امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

قلبم درد میکنه...
ذهنم آشفتست...
مجبورم از رفیقی که اونقدر بهش نزدیک بودم دور بمونم...
مجبورم هرچی سرم میاد تحمل کنم...
مجبورم صبح ها با تنفر از زندگی از خواب بیدار شم...
مجبورم بقیه رو ببینم و غبطه بخورم...
مجبورم اوضاع هرچقدرم سخت باشه یه آخم نگم...
مجبورم دلخوش به خوابیدن باشم...
مجبورم آرامش رو فقط توی رویا ببینم...
مجبورم به راحتی آدمایی که توی تلویزیونن حسرت بخورم...
مجبورم بسوزم و بسازم...
مجبورم...
پس چرا این روزا خودت نیستی
خوبی بخواهیم به تمام جهان به همسایه ها به رهگذرانِ پیاده روهای شهر،خوبی بخواهیم و خوب باشیم و خوب بمانیم
این دنیا نیاز مُبرَم به انرژیهای مثبت دارد
به نگاه های محبت آمیزِ آدمیزاد به دستهای یاری دهنده، به تبسم های صورتی رنگ هستی ،به کلماتی برنگ عشق
این دنیا دستی می خواهد تا پاک کند تمام رنگهای کدر بدخواهی را، دلهایی صاف، آسمانی آفتابی ، افقی معجزه آسا
خوبی را دریغ نکنیم هر چقدر خوبی برای دیگری بخواهیم دنیا همانقدر خوبی ها را نثارمان خواهد کرد،...
کاش  تمام  مسیر رسیدن به هدف  به اندازه خود هدف لذت بخش بود برام  ولی چه کنیم که خستگی و سردرد  لذتی  نداره و هر روز باید بکشی 1
سروی شدم به دولت ازادگی که سر/ با کس  فرو نیاورد این طبع سرکشم 
خدا دارم نمیفهمم چی به چیه  Hanghead
خودت حق و باطلو خیلی واضح نشونم بده ...
قبل از اینکه دیر شه کمکم کن ...
خداوند متعال در حدیث قدسی
می فرمایند: Khansariha (56)

اگر بندگانِ گناهکارم بدانند که چقدر مشتاق توبه و بازگشت آنان هستم،
از شدت شوق می‌مُردند.

|میزان الحكمه_جلد ۴_صفحه ۲۷۹۷|
_

يَا عُدَّتِي عِنْدَ شِدَّتِي يَا رَجَائِي عِنْدَ مُصِيبَتِي يَا مُونِسِي عِنْدَ وَحْشَتِي يَا صَاحِبِي عِنْدَ غُرْبَتِي يَا وَلِيِّي عِنْدَ نِعْمَتِي يَا غِيَاثِي عِنْدَ كُرْبَتِي يَا دَلِيلِي عِنْدَ حَيْرَتِي يَا غَنَائِي عِنْدَ افْتِقَارِي يَا مَلْجَئِي عِنْدَ اضْطِرَارِي يَا مُعِينِي عِنْدَ مَفْزَعِی


اى توشه‌ام در سختى، اى اميدم در ناگواری اى همدمم در وحشت، اى همرهم در غربت، اى سرپرستم در نعمت، اى فريادرسم در گرفتاری اى رهنمايم در سرگردانى، اى توانگرى‌ام در
تنگدستی، اى پناهم در درماندگى، اى مددرسانم در پريشانى . 53258zu2qvp1d9v



[تصویر:  -عکس-نوشته-غمگین-و-تنهایی-پروفایلی-2_clje.jpg]
دارم له میشم زیر بار اعصاب خوردی ...
دارم له میشم زیر فشار های روحی و روانی ...
دارم له میشم از حرف و حدیث دیگران ...
دارم له میشم 
و نمیدونم که تا کی میتونم تحمل کنم 
در ارزوی شهادت، برایم دعا کنید.. 53 53
بهترین دعا برای بهترین دوست به قول سردار شهادت است 302 
 
