1388 ارديبهشت 8، 22:36
ویرایش شده
لحظه موعود فرا رسيد ...
گرماي نگاهش تمام وجودم را در بر گرفت ...
از خجالت نتوانستم سرم را بالا بياورم (حتي براي يك لحظه) ...
آفتاب رفت ...
بدنم سرد شد ...
بر روي جنازه پارچه سفيدي انداختند .
-------------------------------------------------------------------------