درد دل های شما

[ناحلهـ]

میرم 
فردا میرم 
هر چی هم بشه 
ببرم یا ببازم 
شکست مهم نیس 
شکست تجربه میده 
بعضی شکستا آدمت میکنن 

[تـــواب]

ای مرگ بیا که زندگی ما را کشت ...

[K_1]

الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ

در آن روز، ياران -جز پرهيزگاران- بعضى‌شان دشمن بعضى ديگرند.

سوره ۴۳
آیه ۶۷

[*بنده پاک*]

  آدم هایی که از هم صحبتی باهاشون کیف میکردم یا رفتن از کانون یا اگر هستن میان و حرفی نمیزن
هم صحبتی باهاشون را بسی دوست داشتم. کلی چیز جدید یاد گرفتم. کلی کمک کردن. قشنگیش اینجا بود که دید اونا با من خیلی فرق داشت. همشون خیلی بهم کمک کردن. 
جای آقای چکاوک ، آقای آبی ،آقای افرا بسی خالی است. جای هم صحبتی با آهو ، آقای مهدی راد، آقای شهریار ، آقای سعید و.... هم بسی خالی است.
دعا میکنم پاک و موفق و خوشحال باشن.
دارم به هم صحبت نداشتن عادت میکنم

---

یه چند روزی سخته. منتظر یه خبرم. نمیدونم چی درسته چی نیست. چی خوبه چی نیست. اگر خبری نشد. کمکم کن درست باهاش کنار بیام. خبری شد کمکم کن درست راهم را طی کنم. 
خدایا شکرت که میبخشی 
خدایا شکرت واسه روزای پاکی
دعا میکنم هر چی که قراره اتفاق بیفته منو بهش راضی کنی. تا آروم بشم.
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار 
خدایا مرسی

[ناحلهـ]

میرم 
فردا میرم 
هر چی هم بشه 
ببرم یا ببازم 
شکست مهم نیس 
شکست تجربه میده 
بعضی شکستا آدمت میکنن 

دیگه برد و باخت مهم نیست 
مهم اینه که من امروز خوشحال بودم از کارم لذت بردم به خودم افتخار کردم 
دیگه نظر کسی مهم نیس ....
دیگه بقیه شو سپردم دست خودش ان شاءالله هرچی باشه خیره 

[ایرانا]

از جالبیه این تاپیک همین بس ک میام بنویسم

وبعد با خودم میگم 

درد دل در دل بماند بهتر است ...

[ایرانا]

همه این افکار ناشی از بیکاریه

چرا چسبیدی به این گوشی 
زندگی واقعی بدون این گوشیه...

به قول یه دوستی (:

همه ما کاربرایی هستیم ک با یه قطعی نت دیگه وجود نداریم

چه قدر دلم برای این کاربر تنگ شده (:

کاش میدونستین ک من هر روز به یادتونم (:


حرفت درست بود..
اما ای کاش میدونستی دل ما به این خوش بود ک در جایی دیگر ادمایی مثل شما زندگی میکنن ...
دلیل اصلی مبارزم همین بود..

جنگیدن خیلی سخت شده ...
حتما برای تو هم خیلی سخته ،،،

یه جایی فقط وجود ادما برای ادامه دادن کافیه ...

مطمئنم ، ک ما از پسش برمیاییم ✌

شک نمیکنم
 تک تکتونو میشناسم 

هر چی ک باشیم ، تسلیم نمیشیم

چه خوب با ادمایی مثل شما اشنا شدم (:

کاش تعداد ادمای شبیه تو بیشتر بود (:
و کاش میدونستی ک هیچ وقت فراموش نمیشی

...





#امیدوارترین_ناامید

---

دلم برای همتون تنگ شده ،
ایمان داشتن به ادما چه قدر انسانها رو قوی میکنه (:


باورتون دارم☘✌

[تـــواب]

روح زخمیِ من عفونت کرده ... 
مثل عضوی که باید قطع بشه

[Tagon]

می‌دونین ، شاید مشکل اینجاست که ما از دست میدیم بعدش میفهمیم قضیه چی بوده ، واقعا ما در خوابیم و پس از مرگ بیدار میشیم .

گاهی وقتا مسیر زیادی سخته ، ولی هرچی بیشتر بخوایم باید بیشتر تلاش کنیم ، حتی اگه هیچ کاری هم نکنیم زمین میخوریم ولی اگه مسیر رو طی کنیم تهش به مقصد میرسیم.
در کل بمونیم زمین میخوریم بریم هم زمین میخوریم ، شکست میخوریم ولی اگه بریم هم منظره ی بیشتری تجربه میکنیم هم به نتیجه ای میرسیم .

ی نفر حرف خوبی میزد می‌گفت چیزی که الان دقدقه ی ماست چند سال دیگه اصلا وجود نداره ، فقط باید با آرامش تلاش کنیم و پشت سر بزاریم.

نمیدونم نوشته هام دردو دل محسوب میشه یا نه ولی وقتی شروع به تایپ کردم ناخودآگاه و بدون اراده کلمات تایپ شدن .....

[Roza_r]

دلم برای رزای چند سال قبل تنگ شده، یعنی ممکنه رزای چند سال بعد دلش برای رزای امروز تنگ بشه؟ امیدوارم چند سال بعد همه چیز بهتر باشه... نه اینکه الان بد باشه شکرررر خدا خوبه اما یه بخشش که مربوط به منه خیلی ناجوره...

[Silent Voice]

دیگه از اینجا به بعد حس خودم و خوب خوب نگه میدارم 

وقتی حالم بد شد بلافاصله خوبش میکنم

انگار دیروز این حرف و زدم 

امروز فهمیدم مشکلم از اونجا شروع میشه که نمیتونم مثل سابق حالم و خوب کنم 
حتی اگر خوب بشه مثل قبل خوب خوب نمیشه 

به خاطرات خوبت فکر کن : ))))))) 

منتظر یه اتفاق غیر منتظره عالی هستم : ))))))) 
ولی نمیدونم چرا نمیوفته : ))))))) 

الکی دلت و خوش نکن که قراره بیوفته : ))))))))) 
الکی منتظر اون اتفاق غیر منتظره نباش : )))))))))))   
کلا بیخیال شو: )))))))))) 

[ناحلهـ]

پر از تردیدم 
پر از نگرانی 
حس میکنم یکم بی ارادم 
خدایا میسپارم به خودت 
این ذوق این ترس این وهم این نگرانی این تردید ازم بگیر ....
خدایا 
از اون موقع هاییه که دوست دارم بغلم کنی بگی تنها نیستی 
بگی تو هیچکی رو نداشته باشی منو داری 

[Deril]

فکری که مغزم رو داره از کار میندازه این:
 برق خوندم. حدودا سه سال هم دارم کار میکنم توی صنعت. چند سال پیش، شروع کارم، فکرم این بود اگه جای خوب استخدامی قبول شدم که میرم سر کار و ازدواج میکنم و زندگی میکنم همینجا.... ولی اگر استخدامی قبول نشدم چون زبانم خوبه با تخصصم کاری مهاجرت میکنم. 
الان ازمون استخدامی قبول شدم. شغلی هم هست که به برق ربطی نداره. میگن امنیت شغلی داره.... 
اما مسئله ای که هست اینه که من دیگه اون ادمی که 5 سال پیش طرز فکرم اون بود نیستم. الان درسته دوست دارم کنار خانواده باشم ولی واقعا حس میکنم زندگی اینجا برام مفهومی نداره؛ وقتی میرم خرید میگم کاش تو ایران نبودم، وقتی پیام حقوق میاد میگم چقد کمه کاش اینجا نبودم، وقتی حرف از قیمت خونه و ماشین میشه میگم کاش اینجا نبودم، وقتی حرف ازدواج یکی میشه بازم ارزو میکنم ایران نبودم....
حتی دیگه علاقه ای هم به تشکیل زندگی مشترک ندارم درحالیکه 3 سال پیش خیلی مشتاق بودم....
و هر روز این موضوع که صبح تا شب کار میکنم و بازم هشتم گرو نهمه و نمیتونم خوشبین باشم به اینده اذیتم میکنه.
به نظرم خیلی به جوونیم بدهکارم. در حقش دارم ظلم میکنم. 
یه چیزی هم که خیلی ازش میترسم بی تفاوت شدن نسبت به مسائل هست. مثل بقیه ادما که قبول کردن هر اتفاقی که داره براشون میفته رو و دیگه واکنشی نشون نمیدن.
حسم میگه دارم مچاله میشم. هم جسمی هم روحی روانی. و واقعا درده که 'خواب' تنها زمانیه که به هیچی فکر نمیکنم و تنها بودن باعث شده افکار بهم هجوم بیارن.

[ناحلهـ]

منتظر میمونم .... 

[ناحلهـ]

همه چی از وقتی شروع میشه که بزرگ میشی 
تو دیگه کوچیک نیستی
نمیتونی هرکاری دلت میخواد انجام بدی 
کلی وظیفه یهو از ناکجا آباد میفته رو دوش تو 
هرکاری بخوای انجام بدی 
میگن تو دیگه بزرگ شدی ....
چقدر بده دنیای کودکی تو زود تموم بشه هنوز کوچیکی ولی مجبوری بزرگ بشی
مجبوری اونایی که بچه هستن و ادعای بزرگیشون میشه درک کنی
آره 
وقتی بزرگ تری پیش تو نباشه مجبوری بزرگ بشی و بزرگی کنی ....