هرگز از اهدافتون دست نکشید  Khansariha (46)
هرگز در برابر شیطان و دار و دستش کم نیارید   Khansariha (46) 
ارزش اهداف شما بیشتر از تنبلی و کاهلی است   Khansariha (69)  

4 انجمن شبانه روزی 4

گروه استوا  Smiley-face-cool-2  کنترل ذهن و نگاه

خوش امد گویی به تازه وارد ها

برنامه ریزی   درسیجات

اورژانس

قرار عاشقی (نماز اول وقت )


 سپاس شده توسط
سلام
از ته دل دوست درم یکیو بغل کنم از ته دل گریه کنم
تمام رازاموبهش بگم، بگم چقدر بدم، بگم چه قدر خوب بودم ،بگم چقدر میخوام خودم بشم اما بلد نیستم چیکار کنم، شایدم میدونم چیکار کنم ولی نمیکنم . بگه این کارو باید بکنی، بگم  اگه نشد چی ،بگه اینکارو بکن  و من میدونم که این کارارو خواهی کرد و بگه ایمان دارم بهت که دیگه سمتش نمیری تو درست میشی و ار همین الان تو مسیر درست قرار میگیری و به جلو میری بگه نترس من کنارتم نمیزارم لغزش کنی نمیزارم پوچ تموم شی تو رو شکوفا میکنم. بگم دلم برا خودم خود واقعیم خود رویاهام تنگ شده بگه من خودتو بهت برمیگردونم فقط صبر داشته باش. بگم میدونی اصن تو چه شرایطیم /تو چه حالیم /اوضاع روحیو جسمیم چطوریه که اینطور امیدوارانه وعده وعید میدی بگه هم میدونم هم میفهمم هم راه حلشو دارم ،هم ایمان دارم که میتونی، هم از آینده خبر دارم که خواهی توانست، بگم از این خواهم و خواهیاخسته شدم. بگه اگه الان استارتشو بزنی، تو همونی. نمیخواد وعده وعید بدی الان همونی. بگم الکی نگو من چطور میتونم یه لحظه ای از این بشم ،اون بگه نیاز نیس یه شبه بشی، همین که ،تو مسیری یعنی خودش . و...... 
کاش پیدا شود او...
کاش عملی...
نامه ی برای خودم:
میدونم این روزا خیلی خسته ای؛
میدونم خسته شدی از بس تلاش کردی و نرسیدی؛
خسته شدی از بس خواستی و نشد.
میدونم از شب بیداری هات خسته ای؛
میدونم قلبت از اینکه دیگران فراموشت کردن شکسته؛
میدونم چقدر داری تلاش میکنی؛
که خودتو یه آدم شاد و خندون نشون بدی.
ولی لطفا کم نیار...
لطفا همینجوری که هستی قوی بمون.
از جنگیدن برای آرزو هات دست نکش..
یه روز خوب میاد..
|محمد مهدی عظیمی|
خداوند متعال در حدیث قدسی
می فرمایند: Khansariha (56)

اگر بندگانِ گناهکارم بدانند که چقدر مشتاق توبه و بازگشت آنان هستم،
از شدت شوق می‌مُردند.

|میزان الحكمه_جلد ۴_صفحه ۲۷۹۷|
_

يَا عُدَّتِي عِنْدَ شِدَّتِي يَا رَجَائِي عِنْدَ مُصِيبَتِي يَا مُونِسِي عِنْدَ وَحْشَتِي يَا صَاحِبِي عِنْدَ غُرْبَتِي يَا وَلِيِّي عِنْدَ نِعْمَتِي يَا غِيَاثِي عِنْدَ كُرْبَتِي يَا دَلِيلِي عِنْدَ حَيْرَتِي يَا غَنَائِي عِنْدَ افْتِقَارِي يَا مَلْجَئِي عِنْدَ اضْطِرَارِي يَا مُعِينِي عِنْدَ مَفْزَعِی


اى توشه‌ام در سختى، اى اميدم در ناگواری اى همدمم در وحشت، اى همرهم در غربت، اى سرپرستم در نعمت، اى فريادرسم در گرفتاری اى رهنمايم در سرگردانى، اى توانگرى‌ام در
تنگدستی، اى پناهم در درماندگى، اى مددرسانم در پريشانى . 53258zu2qvp1d9v



حیف که باید بمونم توی کانون وبه قوانینش پایبند باشم مگه نه این سکوت که بعضی جاها میکنم زیادم راضی نیستم 
امید به خدا وقتی یکم ریشه های پاکیم قرص و محکم بشن بار و بندیل جمع میکنم میرم یک بار برای همیشه
 سپاس شده توسط
خسته ام
همه چی گیج و گنگه
بی روح
بی معنی
بی هدف
از آدما میترسم
تنهایی رو بیشتر دوست دارم
ولی جالبه
توی تنهایی از خودم میترسم
کی تموم میشه این بازی پرتکرار...
حـــدود 100 تا رخ دارم
ولی نمی دونم کدومِـــشَم!

سلام عزیزان
میخوام داستان زندگیمو بگم.
من یه پسر فوق العاده هستم‌
بچه که بودم توی هرکاری نفر اول بودم
خیلی باهوش و زیرک.
همیشه تو کلاس و مدرسه خانواده حرف اول رو میزدم
اعتماد به نفسی داشتم که کوه رو میشکافت 4chsmu1
خیلیم رک و شجاع و فهمیده بودم.
اما اما اما...
من خیلی خونواده خشکی داشتم...
حساب کن من ۱۹/۷۵ میگرفتم به من میگفتن قبول نیست تو باید ۲۰ میگرفتی 4chsmu1
هرکاری میکردم باز از من ایراد میگرفتن...
محبت توی خانواده ما نبود‌‌...
صمیمیت نبود...
تنها فرد سالم خانواده من بودم!
روزها طی شد...
پیش دبستانی... اول‌... دوم...سوم...
پسری به شادی من نبود...
به باحالی من نبود...
به فوق العاده ایه من نبود...
همه نمراتم ۲۰ بود
نهایتا ۱۸!
و اینطوری شد که من تا کلاس سوم همه نمرات اصلیم ۲۰ بود ، و معدل هم ۲۰!
کل روز رو مشغول بازی و شادی و ارتباط بودم!
اینقدر فعال بودم که شب ساعت ۷ خوابم میبرد!
و فردا با شوق تمام به مدرسه میرفتم
و صف صبحگاهی رو ردیف میکردم!
علاوه بر شاگرد اول ، توی بقیه چیزا هم فعال بودم!
دعای فرج جلوی اون همه آدم!
قرآن!
تئاتر طنز!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
سر کلاسا صدای من از همه رسا تر بود!
بگذریم
همه چی به بهترین حالت ممکن میگذشت...
تا اینکه که من وارد کلاس چهارم شدم...
کم کم اثرات خونه و جامعه روم تاثیر میزاشت...
ریاضی رو نمیفهمیدم...
مغزم خشک میشد...
انرژیم به شدت از بین میرفت...
در عین حال کلاس چهارم
و پنجم
و شیشم
و هفتم رو با بهترین حالت ممکن یعنی معدل ۱۹ ، سپری میکردم!!!
اونم تو اون شرایط!!!!!!!!!!!!!!!
بزرگ ترین هدیه ای که از طرف خانواده به من داده شد فقط بوسه بود و دیگر هییییییییییچ!!!!!!!!!!!!!!!!
حالا ممکنه بعضیا بگن ما هم بوسه رو هم نداشتیم
عزیزم امتحان زندگی هرکسی متفاوته تو بوسه نداشتی چیزای دیگه داشتی که ما نداشتیم!
یا یه چیزایی نداشتی ولی ما داشتیم!
من نمیگم از همه بیشتر سختی کشیدم ، من فقط حقیقت رو میگم!
خلاصه...
سن بلوغ شد...
کم کم وا رفته بودم...
هیچی حالیم نمیشد...
با این حال معدلم از ۱۷ کمتر نمیشد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بگذریم که چه دورانی بود!
وقت انتخاب رشته رسید.....
بلوغ..........
امان امان امان.......
پوچ پوچ بودم.........
من از خانواده تقریبا هیچی دریافت نمیکردم.......
نه محبتی نه هیچی.....
فقط همیشه برام لباس میخریدن.........
در صورتی که لباس فقط ۱ درصد از نیاز آدمه ، پس اون ۹۹ درصدشو من آخه از کجا بیارم؟؟؟؟؟؟
افسردگی و وسواس استارتش زده شد.........
تو خونه در حد مرگ دعوا بود...........
جلوی چشم من............
خونواده من تنها کاری که نمیکردن این بود که همو نمیزدن........
البته منو میزدن ها!!!!!!!!
حتی با شارژر!!!!!!!!!
که یه بار نفسم رفت به معنای واقعی کلمه از بس درد داشت..........
دیگه ۰ شده بودم.....
البته نمره هامو نمیگما!
نمره هام هنوز ۱۸/۱۹/۲۰ بود!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خیلی درسخون بودم......... دمم گرم.......
دیگه از چیزایی که بقیه لذت میبردن اصلا نمیفهمیدم چرا اینا از فلان چیز خندشون میگیره؟؟؟
اصلا مگه خنده داره؟؟؟؟؟
چرا اینقدر میخندن؟؟؟؟؟؟
چرا اینقدر شادن؟؟؟؟؟؟
چرا اینقدر مسخره بازی در میارن؟؟؟؟؟؟؟
چرا من اینقدر بی ذوقم آخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا مامان فلانی اینقدر شاده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا اینقدر بچه هاشونو تحویل میگیرن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا با بچه هاشون خوبن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا زنداییم بچه هاشو نمیزنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا منو میزنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مگه فرق من با بقیه چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا برام کادو نخریدن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا گفتم قلبم درد میکنه منو دکتر نبردن که هیچ حتی نگفتن چقدر درد میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! Tears
چرا من اینقدر ضد حال میخورم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا هیچی سرجاش نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا من دیگه شاد نیستم؟؟؟؟؟؟
مگه به من نمیگفتن چرا اینقدر میخندی.... چرا دیگه نمیتونم بخندم؟؟؟؟؟؟؟؟
خدایا من چرا از هیچی لذت نمیبرم آخه Tears
چرا همه اونو دوست دارن چرا منو دوست ندارن من چی ندارم؟؟؟
چرا اینقدر نصیحتم میکنن مگه من بچه خوبی نیستم؟؟؟؟؟؟
چرا آزادی ندارم؟؟؟؟؟
چرا تو ۱۳ سالگی نمیزارن با دوستام برم بیرون؟؟؟؟ و توی ۱۴ سالگی؟؟؟؟ و توی ۱۵ سالگی؟؟؟؟؟؟؟
چرا شهر بازی نمیریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا میوه نداریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا بابای همه کارمندن.... آتش نشانن..... دکترن.......
ولی بابای من چی؟؟؟؟؟
چرا کارگره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چند بار ازم بپرسن بابات چیکارست؟؟؟؟؟؟؟
یه بار دوبار سه بار
بعد میگن اعتماد به نفس داشته باش!!!!!!!!!!!!!
فکر نکن!!!!!!!!!
خودتو عذاب نده!!!!!!!!!
اینقدر عصبی نباش!!!!!!!!!!!!!!!
عقده ای نباش!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
از کوزه همان برون تراود که در اوست
عذرخواهی میکنم
عذرخواهی میکنم
عذرخواهی میکنم
چقدر؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا هیشکی بهم نگفت بابا تقصیر تو نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همه گفتن تنبلی تلاش نداری افسرده ای
در حالیکه من اصن هیچیم نبود!!!!!!!!!!!!!!!
من فقط از درون تهی شده بودم ، چه انتظاری از من بود؟؟؟؟؟؟؟
من اگه تنبل بودم پس چرا هرسال جزو بهترینای کلاسم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا نفر دوم کلاسم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا همه منو دوست دارن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا به خاطر اشتباهام گریه میکنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا با این همه مشکل هیچوقت دست به خودکشی نزدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
چرا انظباتم اوکی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا دانشگاه رفتم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
از همه سو استفاده ها که بگذریم ، 
از ۱۳ سالگی دستم به گناه باز شد.........
خ.ا پورن شهوترانی اعتیاد......
و نه هیچ چیز دیگه ای!!!!!!
نه ناراحت کردن کسی!!!!!!!!
نه زدن کسی!!!!!!!
نه دعوایی!!!!!!!!!
نمیتونستم به خودم نه بگم
چون منم باید یه جوری از زندگیم لذت میبردم.....
مگه غیر اینه؟؟؟؟
یه بار خودارضایی
دوبار
سه بار
هزار بار....
افسردگی شدییییییییییییید در حد مرگ.............................
سه.................دو..............یک............................
خدایا دارم منفجر میشم چیکار کنم آخه....................
نه من کم نمیارم............
بعد از هزاران ساعت عذاب مطلق ، بازم رفتم مشاوره..........
خدا خیرت بده علی که توی هیچ شرایطی تسلیم نشدی..........
همه تحقیر ها.... مسخره ها......... خورد شدن ها.........
بگذریم........
رفتم مطب دکتر روانشناس...........
نشستم تا اومد..................
مشکلت چیه؟
آقای دکتر من هیچ مشکلی ندارم من توی همه چیز تلاش و پیش نیازشو دارم ، منتها فقط نیاز به کمک دارم 1744337bve7cd1t81
علی....‌...................
این چه اراده ایه................
این چه فهمیه که تو داری.............
این چه قدرتیه.............................
این چه شهامتیه.......................................
که توی اون شرایط میگی من هیچ مشکلی نداررررمممممممممم 1744337bve7cd1t81
بعد انتظار داری که خدا امتحانای کوچیک ازت بگیره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خب تو یه نگاه به ظرفیت خودت بنداز آخه...........
آقای دکتر:
وسواس فکریت در مورد چیه؟
علیرضا:
آدم خوبی نیستم
اقای دکتر : ویژگی های آدم خوب چیان؟
علیرضا :
اشتباهاشو جبران میکنه
استعداداشو شکوفا میکنه
ارتباط خوبی با همه و خدا خصوصا داره
اقای دکتر:
اینا که همش مطلقن 1744337bve7cd1t81
علیرضا: 
آقای دکتر وقتی من ۱۹/۷۵ گرفتم از من راضی نشدن گفتن باید حتما ۲۰ بگیری!!!!!!!!!!!!!
آقای دکتر من حتی ۱ هم گرفته بودم ، مستحق پاداش بودم چون براش زحمت کشیده بودم............
امان امان امان............................................
یک دل و این همه غم؟؟؟؟؟؟؟؟ واااااااااااااااااااااااااااااااااای به من!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بعد میگن تو تنبلی!!!
هه...........
تو خوبی.........
شاید باورتون نشه ، ولی با وجود این همه مشکل ، من موفق به کسب لقب شهید زنده شدم.......
بگذریم.................
آقای دکتر :
علیرضا تو هیچوقت نمیتونی خوب مطلق باشی
علیرضا:
یعنی آقای دکتر من همین الان باید خوشحال باشم؟؟؟
آقای دکتر : دقیقاااا
بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووم
من این همه مدت هیچ مشکلی نداشتم 4chsmu1
بقیه مریض بودن فکر میکردن من افسردم 4chsmu1
بقیه نفهم بودن فکر میکردن من تنبلم 4chsmu1
درصورتی که من به کل زندگیم نمره ۱۹/۷۵میدم 4chsmu1
و عاشق همونم 4chsmu1
آرامش عجییییییییییبی به سمتم اومد..........
عمیییییییق نفس میکشیدم و میخ توی نگاه های دکتر بودم.........
آقای دکتر:
علیرضا تو همین الانش آدم خوبی هستی.....
حبس ابد تموم شد............
کیفمو برداشتم و خدافظی کردم و تشکر...........
پله هارو بدو بدو اومدم پایین..........................
دنیا یه جور دیگه بود..............................................
نمیدونستم کجا میخوام برم فقط راه افتادم.............
کتاب خریدم.......
آیس پک خریدم........
یادم نبود آخرین بار کی آیس پک خورده بودم..........
بلاخره خندیدم.........
بلاخره آروم شدم............
از ته ته ته ته ته دل................
ولی هنوز ازم انتظار دارن که هیچ اشتباهی نداشته باشم 4chsmu1
من در این لحظه همونطور که خدا منو کاملا بخشیده ، خودم رو کاملا میبخشم و ۱۹/۷۵ خودم رو ۲۰ میکنم Thankyou
چون لیاقتش رو دارم 128fs318181 53 53 53 53 53
این داستان : علیرضای فوق العاده 9
نه هنوز تموم نشده..........
نتیجه:
هدف زندگی من روانشناسیه نه خوب مطلق بودن!
نه خدا بودن!
نه معصوم بودن!
نه شهید بودن!
من فقط یه روانشناس فوق العادم ، و از خودم راضیه راضیه راضیم 2uge4p4
The end
وقتایی که پر از حرفی و کسی نیس گوش شنوای خوبی باشه چه سخت میگذره  Hanghead
.
.
.

خدایا خودت کمکم کن ... 809197ps94ijjhwg
به خودم قول تموم شدن هرچی حال بده دادم...
تو که نمیخوای پیش خودم بدقول شم  128fs318181
یه معجزه خوشگل بفرست این وسط یکم شاد شم 
دمت گرم 4chsmu1
از   اول  اولش  که  پام  به جامعه باز شد  حس رهبری تو خودم میدیدم  از همون  بازی های کوچک  تو کوچه خیابونتی تهران شروع شد  که من همیشه بچه هارو میچیدم اینکارو کنید اونکارو کنید با اینکه تو محلمون بحاطر خدا یه دختر نبود همه پسر بودن ولی خدایی  از پس همشون برمیومدم  دمم گرم همرو میچیدم  فوتبال وسطی  هفت سنگ همه چی بازی میکرویم  اخ که چه حالی میداد دلم برا اون روزا برا اون حرفای بچگونمون  تنگ شده چه فکرای بچگونه ای اخ  تنها دغدغم  این بود کدوم کفشمو  بپوشم چجوری برم بیرون جذاب تر به  نظر بیام بچه ها بیشتر ازم حساب ببرن  Khansariha (13)  تا اینکه ۱۴  سالم شد  لعنت  به بزرگ شدن  کم کم من درگیر مدرسه  و.... شدم و دیگ نذاشتن  من برم بیرون هعی )))  بابام  خیلی بیشتر از همیشه روم حساس  شده بود  و مامانمم یه جوری برخورد میکردن انگار دوسالمه  انگار همون حانیه ای نیستم که  یه لشکر بچه های محلو  رهبری میکردم  و نمیذاشتم یکی  اخش  دربره   کم کم  شروع شد تو دختری  نمیتونی   تو دختری نباید اینکارو کنی  تو دختری دیگ نباید با رفیقای  پسرت حرف بزنی  تو  دختری دیگ نباید فلانکارو کنی  تو دختری  نباید اینو بموشی تو دختری تو دختری تو دختریییییییییییی  ))) کاش به جای اینا  میگفتن  تو ازادیو رها  تو  هرکار عشقت میکشه بکن  Khansariha (13) Khansariha (13) تصورش برا خودمم   خنده داره  خیلی بچه بودم  هیچی حالیم نبود  اثلا مرد جماعتو نمیشناختم  فک میکردم  همشون   همون علی و عرفان  و  امیر  گوگولی  خودمن که بدون اجازم  بازیم  نمیکنن  خلاصه اینکه از یه طرف خشحالم  که خانوادم  مراقبم  بودن  تا از اون حالت خامی  و بچگی دربیام از یه طرفم ناراحتم  چرا این همه  محدود بودم  ولی چرا اخه الانمو به خاطر گذشته هدر بدم  چون کلی فرصت  دارم تا دلم بخواد میتونم محدودیاتامو  جبران کنم
سروی شدم به دولت ازادگی که سر/ با کس  فرو نیاورد این طبع سرکشم 
جان من است او هی مزنیدش
آنِ من است او هی مبریدش



تورا سیاست سر ذوق می آورد و مرا قافیه چینی
تو جهان خودت را داری و من شعر هایم را . . ..
صدای رفتن پاییز را می شنوی؟؟
جانِ عزیزت ؛ خیابان ها را پر کن
نگذار دل پاییز یخ بزند
فکر کن آذر باشد....

باران ببارد .....

انار که هیچ دل سنگ هم ترک می‌خورد . . . .
خوبی بخواهیم به تمام جهان به همسایه ها به رهگذرانِ پیاده روهای شهر،خوبی بخواهیم و خوب باشیم و خوب بمانیم
این دنیا نیاز مُبرَم به انرژیهای مثبت دارد
به نگاه های محبت آمیزِ آدمیزاد به دستهای یاری دهنده، به تبسم های صورتی رنگ هستی ،به کلماتی برنگ عشق
این دنیا دستی می خواهد تا پاک کند تمام رنگهای کدر بدخواهی را، دلهایی صاف، آسمانی آفتابی ، افقی معجزه آسا
خوبی را دریغ نکنیم هر چقدر خوبی برای دیگری بخواهیم دنیا همانقدر خوبی ها را نثارمان خواهد کرد،...
از خودم خستم....
دیگه بریدم  12
دیگه نمیتونم ...
چرا آخه چرا ....
چرا نمیتونم از سیم خاردار نفسم رد بشم .... 809197ps94ijjhwg
خدایا خودت کمکم کن  12
من دیگه بریدم ....
من دیگه تمومم  20
فک کنم دیگه هیچ راهی نباشه ....
در ارزوی شهادت، برایم دعا کنید.. 53 53
بهترین دعا برای بهترین دوست به قول سردار شهادت است 302 
 
هرگز از اهدافتون دست نکشید  Khansariha (46)
هرگز در برابر شیطان و دار و دستش کم نیارید   Khansariha (46) 
ارزش اهداف شما بیشتر از تنبلی و کاهلی است   Khansariha (69)  

4 انجمن شبانه روزی 4

گروه استوا  Smiley-face-cool-2  کنترل ذهن و نگاه

خوش امد گویی به تازه وارد ها

برنامه ریزی   درسیجات

اورژانس

قرار عاشقی (نماز اول وقت )


کاش میشد یه مدت از همه جا رفت ...
.
.
‌‌.
 برم تو یه کلبه چوبی قدیمی 
که وقتی درشو باز میکنی 
صدای جیرجیرش رو مخ باشه Gigglesmile
و یه کتابخونه پر کتاب 
بدون هیچ دغدغه ای و دور از همه آدما  Hanghead
خداوند متعال در حدیث قدسی
می فرمایند: Khansariha (56)

اگر بندگانِ گناهکارم بدانند که چقدر مشتاق توبه و بازگشت آنان هستم،
از شدت شوق می‌مُردند.

|میزان الحكمه_جلد ۴_صفحه ۲۷۹۷|
_

يَا عُدَّتِي عِنْدَ شِدَّتِي يَا رَجَائِي عِنْدَ مُصِيبَتِي يَا مُونِسِي عِنْدَ وَحْشَتِي يَا صَاحِبِي عِنْدَ غُرْبَتِي يَا وَلِيِّي عِنْدَ نِعْمَتِي يَا غِيَاثِي عِنْدَ كُرْبَتِي يَا دَلِيلِي عِنْدَ حَيْرَتِي يَا غَنَائِي عِنْدَ افْتِقَارِي يَا مَلْجَئِي عِنْدَ اضْطِرَارِي يَا مُعِينِي عِنْدَ مَفْزَعِی


اى توشه‌ام در سختى، اى اميدم در ناگواری اى همدمم در وحشت، اى همرهم در غربت، اى سرپرستم در نعمت، اى فريادرسم در گرفتاری اى رهنمايم در سرگردانى، اى توانگرى‌ام در
تنگدستی، اى پناهم در درماندگى، اى مددرسانم در پريشانى . 53258zu2qvp1d9v





کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان