درد دل های شما

[alOne but Happy]

بچه ها با یه عالمه حس شاد پس از کلی درس خوندن اومدم کــــــــــــانننننننننننن....ووووووووووووووووووووووووون..
امـــــــــــا باید اعتراف کنم حالا حالا اینقدر دلمممم نگرفته بود رفتن تنهــــــا... حرفای علیرضا و .... خدااااااااااااااا یا دلممممممم گرفت خیلیییییی زیاد...توووووو تنهام نذار.

[nazi1991]

براي دلم، گاهی مادری مهربان ميشوم دست نوازش بر سرش ميكشم، ميگويم: غصه نخور، ميگذرد...
برای دلم، گاهی پدر ميشوم خشمگين ميگويم: بس كن ديگر بزرگ شدی



…
گاهی هم دوستی ميشوم مهربان دستش را ميگيرم، ميبرمش به باغ رويا



...
دلم ، از دست من خسته است



...

...

[ana]

خدایا سلام

خدایا چه رمزیه که هرچی سعی میکنم آدم بهتری بشم بیشتر شرمنده ات میشم.

خدایا فقط خودت میدونی چی میگم و همین برام کافیه.

میدونی چه احساسی بهت دارم.

ازت ممنونم.چه خوبه که هستی.

چه خوبه که توی بدترین شرایط حتی اگه آدم بدهء دنیا هم باشیم بازم هوامونو داری.

خدایا غمگینم.

به رحمت خودت از مشکلات نیست.

با اومدن بزرگی مثل تو توی زندگیم دیگه چیزی به چشمم بزرگ نمیاد.

خدایا امشب غمگین هم گروهی هام هستم.

امشب از وقتی اومدم توی کانون همش حرف جدایی و شکست و غم دوستهام بوده

کاش میتونستم کاری بکنم.

خدایا به قلبهاشون آرامش بده لطفا

بارها با رحمت فراوان خودت این دعای منو برآورده کردی

الان هم از شما آرامش دوستانمو میخوام

آرامش آرامش آرامش

خدایا هدایتمون کن لطفا

دستمونو بگیر

خدایا

یکی از بچه ها توی امضاش نوشته بود :رنجهایی که میکشیم به خاطر اینه که به چیزها و کسانی دل میبندیم که نباید و نشاید.

میدونی که این رو همیشه بهت گفتم و میدونم که تقصیر از منه

از ماست

ولی خدایا مگه نه اینکه بارها دست ما آدمهای مقصر رو گرفتی؟

جز این گمانی بهت ندارم.

دست دوستانم رو بگیر

دست هممون رو بگیر و ما رو زیر حمایت خودت قرار بده

اجازه بده بیایم توی همون قلعه محکمی که گفتی مال بنده های مخلصته

اگه شایسته نیستیم باز هم همه چیز در دستان شما آسونه

لطف کن کمک کن اول شایسته بشیم

خدایا مامانم همیشه میگه :

"خدایا ما غرق گناهیم ولی تو دریای رحمتی"

تنهامون نذار لطفا.

ممنون برای همهء خوبیهات.

ربنا صل علی سیدنا محمد و آله الطاهرین بعدد ما احاط به علمک

سبحانک و بحمدک بعدد ما احاط به علمک

من لی غیرک یا حبیب؟

من لی غیرک؟

[rahayi]

[quote='Alireza 68' pid='144567' dateline='1334889468']
سلام چه خبره اینجا بازم همه زانوی غم بغل زدن به یاد حق خانوم قرار بود با جارو بیاد من و هادی رو دنبال کنن

و منو بخصوص کتک بزنن لازم شد بگم اول بیان اینجارو جارو برقی بکشن

چ خبره بابا؟

[quote]هر وقت دیدیم حال عبادت نداریم بدونیم که خدا حال ما رو نداره

خدایا کی حال مارو پیدا می کنی کی مارو پیدا می کنی ما گمت کردیم نمی تونیم پیدات کنیم تو ما رو پیدا کن . . .



ای بابا یعنی خدا خیلی وقته حال منو نداره؟

نه داداش من هرکی گفته نمیدونم بگم اشتباه گفته یا نه!!

اما خدا همه جوره حال مارو دار







یا علی
[/quote]
" هر گاه بنده خدا را یاد کند بداند که اول خدا او را یاد کرده "

آیت الله جوادی آملی [خدا محروممون نکنه از وجودش]

[righteous_40]

داداش علیرضا دلم برات کبابه...
نمیخوام برات دل بسوزونم ولی داداشی ایشالا درست میشه عزیزم.
امروز تا پست ات رو دیدم حالم بد شد همون لحظه بلند شدم رفتم زیر آسمون...
درست میشه داداشی...
بچه ها مشکلات شما رو عین مشکلات خودم میدونم یعنی تا کسی یه طوریش میشه انگار همون لحظه برا خودم پیش اومده
ولی کاری از دستم بر نمیاد. ببخشید. فقط دعا میکنم.


زندگیم تلخه، ولی کافی نیست

[Rahaee59]

خدايا من دوستامو ببين
كه چجوري داريم تو اين دنياي پر وسوسه تلاش ميكنيم تا فقط
به تو نزديك شيم
البته مطمئنم كه مي بيني و مي دوني چون خودت گفتي كه حتي اگه
به زبونم نياريد ما از قلبهاتون خبر داريم
پس به حق سبحانيت نذار چشماي من و دوستام براي رسيدن به پاكي اينقدر نمناك بشه
و دلامون اونقدر بشكنه كه اميدمون كم بشه
ولي تو خيلي بزرگتري كه بزاري اين بنده هات نا اميد بشن و جلو شيطون كم بيارن
مگه نه يا غياث ال مستغيثين

[بارونی....]

کلی درد دل کرده بودم....پریدوقتی دلت گرفته اینترنتم باهات سر ناسازگاری داره.

[Mosafer kocholo]

بارونی جونم
گلم؟
شاید خدا خواسته خودش تنهایی درد و دلتو بشنوه
امیدوارم خدا زودی دل تو
و همه ی بچه های کانونو آرومو شاد کنه فدات شم

[مریم ..]

می خواستم بمانم

رفتم

می خواستم بروم

ماندم

نه رفتن مهم بود و نه ماندن

مهم

من بودم

که نبودم...

از : گروس عبدالملکیان

---

اگر شعر های من زیباست

دلیلش آن است

که تو زیبایی

حالا هی بیا و بگو

چنین و چنان است

اصلا مهم نیست

تو چند ساله باشی

من هم سن و سال تو هستم

مهم نیست خانه ات کجا باشد

برای یافتنت کافی ست

چشمهایم را ببندم...

از : گروس عبدالملکیان

[pari]

سلام من پری هستم.
با وجود اینکه متاهلم ولی معمولا هر 30 روز یا 35 روز دوباره گند می زنم. اول اینو بگم که ازدواج روی این مشکل خیلی تاثیر مثبتی داشته ولی احساس کثیف بودن می کنم اینکه یه آدم کثیفم که با وجود متاهل بودن این کار رو می کنم. من چند بار برای بچه دار شدن اقدام کردم ولی موفق نبودم. بعضی وقتا می گم شاید به خاطر این گناه خدا من رو لایق بچه دار شدن نمی بینه. وقتی آدمای خوب رو می بینم به اونا غبطه می خورم و توی دلم همش نسبت به شوهرم احساس وجدان درد دارم. البته شوهرم بیشتر وقتا 6 روز-7روز ماموریته. وقتی اون باشه مشکل خیلی کمتره. بچه ها من احساس می کتم خدا از من خوشش نمی یاد . شما هم همچین احساسی رو دارید؟ امروز دوباره مرتکب این لعنتی شدم اگه چند روز دیگه تحمل کرده بودم می شد 40 روز. همش از فکر شروع می شه ولی به نظرم برای من چند تا عامل خیلی اثرگذاره:
استرس
افسردگی
تنهایی
فکر
خلاصه که احساس می کنم با این گناه می میرم. بچه ها یه چیزی من رو خیلی آزار می ده. احساس می کنم نکنه به خاطر این گناه تو یکی از این ماموریت ها شوهرم رو از دست بدم.
دیشب تا ساعت 2 تنها داشتم گریه می کردم برای این موضوع. بچه ها من دوران مجردی زندگی خیلی گندی داشتم هنوزم وقتی شوهرم نیست و من مجبورم برگردم خونه پدری برای تحمل اونجا خیلی سخته. من بدون اون می میرم . خدایا این فکرا داره منو می کشه.کمک

[pari]

ببخشید دوستان فکر کنم یه ذره متن نوشته ام ابهام داره. اینکه گفتم شوهرم باشه مشکلم کمه منظورم روحیه. چون مشکل خودارضایی من به نظر خودم بیشتر از افسردگیم ناشی میشه. افسردگی و اضطراب.

[مریم ..]

تا قامت تــــــــــــرا به تماشا بایستم

باید که در مقابل دنیــــــــــــــا بایستم

تاکم، شراب در تن من جاری است و – نیست

یارای آنکه بی تو ســــــــــر پا بایستم

تقصــــــیر جاده نیست مرا پا نمیدهد

از بس مـــــرددم بروم ! یا بایستم!

باید برای دیدن تو از کـــــــرانه ها

چون موج روی شانه ی دریا بایستم

حالا بگو کجای جهان ایستاده ای!

تا با خیــــال روی تو آنجا بایستم!

مانند موج در تب و تاب از شکستنم

دستم بگیر ســــــاحل من !تا بایستم

حالا تو از ترانه ی من میروی و بعد

باید کنـــــــار غربت دنیا بایستم




.....

[مریم ..]

"دلمان که می گیرد، تاوان ِ لحظه هایی ست که دل می بندیم...به آدمهایی که نباید...
و چیزهایی که نشاید...!!
همین!"

امضای سها.....

دلم گرفته...دارم تاوان پس میدم....چه تاوان سختیه سها این بی خبری ام حال دلمو بدتر می کنه

[Alireza 68]

سلام


سها خانوم حالشون خوب خوب هستش

یکم به خاطر رفتن یه دفعه تنها و یکم هم از من دلخورن ولی در کل حالشون خوبه

دلیل پست نزدنشون هم همینایی هست که پوریا میگه


یاعلی

[it'sGonnaBeOk]

سلام من پری هستم.
با وجود اینکه متاهلم ولی معمولا هر 30 روز یا 35 روز دوباره گند می زنم. اول اینو بگم که ازدواج روی این مشکل خیلی تاثیر مثبتی داشته ولی احساس کثیف بودن می کنم اینکه یه آدم کثیفم که با وجود متاهل بودن این کار رو می کنم. من چند بار برای بچه دار شدن اقدام کردم ولی موفق نبودم. بعضی وقتا می گم شاید به خاطر این گناه خدا من رو لایق بچه دار شدن نمی بینه. وقتی آدمای خوب رو می بینم به اونا غبطه می خورم و توی دلم همش نسبت به شوهرم احساس وجدان درد دارم. البته شوهرم بیشتر وقتا 6 روز-7روز ماموریته. وقتی اون باشه مشکل خیلی کمتره. بچه ها من احساس می کتم خدا از من خوشش نمی یاد . شما هم همچین احساسی رو دارید؟ امروز دوباره مرتکب این لعنتی شدم اگه چند روز دیگه تحمل کرده بودم می شد 40 روز. همش از فکر شروع می شه ولی به نظرم برای من چند تا عامل خیلی اثرگذاره:
استرس
افسردگی
تنهایی
فکر
خلاصه که احساس می کنم با این گناه می میرم. بچه ها یه چیزی من رو خیلی آزار می ده. احساس می کنم نکنه به خاطر این گناه تو یکی از این ماموریت ها شوهرم رو از دست بدم.
دیشب تا ساعت 2 تنها داشتم گریه می کردم برای این موضوع. بچه ها من دوران مجردی زندگی خیلی گندی داشتم هنوزم وقتی شوهرم نیست و من مجبورم برگردم خونه پدری برای تحمل اونجا خیلی سخته. من بدون اون می میرم . خدایا این فکرا داره منو می کشه.کمک

سلام دوست عزیز,
اول اینکه الان که شما اینجایی پس میشه نتیجه گرفت که خداشما رو فراموش نکرده,و اون قضیه بچه هم بزار به پای تقدیر خداوند و توکلت از خداقطع نشه,
حالا که اینجا ادامه بده و سعی کن برای همیشه بزاری کنار,شما که متاهلی و راحت تر میتونی کنار بیای ,درسته که شما گفتی که موضوع از جای دیگه نشات میگیره , اما باید دقیق تر به دنبال راه حل گشت,ممکنه یک عامل نگاه باشه,مطمئن باش تا بچیزی انسان نگاه نکنه فکرش درگیر نمیشه,با اینکه خیلی خیلی سخته اما امتحان کنید,اگر این نیست خب بازم به دنبال دلابل بگردید,خیلی دقیق دنبال دلایل بگردیدو کارو یکسره کنید,هروقت هم احساس بدی داشتید تشریف بیارید کانون و کامنت ها رو بخونید شاید مرحمی باشه که اکثرا موارد هست و دیگر اینکه سراغ فکر و خیالات نرید و سرگرم با چیزی باشید این همه کار تو دنیا هست,
ببخشید که زیاد حرف زدم,صحبت های من رو صرفا به عنوان پیشنهاد های دوستانه در نظر بگیرید ,امیدوارم کمکتون کنه.