امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

فقط میتونم بگم همین روزا از ناراحتی و عصبانیت و غذا نخوردن 4 کیلو وزن کم کردم... این 4 کیلو رو حدود 3 ماه تمرین کرده بودم تا اضافه بشه...

هنوز درست نشدم...دارم میمیرم از درون ولی باز میخندم و پست شاد میذارم... 

این چهارمین باریه که تمرینای سختم به باد میره به خاطر مشکلاتم...روانشناسمم که بهترین رفیقم بود فوت شدن..نزدیکتر از هر کسی بود بهم...

خدا میدونه چقدر دوییدم دنبال کارام ولی همش نصفه مونده....باورم نمیشه میرم یه کاری کنم همه پرینتراشون خراب میشه...همه سایتا نابود میشن!

سیل هم اینجا اومد! 

جالبه خیلیا بهم تبریک میگن ولی هیچکس از حالم خبر نداره....

نمیفهمم چکار کردم که خدا باهام اینکارو میکنه...

ازتون خواهش میکنم کمکم کنید.... 53
داداش درخشنده چرا اینجوری شدی دقیقا
واقعا من موندم
 یکی دوتا پست قبلیتو خوندم فقط ... چرا اخه عزیزه من ؟؟؟

 خیلی ناراحت میشم پستاتو میخونم اینو واقعا میگم
53
باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ
گر کافر و گبر و خود پرستی باز آ
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی باز آ ...

[تصویر:  05_blue.png]

لوتی ها [تصویر:  khansariha%20(18).gif] 

عاشق فاطمه زهرا    هادی   همت   الون واریور

شعار ما:
مردانه و دست در دست هم تلاش می کنیم

تا از ننگ خلاص شویم و به دنیای سبز پاکی قدم بگذاریم
چند وقت پیش بود که داشتم سعی میکردم بهتر بشم ولی بعدش اتفاقاتی افتاد که از اول هم بدتر شدم....ظاهرا فقط اینجارو دارم...

اخرین کمکی که میگیرم از بچه های همینجاست...

دیگه اگه نتونم کاری کنم معلوم نیست چه اتفاقی برام میوفته...حتی نمیتونم تعریف کنم حالمو...چون گریم میگیره....فقط حواسمو پرت میکنم ...
(1394 شهريور 29، 19:40)درخشنده نوشته است: چند وقت پیش بود که داشتم سعی میکردم بهتر بشم ولی بعدش اتفاقاتی افتاد که از اول هم بدتر شدم....ظاهرا فقط اینجارو دارم...

اخرین کمکی که میگیرم از بچه های همینجاست...

دیگه اگه نتونم کاری کنم معلوم نیست چه اتفاقی برام میوفته...حتی نمیتونم تعریف کنم حالمو...چون گریم میگیره....فقط حواسمو پرت میکنم ...

من هر کمکی از دستم بربیاد میکنمِ. studsmatta Khansariha (57) Muscular Khansariha (18) 317

خدا بیامرزه روانشناستونو آقای درخشنده
من خودم که با تعریفایی که دو سه بار ازش کردید مریدش شدم

اونی که یه جا می شینه که راه نمی ره
که سر راهش سنگی پیدا شه
شما که پر از تلاشی همه این بالا پایینا جلو راهته


باور کن من خودم خیلی وقتا کلی تلاش میکنم تا یه کاری خوب انجام شه از کلی زودتر اقدام میکنم کلی سعی میکنم بعد نتیجه کارم از اون که یه جا نشسته دقیقه نود که دیگه دیر بوده یه حرکتی به خودش داده اونم ناقص
خیلی خیلی بدتر می شه یا حق خوری می شه

