1393 اسفند 12، 15:03
1393 اسفند 12، 17:24
1393 اسفند 12، 23:49
اگه می دونستن حال و احوال شون به از این بود...
نه فقط حال و احوال خودشون...
بلکه خانواده شون و جامعه شون و کشورشون...
خودکم بینی چیزیه که بد نهادینه شده تو وجود ما آدما...
نه میذاره بلند شی... نه میذاره حرکت کنی... و نه پرواز...
سپاس شده توسط
1393 اسفند 13، 11:58
عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و اله و سلم: الْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ يَعْدِلُ سَبْعِينَ حَسَنَةً وَ الْمُذِيعُ بِالسَّيِّئَةِ مَخْذُولٌ وَ الْمُسْتَتِرُ بِهَا مَغْفُورٌ لَه»(1)
« امام رضا علیه السلام از قول رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم فرمودند:نهان داشتن حسنه برابر هفتاد حسنه است و فاشكننده گناه مخذول است و نهانكننده آن آمرزيده است»
.« امام رضا علیه السلام از قول رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم فرمودند:نهان داشتن حسنه برابر هفتاد حسنه است و فاشكننده گناه مخذول است و نهانكننده آن آمرزيده است»
.
خدا رو شکر هر کم و کاستی هم تو زندگیمون هست اون دنیا خدا چند برابر جبران میکنه
.[img=0x0]http://www.ktark.com/05_blue.png[/img]
1393 اسفند 13، 21:57
ویرایش شده
یه مرد تنها با چهارتا بچه قد و نیم قد با بدن بی جان مادر...
چه سخت گذشت به پدر خانواده،
گیریم که توست بچه ها رو آروم کنه...
گیریم که تونست همه مقدمات کفن و دفن رو یه نفره فراهم کنه...
گیریم تو تاریکی و با سکوت همه کارها رو تونست انجام بده...
ولی خدا این مرد عاشق ترین مرد زمینه...چه جور با دستهایه خودش عشقشو خاک کنه...هنوز باورش نشده بود...شوکه بود آخه اتفاقات خیلی سریع رخ داده بود...یهو موقع خاک ریختن که شد تازه فهمید چی شده...
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !
عاقبتت بخیر همسفر
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !
عاقبتت بخیر همسفر
1393 اسفند 14، 8:55
میگم این احتلام میمیره توخواب شب نیاد سراغ آدم؟؟!!
حالا نمیتونه تو خواب ظهر بیاد؟؟!!
اصلا کلا''نیاد چی میشه؟؟؟!!!
الآن دیگه خودکشی میکنم
1393 اسفند 14، 20:07
ویرایش شده
ولی حتی یک ذره هم نمیتونم حالمو وصف کنم....خیلی بده اینجوری خیلیییییی
برام دعا کنین
امیر مؤمنان حضرت علی(ع) می فرمایند: پیامبر اسلام فرمود:
عمر جهان به پایان نمی رسد مگر آنکه مردی از نسل حسین امور امت مرا در دست می گیرد و دنیا را پر از عدل می کند همچنانکه پر از ظلم شده است.
1393 اسفند 14، 20:19
وای از روزی که دوباره دلم رو به سیاهی و تباهی بسپارم وای بر من....
وای بر من که بنده نفس شوم .....
چقدر دردناک و دردآور است ان لحظه که دیگر شیطانم در کنارم نیست....
من ماندم و رو سیاهی و تباهی.... واااای بر من که یادم میرود فرشته های نگهبانم را....
فراموش میکنم نگاه مهربان پروردگارم را................امان از من من من........
1393 اسفند 14، 20:50
مادرم،ای کاش میدونستی دردهای من رو...ای کاش از سوز سینه ی من با خبر بودی...افسوس...
الهی،صبری عطاکن...
1393 اسفند 14، 22:14
ویرایش شده
هرچی میگه تو خلافش عمل میکنی!
واقعا خجالت اوره....
هرروز میگی درسمو میخونم دیگه....امروز دگه کم میرم نت....امروز بازی و علافی رو میذارم کنار....اما هرروز مث دیروز...شایدم بدتر!
کوهی از تجربه جمع کردی ولی از هیچکدوم استفاده نمیکنی...
انگار خوشت میاد بقیه شکستت رو ببینن...
یک بار تو زندگیت متفاوت باش.....3 سال یه جور بودی یک ماه فرق کن...یه ماه به صدایی که توی ذهنته و خوبیتو میخواد گوش کن...
این یک ماه قراره بهترین ماه زندگیت باشه....
خیلی سخته...حاضری ساعت ها کار سخت بکنی ولی عادتای روزانت رو نذاری کنار!!!!
تا 14 ام ماه دیگه میخوام اونی باشم که دلم میخواد...نه اونی که عادت کردم باشم.....
(این حرفا برای خودم بود...کسی ناراحت نشه.....)
1393 اسفند 16، 22:40
ویرایش شده
به زلف بندگانش شانه می زند،دل های شکسته را خودش با دقت و وسواس ترمیم می کند،
و به دل های خالی از مهر،بارانی از محبت می بارد.
غبارپریشانی ازچهره ها می روبد، و به لب های ترک خورده از اندوه، لبخند می نشاند،
و بر زبان های ساکت و منزوی،کلمات محبت امیز جاری می کند
خداییکه به یک بهانه،خستگان راه را درچشمه ای ازنور تن می شوید، و زیرتابش انوار خداوندی اش گرمشان می کند.
بکجا می روید ای تشنگان؟
چشمه اینجاست،آب اینجاست،خدا اینجاست
امیدتون به خدا باشه دوستان
[img=0x0]http://www.ehda.ir/StaticPages/Pictures/468X60-1.gif[/img]
تنها با شهرت نیست که میتوان جاودانه شد ... این است راز جاودانگی...
اينک خسته تر از پروانه ، سالهاست گرد روياهاي سرخ باغچه خويش پر مي زنم و هنوز غربت تلخ هميشه را مزه مزه مي کنم . من خسته ام و حاجتي به تائيد هيچ پروانه اي نيست ...
خسته ام و به انتظار فردایی که شاید هرگز نباشد و نیاید نشسته ام .
غمگین و تنها ...
از غم نفس هایی که به شماره افتاده است و چهرهء مادری که خسته است ... و کودک اش را می بیند که هر چند دیگر کوچک نیست اما ناتوان تر از دیروز های دور در گوشه ای افتاده است و نفس های آخر را می کشد.
و آیا به راستی تو با خود می اندیشی کسی پیدا می شود که مرهم دردهای من باشد؟
که خدا را بداند و درد را بشناسد؟
که رفتنی ست و خواهان ماندن است؟
بیا ما هم جاودانه شویم . ما می توانیم
به اینجا سر بزن : اهدای زندگی
1393 اسفند 16، 22:47
الان فقط دلم گریه میخاد.دارم به خودم فکر می کنم میبینم واقعا بعضی وقتا دیگه از خودم دلسرد میشم.
خدایا نکنه این حال خراب ما باعث شکستنمون بشه. خودت حالمونو خوب کن.
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دایما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
دایما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
1393 اسفند 16، 22:51
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دایما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
دایما یکسان نباشد حال دوران غم مخور