیم...
(1396 تير 18، 8:32)دختر خورشید نوشته است: اینکه یه روز برای درد و دل هرکس مشخص شده خیلی خوبه ولی گاهی وقتا پیش میاد خارج از زمان مشخص شده شخص نیاز به حرف زدن و راهنمایی گرفتن داره که یه ذره با زمانبندی به مشکل میخورهشما هر زمان که مسئله یا مشکلی داشتید می تونید تو گروه مطرح کنید.
(1396 تير 18، 8:32)دختر خورشید نوشته است: کاش میشد چند تا مشاور متبهر هم تو کانون داشتیم ، خیلی از بچه ها با مشکلات دست و پنجه نرم میکنن . سرگروه ها اکثرا هم سن و سال خودمون هستن و خیلی نمیتونن مشاوره تخصصی بدن فقط شنونده های خوبین و بعضا خودشون هم با مشکلات زندگی دارن میجنگنکاری به این ندارم که آوردن چنین مشاوری که به درد اینجا بخوره چندان راحت نیست.
(1396 تير 18، 17:48)شادبانو نوشته است: این مسابقات برای ادمهایی که درون گران و.تو خودشون میریزن به جرات میگم به.درد نمیخورهاتفاقا این مسابقه برای اینه که آدم های درون گرا هم یاد بگیرن با بقیه ارتباط برقرار کنن.
برای ادمهایی که کم حرف هستند هم به درد نمیخوره
چون همه ی اینا جزوی از مسابقه است و برای مشارکت در مسابقه لازمه تا نتیجه درست بده
(1396 تير 18، 17:48)شادبانو نوشته است: نمیدونم دنیای رهروانی ها چجوریه اما حس میکنم که متاسفانه یا خوشبختانه از دنیای نسیمیا پرجنب و.جوش ترهبله دنیای رهروانی ها پرجنب و جوش تره.
شاید باید گذاشت رو حساب ترس دخترا از شناخته شدن و یا هر مورد دیگه...
(1396 تير 18، 17:48)شادبانو نوشته است: شش. همگروهیا سر یک ساعت معین تلاش کنند در کانون باشند تا جلسات دورهمی برگزار شه و با هم صحبت کنند.
(1396 تير 19، 0:44)mojgan نوشته است: من پيشنهادم براى جذاب كردن مسابقه و آشنايى بيشتر اعضا با هم ، صندلى داغ يا موردى مشابه بود. قبلا هم البته عنوان كردم، اما استقبال نشد.
(1396 تير 19، 14:41)sabour نوشته است: 1. هنوز اون روحیه گروهی تو بچه ها ایجاد نشده ، خوبه تو یه مسابقه ای چیزی ایجاد شه این موضوع ،قطعا رفاقت بین اعضا کمک کننده هست.
من یه هفته نمیومدم ، میدیدم فقط موقع اعلام وضعیت بقیه هم نه ، فقط سرپرست به یاد ماست ! خب ، دلسرد میشم دیگه میگم برای کسی مهم نیستم دیگه نمیام .
رفاقت بین اعضا کمک میکنه .
(1396 تير 19، 14:41)sabour نوشته است: 2. راهنمایی ها ( بیشتر سرگروه ها ) معمولا خییییییییلییییی طولانیه .. شما رو نمیدونم ، ولی من حوصله ام نمیگیره بیشتر از 5 6 خط و بخونم .از یه راهنمایی کوچیک معمولاً چیزی در نمیاد.
من اگه وقت داشتم یه صفحه راهنمایی بخونم که میرفتم کتاب میخوندم ، سرم گرم میشد به کانون کشیده نمیشد .
واقعیت هم نوشته طولانی یه مقدار خسته کننده است . باید سعی کنیم اول خیلی کوتاه و مفید بگیم ، ثانین ، وسطش عکسی ، استیکری ، رنگی چیزی بزنیم که رقبت ایجاد شه.
(1396 تير 19، 14:41)sabour نوشته است: 3. گفتم مسابقه ، خوبه یه سری مسابقه بذاریم ، بچه ها بیشتر رقبت کنن بیان اینجا ، شلوع شه بهتره ، وقتشون و بیشتر اینجا بگذرونن ،ما تو کانون مسابقه کم نداریم. اما خب مثلا تو همین مسابقه نقاشی چند نفر میرن شرکت می کنن یا مسابقات دیگه؟
مثلا مسابقه پیش بینی فوتبال و ...
(1396 تير 22، 21:47)aliunknown نوشته است: 2-سرگروه ها وقت کافی برای اعضای گروهشون نمیزارن . حالا یا میتونه به دلایل مختلفی باشه این موضوع . ولی مطمئن باشید اگه سرگروه ها دلگرمی و وقت کافی برای اعضای گروهشون بزارن نتیجه خیلی خیلی مطلوبی خواهند گرفت ....همون طوره که میگی داداش. این وقت گذاشتن می تونه نتیجه بخش باشه.