خلاصه فقط شما نیستی که بد شانسی سراغت بیاد

ولی همه ش احساس میکنم خدا باهته
که این البته فرق من و شماست

حتما موفق می شی درخشنده

[تصویر:  nasimhayat.png]
داداش درخشنده
من کاملا حالتو درک میکنم
درسته ک دوباره تو کانون شروع کردم و یا علی گفتم
اما منم مث تو حال خوبی ندارم اون بیرون و همه فکر میکنن ک خیلی خوشبختم همه چی روبراهه چون فقط خنده و شادی منو میبینن از حرفات حس میکنم شرایطمون شبیه همه اما ادماش متفاوت خیلی خیلی
من مث تو قوی نیستم
من مث تو منطقی نیستم
من مث تو عاقل نیستم
من مث تو صبور نیستم
من مث تو بنده خوبی نیستم
من مث تو ادم خوبی نیستم
اما
دارم سعی میکنم از پسش بربیام
میدونم سخته خیلی سخته گاهی بحدی میرسی ک انگار کمرت خم شده از سنگینی مشکلات ونمیتونی صاف بایستی
اما همه تلاشمو میکنم چون نمیخوام ذره ای ناراحتی خانواده امو از ناراحتی خودم ببینیم حتی ک باهاشون جر وبحثم میشه و بخاطر احتلاف نسل مدام درگیری دارم باهاشون
سعی میکنم تلاشمو بکنم بخاطر تنها دوست صمیمیم ک فقط منو داره برا درد ودل دووم بیارم تا تنها نباشه اذیت نشه
سعی میکن تلاشمو بکنم تا بتونم زمانی ک رفتم اون دنیا خیلی شرمسار نباشم
داداش درخشنده سخته میدونم
حتی اینم میدونم ک ممکنه شرایطا خیلی متفاوت باشه و سختر باشه برات از مشکلاتت ک کسی مث تو اینطوری میشه. میدونم ک خوب میدونی
اما برای یاداوری خودم میگم
همه اینا میگذره اگه تلاش کنی از پسش بربیای بعدها خاطره اش شیرینه اما اگه خدایی ناکرده دست رو دست بگذاری شکست خوردی
تو این مدتی ک کانون بودم در حدی شناختمت ک بهت ایمان داشته باشم و مطمئن باشم به روحیه قوی و محکمت ک تمام این سختیا رو پشت سر میذاری وبه مراحل اسون زندگیت میرسی
اوووه اوووه
چ نطقی کردماااا
من !!! مهرانا !!! از این حرفا !!!
تبریک به خودم تبریک به تو تبریک به همه ;)

[تصویر:  941493eeea57.jpg][تصویر:  941493eeea57.jpg][تصویر:  941493eeea57.jpg]
روم سیاهه.
شرمنده ام.
دوست دارم زمین دهن واز کنه برم توش.
خدایا دستم رو بگیر.


خدایا در این لحظه هیچ علاقه ای به این دنیا ندارم.
نمی گم من رو ببر. می گم فرصت بده جبران کنم.
نیرو بده جبران کنم.
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

(1394 شهريور 29، 20:09)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: روم سیاهه.
شرمنده ام.
دوست دارم زمین دهن واز کنه برم توش.
خدایا دستم رو بگیر.


خدایا در این لحظه هیچ علاقه ای به این دنیا ندارم.
نمی گم من رو ببر. می گم فرصت بده جبران کنم.
نیرو بده جبران کنم.

یکم بیشتر دقت کنید میبینید خدا دستتونو گرفته شما حواستون نیست تازه تو بغلشم هستید چون اینقدر حواستون به دنیا پرت شده ک خسته شدین برا همین بغلتون کرده. 



اینکه خیلی خوبه علاقه ندارید فقط باید صبور باشید این مرحله دنیا رو بخوبی بگذرونیم تا اون دنیا اسوده خاطر و در ارامش باشیم. شما ک بهتر از من این حرفا رو میدونید. من نباید جسارت کنم و بهتون بگم


خدا با گذر زمان هم به ما فرصت میده و هم انرژی برا جبرانش امیدوارم همه امون حواسمون بهشون باشه تا بتونیم استفاده بهینه ای ازشون داشته باشیم

