امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

چرا منی که گناهکارم باید عکس روی صفحه قفل گوشیم کربلا باشه؟
چرا منی که گناه کردم باید مداحیتو گوش بدم که بشوره ببره؟
میدونی چقدر درد داره وقتی این همه ازت دورم؟؟ چرا سراغ از من گناهکار نمیگیرید هیچ کدوم؟؟؟ چرا منو از دست این خلاص نمیکنید؟؟؟ مگه شهیدا زنده نیستن؟؟؟ میشنوید صدای منه درمونده رو؟؟؟
به خدا دیگه نمیتونم... یا منو ببرید یا نجاتم بدید. منو اینجا ول نکنید. نذارید گناهام بیشتر از اینی که هست بشه...
منو ببخشید.منو ببخشید. من هرجا که برم آخرش فقط شمارو دارم. من جز خدا کی رو دارم که دردامو بفهمه؟ توروخدا منو ببرید. اره...منظورم جونمه. بگیرید این جونو. دیگه بسه هرچی گناه کردم، دیگه نمیتونم. دیگه بسه.
درست است که اعمال ما : مارا می سوزانند ولی تابندگی ما از همین است و اگر روح ما ارزش چیزی را داشته دلیل بر آن است که سخت تر از دیگران سوخته است.
برای من خواندن اینکه شن های ساحل نرم است کافی نیست . می خواهم پای برهنه ام این نرمی را حس کند . معرفتی که قبل از آن احساسی نباشد ،برای من بیهوده است.
خوبی بخواهیم به تمام جهان به همسایه ها به رهگذرانِ پیاده روهای شهر،خوبی بخواهیم و خوب باشیم و خوب بمانیم
این دنیا نیاز مُبرَم به انرژیهای مثبت دارد
به نگاه های محبت آمیزِ آدمیزاد به دستهای یاری دهنده، به تبسم های صورتی رنگ هستی ،به کلماتی برنگ عشق
این دنیا دستی می خواهد تا پاک کند تمام رنگهای کدر بدخواهی را، دلهایی صاف، آسمانی آفتابی ، افقی معجزه آسا
خوبی را دریغ نکنیم هر چقدر خوبی برای دیگری بخواهیم دنیا همانقدر خوبی ها را نثارمان خواهد کرد،...
احساس می کنم ضعیفم .. از خودم بدم میاد..
احساس فشار می کنم، نمی تونم شل کنم .. نمی تونم ندید بگیرم، اصلا انعطاف پذیر نیستم
و همه وجودم با هم داد می زنن که:
قراره تنها بمونم تا ابد ! ابببببدددددد ! و توی تنهایی بمیرم.. 

مشکلاتم یکی دو تا نیست.. اگه بود حلشون می کردم. دریای مشکلم.
هیکلم، پول توی جیبم، بیماری پوستی ام، چهره ام، 
اخلاق نداشتنم، زود جوش آوردنم، عصبی بودنم، تحمل نکردن، خ.ا ، احتمالا یه دو جین اختلال، 
گیج و مبهوت این وسط .. رنگ جماعت شدن ..

وااااقعا اگه عزرائیل بیاد و بگه یه ساعت دیگه همه چی تمومه، با کمال میل می پذیرم.. 
نمی کشم دیگه واقعا..
 سپاس شده توسط
داشتم فکر میکردم خدا چقد میتونه نسبت بهم مهربون باشه  53258zu2qvp1d9v 
یاد وقتی که یه پسر بچه بامزه کوچولو مهمونمون بود افتادم، تازه چهار دست و پا راه میرفت و همش میخورد به مبل و این چیزا ، من دائما دنبالش بودم که سرش به جایی نخوره دست به چیزی نزنه که دستش ببره نکنه 
یه جایی حتی مامانش دیگه میگفت انقد لازم نیست خودتو اذیت کنی  Gigglesmile من که اینجوری نسبت به بچه حساس بودم و دوسش داشتم 1 اونی که مارو آفریده چقد دوسمون داره Khansariha (69) همش مواظبمونه و یادآوری میکنه که نکنه اشتباهاتی کنیم که خودمون اذیت شیم
هیچ کس نمیتونه اندازه تو دوسم داشته باشه تو این زندگی Khansariha (2) اون جاهایی که تو زندگیم هیچ کس نبود تو بودی، اون روزایی که پرغم و حال بد بود و کسی نبود دستمو بگیره که بلند شم تو بودی و باعث شدی برگردم سمت خودت....
خدایا نگاه به سنم نکن من هنوزم همون بچه ایم که صلاحشو نمیدونه همونیم که اصرار میکنه برای رسیدن به خواسته هاش درصورتی که نمیدونه شاید به صلاحش نباشه‌...خدایا دوست ندارم حیف شم (:
نصف ماه رمضون داره میگذره حتی شاید نصف عمر منم گذشته باشه و ندونم اما چقد از ماه رمضون رو تونستم درک کنم ؟ 49-2 

خدایا کمکم کن آدم بشم همین  Khansariha (96)
آقا امیرالمؤمنین علیه السلام:

حکایت دنیا،حکایت سایه‌ی توست؛
اگر بایستی،می‌ایستد
و اگر دنبالش کنی؛
از تو دور میشود... 53258zu2qvp1d9v

غررالحکم_حدیث۹۸۱۸

 سپاس شده توسط
خدایا امید بنده ای که امیدش فقط تویی رو ناامید نکن Khansariha (2)
آقا امیرالمؤمنین علیه السلام:

حکایت دنیا،حکایت سایه‌ی توست؛
اگر بایستی،می‌ایستد
و اگر دنبالش کنی؛
از تو دور میشود... 53258zu2qvp1d9v

غررالحکم_حدیث۹۸۱۸

هیچ آدمی نمیتونه بهت کمک کنه حنیفا : ) جز خودت
آقا امیرالمؤمنین علیه السلام:

حکایت دنیا،حکایت سایه‌ی توست؛
اگر بایستی،می‌ایستد
و اگر دنبالش کنی؛
از تو دور میشود... 53258zu2qvp1d9v

غررالحکم_حدیث۹۸۱۸

 سپاس شده توسط
عاقل آن باشد که او با مشعله‌ست
او دلیل و پیشوای قافله‌ست

پیرو نور خودست آن پیش‌رو
تابع خویشست آن بی‌خویش‌رو
302
داشتم فکر میکردم ، چقدر میتونیم با کارهای کوچیک و بنظر ساده و بی ارزش قوت قلب  باشیم برای آدم های اطرافمون .

مثلا ، 
یه پیام ساده و بی مناسبت ، یه احوال پرسی گرم و صمیمی از  یه آدم که خیلی وقته دور بودیم ....

اینا چقد حال آدمو خوب میکنن (:
یادمه تا حدود یک سال و نیم قبل هر وقت توبه میکردم ( درحد پشیمونی و توبه لسانی ) چنان قلبم آروم میشد و خالص میشدم که حتي الان که بهش فکر میکنم لذت میبرم از اون حجم از پاکی و صفایی که قلبم پیدا می‌کرد .

متأسفانه هی هر روز غبار دل بیشتر و بیشتر میشه ...

مدت ها بود حتي با وجود خارج شدن از لجنزار  قدیمی که اون روزا غرقش بودم و گناه و معصیت های مکرر و متعدد مرتبط با خ.ا که بود ؛ توبه ام یک دهم اونها به دلم صفا نداده بود .

اون حس خالص و پاک اون موقع رو نداشتم .
اون صفایی که قلب آدم رو جلا میده نداشتم ...


وقتی این دعا  رو شنیدم دوباره اون امکان رسیدن دوباره به اون خلوص رو احساس کردم... خدایا شکرت که بازهم زنگار های قلبم رو میتونم پاک کنم و اون لذت پاکی دل رو بچشم دوباره ...

خدایا قلبمو از تیره و تار شدن حفظ کن  Shy



الله اکبر... 
هر بار گوشش میدم ، بی اختیار اشک میریزم و کلمات این دعا انگار مستقیم  میشینن به عمق وجودم  .
آقای محسنین چه جالب!
فکر می کردم فقط خودم اینطوریم!
منم بعد دو سال، خیلی دلم برای اون روزا تنگ میشه. با وجود اون احساس تنفر و انزجاری که داشتم اما ادم بعد گناه انگار خیلی رقیق القلب میشه
اونجوری که چنگ می زدم به دامن خدا…
اون توبه های زیر دوش موقع غسل کردن با پشیمونی که خدایا من نمی دونم از دست خودم کجا فرار کنم…

تو این شب ها التماس دعا
اگه این دوتا لینک رو وقت گذاشتی و خوندی، بعدش میتونیم مطمئن باشیم که قصد صددرصدیت ترکه.

