ما بعنوان انسان و بصورت خاص تر با نام و مختصات فردی ای که داریم، هر کدوم یکی از سلولهای این جهانیم درست مثل گیاهان ودرختان وحیوانات و خورشید و سنگ ها با اشکال گوناگون از زندگی ولی همه سلولهای یک بدنیم که گونه ی انسان هم یکی از این اشکال زندگی هست .
درست ترین اتفاق در هر زمانی اینه که هر سلول وظایفی که داره رو به درستی انجام بده و وظایف هر سلول از توانایی ها و استعدادهاو جایگاه و مکان و زمانی که در اون زیست میکنه مشخص میشه و این وظایف هم در فرکانس های مختلف جلوه های بیرونی گوناگونی داره …
یک استعداد در فرکانس بدخواهی میتونه تبدیل به داده ای بیرونی به شکل خاصی بشه و در فرکانس ترس این استعداد نمودبیرونی دیگری پیدا کنه و استعداد و توانایی در فرکانس عشق نمود سازنده تری رو خواهد داشت.
Hz
روشن فکری 700+
آرامش 600
لذت 540
عشق 500
دلیل 400
پذیرش 350
متمایل بودن 310
بی طرفی 250
شجاعت 200
غرور 175
خشم 150
آرزو 125
ترس و اضطراب 100
غم و اندوه 75
بی علاقگی 50
گناه 30
خجالت 20
کارآمدی حقیقی هر گونه اینه که از استعدادهای خودش در بالاترین فرکانس بتونه استفاده کنه .
بدن ما هم از سلولهای زیادی تشکیل شده که هر کدوم با شعور مستقل در حال زندگی هستن.
سلولهای ماهیچه ای علارقم اینکه شباهتی به سلولهای بافت استخوانی ندارن ولی وجودشون ضروریه ،سلولهای ماهیچه ی قلبوجودشون کاملا به سلولهای مغزی وابسته هست.
اگه انسان سلولهای مغز این سیاره باشه و آب خون این سیاره باشه ،مغز بدون خون نمیتونه به زندگیش ادامه بده و اگه انسان سلولهای ماهیچه ای دست باشه و گیاهان قلب این جهان،سلولهای دست بدون تپش قلب وجودشون بی فایده است...
کافیه به خورشید نگاه کنیم یا به گیاهان...خورشید و گیاهان و آب قلمروهای دیگه ی زندگی هستن .
اونها هیچوقت به خشم و کینه ی درون آدمها و اشتباهاتشون نگاه نمیکنن ،خورشید باعشق نور زندگی بخشش رو در اختیار تمام انسانهامیزاره و گیاهان هم بدون تبعیض بین آدمها و خوب و بد کردن اونها برای همه اکسیژن لازم برای زندگی رو تامین میکنن .
اونها هیچگاه خشم رو با خشم جواب نمیدن و همیشه و برای همه با عشق عمل میکنن.
اونها میدونن عشق عشق می آفریند و خشم خشم.
هر انرژی ای انرژی مشابهش رو ایجاد میکنه .
مبارزه ی حقیقی میتونه از همین الان از درون خودمون و درون محیط خودمون آغاز بشه ،اینکه آزادی دیگری رو سلب نکنیم چه اون دیگری انسان باشه و چه پرنده و حیوانات.
دیگری رو برده ی خودمون نکنیم چه اون دیگری انسان باشه و چه حیوانات .
به دیگری ظلم نکنیم چه دیگری خانواده و همسایه و یک انسان باشه و چه حیوانات و گیاهان ک تمام گونه های زندگی در این هستی زیبا
دروغ ،آزار،ظلم،ترساندن و ...
اینها تماما رفتارهای کوچیک و بزرگی هستن که خیلی از ماها در زندگیمون نسبت به دیگران انجام میدیم و در جامعه به شکل نمایان تربرای ما قابل مشاهده است.
یادمون باشه قلب تاریکترین انسانها هم ذره ای نور درونش هست و ما میتونیم بجای توجه به تاریکی هاش ،با گسترش عشق و با تغییررفتارهای اشتباه کوچیک و بزرگ خودمون در جامعه فرکانس عشق رو درسطح جامعه بالاتر ببریم ....اونوقت همه چیز و همه کس تحتتاثیر این عشق قرار خواهند گرفت.
پ.ن : چقدر این نمودار منو یاد کاری که خ.ا با روحیات یک انسان انجام میده، میندازه و مارو تو این نمودار بالا و پایین می کنه از حس گناهش بگیر تا اضطراب و استرس، فقط میخواستم بگم که اینقدر خودمونو تو این نمودار بالا و پایین نکنیم و سعی کنیم به ذهنمون جسممون آرامش بدیم و بتونیم به جاهایی که لایقشم برسیم.