[تصویر:  941493eeea57.jpg][تصویر:  941493eeea57.jpg][تصویر:  941493eeea57.jpg]
مثل اینکه این روزا هیشکی حال خوشی نداره
اشکال نداره خدا هنوز هست....
منم داغونم چقد مشکلات زیاده
خدا هم که گیر سه پیچ داده به ما
چقد زندگی مزخرفه...
[تصویر:  nasimhayat.png]
سلام
هرچند ک خوش ندارم تو این جا در جواب، چیزی بنویسم ولی عجالتا این بار مینویسم برای درخشنده
البته نمیدونم حرفام به دردش بخوره یا نه
اینو گفتم چون شاید  به این دنیا کمی متفاوت نگاه میکنیم
ولی ان شالله که به دردش میخوره
و اما بعد
توی قران درس های فراوانی هست برای عبرت گرفتن و قران پر هست از داستان های عبرت اموز
من دوتا از این داستانهای واقعی رو میگم
البته شاید نام گذاشتن داستان روی اخبار واقعی قران چندان مناسب نباشه ولی چون همین مضمون تو خود قران هم اومده دیگه خیلی روی انتخاب واژه نمی مونم
داستان اول مربوط هست به جنگ طالوت و جالوت
کل داستان رو بنویسم نوشته مُطوّل میشه بنابراین چیزی رو میگم ک مد نظرمه
سپاه طالوت ک روانه شد برای جنگ با جالوت در بین راه به شدت تشنه شدن
طالوت رو کرد به سپاهش و گفت خداوند شما رو به نهری خواهد ازمود هرکس از نهر اب بخوره از من نیست مگر به اندازه مشتی
و اتفاقا به نهر ک رسیدن خیلی ها از اون اب خوردن و نتونستن بر حرف طالوت صبر کنن
و داستان دوم مربوط هست به زمانی ک حضرت موسی به کوه طور رفت
در این داستان خداوند متعال میفرماید ک ما سی شب رو با موسی وعده کردیم اما ده شب دیگه به این سی شب اضافه کردیم تا چهل روز کامل بشه
و اتفاقا توی همین ده روز بود ک سامری قوم موسی رو فریب داد و گوساله پرست کرد
موسی وقتی به میقات میرفت به قومش وعده سی شب غیبت رو داده بود ولی خداوند برای امتحان و ابتلای قوم موسی ده شب هم تمدیدش کرد تا مشخص بشه چ کسی اهل صبر هست و چ کسی نیست


این دو داستان رو گفتم که بگم اگه سپاه طالوت و قوم موسی اندکی بصیرت داشتن و به حرف فرمانده و پیامبرشون گوش میدادن قطعا وضع دیگری پیدا میکردن
ماها متاسفانه خیلی بندگان صبوری نیستم و به وعده ی خدا خیلی باور نداریم ک گفت خداوند خلف وعده نمیکنه
ای کاش به همین یک سخن توجه ویژه داشتیم و کارهامون رو  میسپردیم به دست خودش


قبلتر اینو عکس نوشته رو گذاشته بودم تکرار مجددش خالی از لطف نیست:

[تصویر:  Capture.PNG]

ماها خیلی کم به این نکته توجه میکنیم ک 
این دنیا برای بقا نیست
این دنیا برای راحتی نیست
این دنیا برای نفس اسوده کشیدن نیست
اینجا امدیم تا در بین این همه رنج و محنت جوهره وجودی خودمون رو به نمایش بگذاریم و نشون بدیم ما با تمام آفریدگان خدا تفاوت داریم 
آمدیم تا بگویم این تفاوت ما در رنج خود خواسته ای هست ک در مقابل مصائب میکشیم برای رشد
برای یک حیوان اصلا رنج و مصیبت معنا نداره
این ما انسان ها هستیم ک در معرض انواع مصیبت ها قرار میگیریم و کسی مسعود هست ک بتونه در برابر این مصائب صابر باشه
من به شما نمیتونم بگم ک یه کاری کن مصیبت سراغت نیاد (البته کلمه مصیبتم باز شاید واژه مناسبی نباشه ولی خیلی نباید اسیر واژه ها شد) 
ولی اینو میتونم بگم ک اگه یه وقتی یه گرفتاری اومد سراغت ازش در جهت رشد استفاده کن
بهش به مثابه یک امتحان الهی نگاه کن
بگو خدایا این بلا افتاده به زندگیم و من میخوام ک بهت نشون بدم من چقدر در برابر بلا ها صبورم و میتونم تو همین شرایطم شکر گذارت باشم
اصلا خدا ما رو دچار بلا میکنه تا متوجه خودش بشیم ولی ماها بازهم غفلت میکنیم

بخوام حرف بزنم خیلی میشه نوشت
همین چند خط رو اگه روش فکر کنیم شاید حرف به درد بخوری توش پیدا بشه ک بشه روش فکر کرد
و اما دوباره میگم 
اینها ک نوشتم بیشتر تنبهی بود برای خودم تا اینکه تذکری باشه برای دیگری ولی با این حال گفتم تا شاید راهی نشون بده برای عزیز دیگری
[تصویر:  15624161_425888184424770_624179248140753...%3D%3D.2.c]
برای یافتن چیزی
باید به جستجوی آنچه نیست، بروی...
53