https://www.ktark.com/Thread-%D8%AA%D8%A...#pid612256


https://www.ktark.com/Thread-%DA%AF%D8%B...#pid612283


اره طولانیه چون راه ترکم طولانیه ولی قول میدم بعد خوندنشون همون آدمی نیستی که وارد تونل شد 53 302  


https://www.ktark.com/Thread-%DA%AF%D8%B...#pid621890

https://www.ktark.com/Thread-%DA%AF%D8%B...#pid621964
ما بعنوان انسان و بصورت خاص تر با نام و مختصات فردی ای که داریم، هر کدوم یکی از سلولهای این جهانیم درست مثل گیاهان ودرختان وحیوانات و خورشید و سنگ ها با اشکال گوناگون از زندگی ولی همه سلولهای یک بدنیم که گونه ی    انسان هم یکی از این اشکال زندگی هست .
درست ترین اتفاق در هر زمانی اینه که هر سلول وظایفی که داره رو به درستی انجام بده و وظایف هر سلول از توانایی ها و استعدادهاو جایگاه و مکان و زمانی که در اون زیست میکنه مشخص میشه و این وظایف هم در فرکانس های مختلف جلوه های بیرونی گوناگونی داره 
یک استعداد در فرکانس بدخواهی میتونه تبدیل به داده ای  بیرونی به شکل خاصی بشه و در فرکانس ترس این استعداد نمودبیرونی دیگری پیدا کنه و استعداد و توانایی در فرکانس عشق نمود سازنده تری رو خواهد داشت.
                       
                                   Hz                          
 
روشن فکری       700+
آرامش             600         
لذت                540
عشق              500
دلیل               400
پذیرش            350
متمایل بودن     310
بی طرفی         250
شجاعت           200
غرور               175
خشم               150
آرزو                125
ترس و اضطراب  100
غم و اندوه         75
بی علاقگی          50
گناه                 30
خجالت             20

کارآمدی حقیقی هر گونه اینه که از استعدادهای خودش در بالاترین فرکانس بتونه استفاده کنه .
بدن ما هم از سلولهای زیادی تشکیل شده که هر کدوم با شعور مستقل در حال زندگی هستن.
سلولهای ماهیچه ای علارقم اینکه شباهتی به سلولهای بافت استخوانی ندارن ولی وجودشون ضروریه ،سلولهای ماهیچه ی قلبوجودشون کاملا به سلولهای مغزی وابسته هست.


اگه انسان سلولهای مغز این سیاره باشه و آب خون این سیاره باشه ،مغز بدون خون نمیتونه به زندگیش ادامه بده و اگه انسان سلولهای ماهیچه ای دست باشه و گیاهان قلب این جهان،سلولهای دست بدون تپش قلب وجودشون بی فایده است...

کافیه به خورشید نگاه کنیم یا به گیاهان...خورشید و گیاهان و آب قلمروهای دیگه ی زندگی هستن .
اونها هیچوقت به خشم و کینه ی درون آدمها و اشتباهاتشون نگاه نمیکنن ،خورشید باعشق نور زندگی بخشش رو در اختیار تمام انسانهامیزاره و گیاهان هم بدون تبعیض بین آدمها و خوب و بد کردن اونها برای همه اکسیژن لازم برای زندگی رو تامین میکنن .

اونها هیچگاه خشم رو با خشم جواب نمیدن و همیشه و برای همه با عشق عمل میکنن.

اونها میدونن عشق عشق می آفریند و خشم خشم.

هر انرژی ای انرژی مشابهش رو ایجاد میکنه .


مبارزه ی حقیقی میتونه از همین الان از درون خودمون و درون محیط خودمون آغاز بشه ،اینکه آزادی دیگری رو سلب نکنیم چه اون دیگری انسان باشه و چه پرنده و حیوانات.
دیگری رو برده ی خودمون نکنیم چه اون دیگری انسان باشه و چه حیوانات .
به دیگری ظلم نکنیم چه دیگری خانواده و همسایه و یک انسان باشه و چه حیوانات و گیاهان ک تمام گونه های زندگی در این هستی زیبا
دروغ ،آزار،ظلم،ترساندن و ...
اینها تماما رفتارهای کوچیک و بزرگی هستن که خیلی از ماها در زندگیمون نسبت به دیگران انجام میدیم و در جامعه به شکل نمایان تربرای ما قابل مشاهده است.

یادمون باشه قلب تاریکترین انسانها هم ذره ای نور درونش هست و ما میتونیم بجای توجه به تاریکی هاش ،با گسترش عشق و با تغییررفتارهای اشتباه کوچیک و بزرگ خودمون در جامعه فرکانس عشق رو درسطح جامعه بالاتر ببریم ....اونوقت همه چیز و همه کس تحتتاثیر این عشق قرار خواهند گرفت.


پ.ن : چقدر این نمودار منو یاد کاری که خ.ا با روحیات یک انسان انجام میده، میندازه و مارو تو این نمودار بالا و پایین می کنه از حس گناهش بگیر تا اضطراب و استرس، فقط میخواستم بگم که اینقدر خودمونو تو این نمودار بالا و پایین نکنیم و سعی کنیم به ذهنمون جسممون آرامش بدیم و بتونیم به جاهایی که لایقشم برسیم.
 
سلام از کلاس ۵ ابتدایی به این عاذت کثیف مبتلا شدم نزدیک به ۳۰ سال اینکار را کردم و هیچ نتیجه ای نداشت به نابودی زندگی ام چشمام حافظه ام اینده ام شغلم بدنم روحم و....تا اینکه دیگه خسته شدم و تصمیم گرفتم ترک کنم اسیبهای زیادی بهم وارد کرد من واقعا عاجز هستم لطفا منو دعا کنید

فقط یک نکته خیلی مهم را بگم در این راه خیلی ها که متاسفانه سوادی هم ندارن و خودشون را خدای سواد و مشاور می دونن میگن اینکار ترک نداره ولی من میگم داره و نباید امید را از دست داد بنده الان پاک هستم و الان دارم واقعا طعم پاکی را می چشم چقدر لذت بخش است واقعا ، خدایا تو را به ابروی امام حسین  وحضرت زینب قسمت میدم همه بچه ها را از این کار نجات بدی و من را هم نکات بدی
خدا لعنت کند شیطان را خدا لعنت کند ان کسی که باعث و بانی فیلمهای کثیف است لعنت بر اسرائیل و آمریکا که مرکز فساد هستن
 سپاس شده توسط
نفس عمیق بکش و لطفا عصبی نشو 4chsmu1 عصبی شدنت به حل ماجرا نه تنها کمکی نمیکنه بلکه بدترشم میکنه چون طرف مقابلت نمیدونه تو چرا از دستش انقد عصبی هستی 42 بیا فکر کنیم کاراش فقط از سر دلسوزی بوده و نگرانت بوده، درسته حق با توهستش اون نباید تفکرات خودشو بهت تحمیل کنه و به جای تو تصمیم بگیره اون نباید سعی کنه آدمارو شبیه خودش کنه، اون نباید هدفای دیگران رو مسخره بدونه و هدفای خودشو بهت قالب کنه به خاطر اینکه فکر میکنه راه درست فقط همونی که خودش بلده.
من دوست ندارم همچین حس خشمی نسبت به اون آدم داشته باشم اما دارم و نمیدونم چیکارش کنم.
حداقل خوبه که دلیل این حس خشم رو میدونم 46
کاش میشد باهاش منطقی حرف زد و گفتش که ندونسته داره چه آسیبی به روحم وارد میکنه اما نه من نمیتونم و نه اون میتونه شنونده خوبی باشه و درک کنه و بتونیم به نتیجه خوبی برسیم
پس نمیدونم باید چیکار کنم پس باید سعی کنم آروم باشم  65
آقا امیرالمؤمنین علیه السلام:

حکایت دنیا،حکایت سایه‌ی توست؛
اگر بایستی،می‌ایستد
و اگر دنبالش کنی؛
از تو دور میشود... 53258zu2qvp1d9v

غررالحکم_حدیث۹۸۱۸

 سپاس شده توسط
حنیفا هرچی فرار کنی خودت بیشتر خسته میشی.تو کم میاری.از چیزی فرار نکن که قدرتش از تو خیلی بیشتره میدونم سخته میدونم تلخه‌.داری از درون ترک برمیداری از دغدغه های مختلف 65 اما تا کی میخوای فرار کنی؟ بالاخره یه گوشه گیرت میندازه غصه ها. حنیفا یادته اون روزا رو که چقد سخت بود؟ از حجم غصه نمیتونستی آروم بگیری یه جا اما گذشت! اما گذشتنشو برای خودت سخت تر نکن مثل قبل. نمیگم ادم قوی هستی اما تو اون روزا دووم آوردی تک و تنها باهم غصه خوردیم اشک ریختیم حسرت خوردیم بعدش بلند شدی بعدش پناه بردی به خدا. خدا بود که باعث شد مسیرت ۱۸۰ درجه تغییر کنه.
از حقیقت نمیشه فرار کرد میدونم میخوای جلوی بقیه انکارش کنی اما یه لحظه هم ذهنت آروم نمیگیره چون نمیتونی نادیده بگیری.

خواهش میکنم خواهش میکنم بخاطر اینکه ذهنت مشغول جای دیگه ای بشه و به مشکلات فکر نکنه کارای احمقانه انجام نده. اینجوری حالت بهتر نمیشه بدترم میشه.
آقا امیرالمؤمنین علیه السلام:

حکایت دنیا،حکایت سایه‌ی توست؛
اگر بایستی،می‌ایستد
و اگر دنبالش کنی؛
از تو دور میشود... 53258zu2qvp1d9v

غررالحکم_حدیث۹۸۱۸

 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان