درد دل های شما

[Hanifa]

خدایا اونایی که منکرت میشن چجوری دووم میارن؟
مگه میشه بدون تو روزو شب کرد  تو سختیای زندگی اگه یاد شما نباشه ادم متلاشی میشه

خدایا یادتو تو دلامون زنده نگه دار : ) و همچنین کمک کن چیزای که تو دوس داری رو دوست داشته باشم و از چیزایی که باعث خشم و نفرتت هست بتونیم دوری کنیم

[.آرام.]

چند عدد درد و دل :

نمی دونم چه طوریه ، استاد های آقامون،  سر کلاس یه عالمه درد و دل می کنن و از زندگی شخصی شون می گن و به صورت خودکار بحث رو به حاشیه می برند 
اما استاد های خانم ، نم پس نمی دن 
بعد اسم خانم ها بد در رفته 

---

هعی با تنهایی چه میشه کرد 
بذارم زمان بگذره 
درست میشه ؟
یه روز خوبی ،یه روز نه 
یه روز خوشحالی یه روز غم داری ..
شاید زندگی همین طوری قشنگه 
چی بگم 
خدا یه کاریش کنه 
کاش بشه نجات پیدا کرد 
هعی ..
عجب زندگیه ..
هرکی از یه چیزی ناراحته 
از یه چیزی خوشحال ..
۱۰ تا چیز داره و ۱۰ تا چیز نداره 

پ.ن:خدا برای اون چیزی که دادی شکر 
برای اون هایی که ندادی هم شکر 
و دعا می کنیم ، هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت ،لحظه ای تنهامون نذار و کمکمون کن تا راه پیدا کنیم 

---

هوا نسبتا گرم شده 
اما هنوز دلمون برف و بارون می خواد 
کاش یکم دیگه بیاد 
کاش باز تعطیلی بشه برای برف

[یآرا]

ناگهان دور شدم از همه ی غمها من
از دعای چه کسی این همه خوبی با من؟...



پ ن : شاید دعای مادرم
نمیدونم چندم ِِاسفند هزار و چهارصد و یک
آهو

[Hanifa]

طاقت بیار...

[محسنین]

امروز یکی از بهترین لحظات زندگیم رو تجربه کردم. 
نه ، باید بگم بهترینش (:  
تو شرایطی که از شدت سردرد و بی حوصلگی ، میتونستم مثل همه رهگذر و نظاره گر باشم و براش فقط دلسوزی کنم ، به اون آدم کمک کردم ، هیچ کار خاص و سختی نبود ‌، ولی حسی که به من داد ... یک دنیا ارزش داشت . اگه ازم بپرسن تو زندگیت چیکار کردی ؟ همین یه عمل برام کافیه (:

   برا من  ، ۵ یا ۴ دقیقه بیشتر نشد کمک بهش ، ولی مطمئنم اون آدم هزار مرتبه خدارو شکر کرد که من دستشو گرفتم ...
 احتمالا هم هزار مرتبه از خدا کمک خواسته بود (: 
وای خدای بزرگ (: یعنی من رو تو فرستادی پیشش ؟ یعنی من هم بخشی از برنامه و قدرتت بودم برای کمک به بنده ت  ؟

خدایا چی بهتر از این حس خوبی که الان موقع خواب دارم (:   
 کاش تو کل زندگیم ۲ ، ۳ تا از  همچین اعمالی داشته باشم  تا یادم نره چقد مهربونی (:

یادم نیست کمکی ، که نه طرف رو بشناسم ، نه دلیلی یا قصدی پشت کارم بوده  باشه  (: جز همین یکی که از هرچیز غیری خالص بود  (:

خدا جون، امروز منو فرستادی برا کمک بهش ،،، از این بعد هم تنهاش نذار (: میدونم که تنهاش نمیذاری فقط خواستم ازت بخوام کاری نکنی که از ترس و استرس  مثل امروز دستاش (و قلبش) بلرزه (:

  خودت کمک کن زودتر چشماش خوب شن (:
  اصلا خوب میشن ؟ نمیدونم...

   آخرش بهم گفت :
خدا خیرت بده جوون مرد ، شرمنده ام ... 

 تو عمق وجودم رسوخ کرد همین ترکیب وصفی مقلوب اون آدم (: 
[جَوان مرد]

شایدم  یه فرشته بود ؛ که  بهم بگه :
مسیری که داری میری درسته (:
همین فرمون برو جلو (:
خداراشکر .
بماند به یادگار (:
 بهترین شب زندگی من  ۲۱ اسپند ۱۴۰۱

[عقاب علوی]

امروز واقعا از فشار درس و شرایط زندگی داشتم جا میزدم و میزدم زیر همه چیز 
ولی یاد این حرف محمدرضا شایع افتادم که میگه:
می‌خوام اون روزو ببینم به چشم که نگی سرنوشت بگی با دست نوشت

[مرد مقاومت]

صبر همه چیز رو درست می‌کنه باید صبر کرد.

[*آسمان*]

هعی 
ای کاش راست بودن ..
اون حرفا ...
اون روزا ...
ولی من با وجود اینکه میدونم دروغه دلبستم ...
و این بده ...

["Lover"]

جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را
                                نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را
هعی


چقدر زندگی سخته!
برای اینکه به خوشحال باشی باید به چیزی که میخوای برسی
برای اینکه برسی باید سخت بجنگی و باز نمیتونی شاد باشی چون بهت سخت میگذره
وقتیم بعد از کلی سختی به چیزی میرسی باز خوشحال نیستی چون میفهمی ارزش اونقدر تلاشو نداشت
و اگر تلاش نمی کردی باز شاد نبودی چون حسرت نرسیدن تو گلوته
دارم به این میرسم انسان علاوه بر اینکه اشرف المخلوقاته
بدبخت ترینشونوم هست
به قول شاعر




بلي به حکم بلا بسته اند عهد الست



چه میشه کرد
کرد مجبوریم
و هیچکداممون تو خیلی چیزا حق انتخاب نداشتیم و سایه تیغ جبر
همیشه بالا سرمون
به قول یه انسان شریفی


*ما در اقیانوسی از اختیارات مجبوریم*

[مهدوی]

ولی وقتی پای شهوت وسط باشه، حرف از بعضی آزادی‌ها زدن فقط یه زر مفته.

[العبد المرحوم]

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی
ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه
ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی
آن نه خالست و زنخدان و سر زلف پریشان
که دل اهل نظر برد که سریست خدایی
پرده بردار که بیگانه خود این روی نبیند
تو بزرگی و در آیینه کوچک ننمایی
حلقه بر در نتوانم زدن از دست رقیبان
این توانم که بیایم به محلت به گدایی
عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت
همه سهلست تحمل نکنم بار جدایی
روز صحرا و سماعست و لب جوی و تماشا
در همه شهر دلی نیست که دیگر بربایی
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
شمع را باید از این خانه به دربردن و کشتن
تا به همسایه نگوید که تو در خانه مایی
سعدی آن نیست که هرگز ز کمندت بگریزد
که بدانست که دربند تو خوشتر که رهایی
خلق گویند برو دل به هوای دگری ده
نکنم خاصه در ایام اتابک دو هوایی

چو بیایی

[Hanifa]

اون روزی که آدمای اطرافم اینو متوجه شن که هرکی ناراحته لزوما یه آدم ناشکر نیست خیلی خوبه

[Tagon]

گاهی وقتا چه زود دیر میشه و چه دیر روز ها سپری میشه و سالها زود ....

[Hanifa]

از اینکه آدما به تصمیمت احترام نمیزارن بدم میاد   هرکس یه تصمیماتی برای آیندش داره یکی دوست داره شاغل باشه، یکی دوست داره درس بخونه،یکی دوست داره ازدواج کنه شاید یکی همه اینارو باهم دلش بخواد پیش ببره؟ چرا باید عقیدمونو به دیگران تحمیل کنیم
که تو اگه اینکارو کنی بدبخت میشی...
بعضی وقتا نمیدونم چرا حلال خدارو به دیگران حرام میکنیم یه عده فکر میکنن از خداهم مومن ترن حکم صادر میکنن برای بقیه 
آخرزمان اون وقتیه که بخاطر اینکه بخوای ایمانتو حفظ کنی سرزنش میشی! مسخره میشی! ولی اگه برعکسشو انجام بدی هیچ مشکلی هیچکس نداره خیلی جالبه واقعا

به اسم دلسوزی قرار نیست آدمارو برای برنامه هایی که برای آیندشون دارن ناامید کنیم و سنگ بندازیم و مانعشون بشیم بالاخره یه خداییم وجود داره

[Hanifa]

خدایا   میشه خودت کمکم کنی : )