[تصویر:  Untitled.png]
چ بچه ها همه دل پری دارنااا
من فکر میکنم چاره کار ما همون چیزی هست ک بالا گفتیم ینی صبر کردن
و البته این نکته رو به زیبایی خانم ترک گفته بودن اگه خلاصه ای ک امروز گذاشتیم رو دیده باشین
صبر به همراه تقوا اکسیری بی نظیری میشه در برابر مشکلات و سختی ها


مولوی یه شعری داره ک به زیبایی این مضامینی ک گفتیم رو به شعر در اورده
میگه ک
صبر کردن جان تسبیحات تست
صبر کن کانست تسبیح درست
هیچ تسبیحی ندارد آن دَرَج
صبر کن الصبر مفتاح الفرج
صبر چون پول صراط آن سو بهشت
هست با هر خوب یک لالای زشت


و
اصلا گاهی باید صبر کرد فقط به خاطر خدا
و این آیه چ حس غریبی داره برام
اینکه ادم گاهی باید صبر کنه فقط بخاطر خدا

[تصویر:  3881165611111221252.jpg]



پ.ن
دَرَج: درجه یا همون مرتبه
لالا: خادم یا همون خدمتکار 
پول: همون پل هست برای وزن شعر اینطوری اومده
[تصویر:  15624161_425888184424770_624179248140753...%3D%3D.2.c]
برای یافتن چیزی
باید به جستجوی آنچه نیست، بروی...
53

[تصویر:  Untitled.png]
خانوم میتوانم درست میگید...ادم حس میکنه دنیا بخش عدالتش نم کشیده! ...

------------

خانوم مهرانا هم از حرفاشون مشخصه انرژیشون بیشتر شده همین باعث میشه ماهم بهتر بشیم...

اختلاف توی خونه خیلی اذیت میکنه...اعضای خونواده به جای اینکه مثل یه تیم باشن میخوان بعضی وقتا به هم ضربه بزنن!

روی این مورد هم داشتم کار میکردم درستش کنم ولی خودم به روزی افتادم که همش تو فکر خودکشیم! باورم نمیشم که این خودمم که داره میکشه

کنار...از اخرین نیروهام دارم استفاده میکنم...

-----------

عاشق هم که مثل خودمه.... 53

-----------

طاهر جان درست میگی و مرسی به خاطر پستی که گذاشتی...صبر نعمت بزرگیه و قابل ارتقاست... خداروشکر قبل ازینکه به اینجاها برسم خیلی 

همه جا بهم میگفتن صبرت زیاده ولی خب میبنی که بازم کمه در برابر اون چیزی که جلومه....

همش اون شب لعنتی میاد تو ذهنم که چطوری داشتم تو دلم صلوات میفرستادم برای خودم!

خودمو مرده میدیدم و به خاطر همراهم میرفتم جلو! نیم لیتر هم اب برام مونده بود دادم اون بزنه...اون کل امیدش به منی بود که وجودش از ناامیدیه!

بنده خدا فکر میکرد من چقدر مطمئنم از کارم که اب هم نمیخورم! 

توی زندگیم هم شده مثل همون شب لعنتی....بقیه خوشحالن و فکر میکنن حالم عالیه....

یکم بهتر شدم خداروشکر برای فردا...

خدایا خودت کمک کن.... 53
درخشنده داداش من خودم اینقدر دوستت دارم
واقعا بهتر از این میخوای ؟
یه ادم مهمی مث من دوستت داشته باشه !!!

چی بهتر از این
به خود بیا برادر ...

برو آب بکــــــــــــش ( اگه گفتین دیالوگ کودوم فیلمه ؟ 4chsmu1 )

:-*
4chsmu1
باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ
گر کافر و گبر و خود پرستی باز آ
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی باز آ ...

[تصویر:  05_blue.png]

لوتی ها [تصویر:  khansariha%20(18).gif] 

عاشق فاطمه زهرا    هادی   همت   الون واریور

شعار ما:
مردانه و دست در دست هم تلاش می کنیم

تا از ننگ خلاص شویم و به دنیای سبز پاکی قدم بگذاریم
[تصویر:  2cf7e297540cd30031b87565f25bb1b4_1024.jpg]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان