امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

باور کنید همین آرامش و صبر رو دایم به خودم گوشزد میکردم
بابا
حرف من اینه
من میدونم چه باید بکنم و میخوام بکنم
و میدونم که میتونم
اما باز نمیتونم
کرختم
بی حالم
هر چی میگم صبر کن
اصلا انگار ناشاد بودن تا مغز استخونم رسوخ کرده
و میدونم که جای خوبی وای نایستادم
و دایم به خودم میگم هدف زندگیت فقط خداست
بازهم نمیشه
مرد مجاهد من که نمی فهمم که الان مشکلت چیه! وگرنه کمکتون می کردم! اونقدم همو نمی شناسیم!
همه چیتم بستی!
فقط چون می دونم اینجارو می خونی می گم!
تولد مبارک
ایشاالله امروز دوباره متولد بشی و مث نوزاد که سریع بزرگ می شه تو هم از الان سریع پیشرفت کنی4chsmu1
سلام داداش جون
من از تو فرار کنم؟!
به قول رهی
گر میگریزم از نظر مردمان رهی
عیبم نکن که اهوی مردم ندیده ام
البته اهو معنای دومش!

تو خوب باش. همین!
اسمت هم خیلی قشنگه
موفق باشی
(1391 شهريور 6، 12:38)mardemojahed نوشته است: باور کنید همین آرامش و صبر رو دایم به خودم گوشزد میکردم
بابا
حرف من اینه
من میدونم چه باید بکنم و میخوام بکنم
و میدونم که میتونم
اما باز نمیتونم
کرختم
بی حالم
هر چی میگم صبر کن
اصلا انگار ناشاد بودن تا مغز استخونم رسوخ کرده
و میدونم که جای خوبی وای نایستادم
و دایم به خودم میگم هدف زندگیت فقط خداست
بازهم نمیشه

من هم تا یه ساعت پیش همین احساسو داشتم اما یه تلفن و یه خبر منو از این رو به اون رو کرد . مرد مجاهد من و تو یه استارت نیاز داریم ، یه جرقه تا یه واکنش شیمیایی رو به اوج برسونه . اگه میشه پ خ رو باز کن باهات صحبت کنم
سلام داداش کریم. ممنونمKhansariha (8)
خانم میتوانم. نه! من توی پاسخم هیچ جسارتی نهفته نبود.

منظورم ازدواجه بله.
مشکلم کار و اینا نیست،
مشکل اینه که تابستان پیش در چنین روزهایی گفتم میخوام ازدواج کنم
هنوز دارن به شدت میگردن و پیدا نمیشه
اصلا یه پروژه ای شده
و من اگه اپسیلونی روحیه داشتم
سه شیفته تلاش میکردم
مثل پیش دانشگاهیم
چون انگیزه داشتم
مثل برخی ترمهای دانشگاه
چون ورحیه داشتم
اگه مثل برخی دوستام اصلا وارد فاز ازدواج نمیشدم، اینقدر درگیری نداشتم
اما وقتی وارد شدم و به نتیجه نرسید
اونم چه وارد شدنی!
این اذیتم میکنه
دیگه انگیزه ای برای تلاش ندارم
آقای مرد مجاهد
بابت اون پستی که تو گروه زده بودم معذرت میخوام
یه سوتفاهم بودKhansariha (8)Khansariha (8)Khansariha (8)




طاقت بیار رفیق....داریم میرسیم
سلام داداش حمید
شما که سمبول مرامی
منظورم شما نبودی
ممنون
داداش هلپ می عزیز،
فکر کنم یه علتش که حس تنهایی دارم

یه دفعه رفتن از کانون بود
البته خودم از دیروز متوجه این قضیه بودم
اما به هر حال باید عادت میکردم
راستش تو که داری میری از یه هفته بعد

برا همین با اینکه میدونم مفیده، ترجیح میدم بهت وابسته نشم
ممنون
هیچ وابستگی نیست
من به تو احتیاج دارم و شاید هم تو به من
اگه از همین الان مشخص کنیم که تا کی و تا چه ساعتی با هم در ارتباط باشیم هیچ وابستگی نیست
با این تفاوت که این دفعه هر کسی باید به خودش کمک کنه
فقط تا جمعه ، 5 روز
باشه ؟
من دارم میرم اما توی کویر لوت که نمیرم !
اینترنت دارم
انواع لینکها و افراد
بالای 40 مورد بررسی کردیم
و 10 مورد یا بالاتر رفتن خونه و نپسندیدن

کاری به بحث تخصصی قضیه ندارم

حقیقت اینه که مجردم فعلا،

میخوام تو همین شرایط درست بشه اوضام
من مجبورم برم تا یه 45 دقیقه دیگه بیام
نگو نه، خواهش میکنم
اره خیلی خیلی سختگیر هستیم.

داداش جون! من پنجشنبه به مدت 3 روز خیر سرم عازم مشهدم انشاالله
و حقیقت اینه که اصلا دیگه لپ تاپ ندارم که بخوام بیام

و قهرا نمیتونم زیاد بیام
الانم با سیستم کس دیگه اومدم

شرمنده ام از لطفت.
و این چه حرفیه؟ من به تو نیاز دارم،
ولی نمیتونم بیام

شرایطم جور نیست.

ممنون
سلام

مردمجاهد شاید من در حدی نباشم که بخوام حرفی بزنم ، شما خودتون این چیزا رو بهتر می دونید

ولی می خواستم بگم اگه دنبال این هستیم که بخواییم روحیه مون شاد بشه و زندگیمون کلا یه تغییر اساسی بکنه و از رو به اون رو بشه و دیگه کلا غم و غصه ها فراموش بشه ، نباید ازدواج رو راه حل بدونیم ...

باید قبل از ازدواج تکلیفمون با خودمون رو مشخص کنیم ... خودمون باید روحیه مون رو با راه های مختلف شاد کنیم ... و شاد نگه داریم

درسته ، میدونم سخته ولی این رو همیشه به یاد داشته باش که زندگی همیشه در جریانه ... این ما هستیم که باید خودمون رو با شرایط وفق بدیم...

شما الان تو شرایطی هستین که به انگیزه و هدف و روحیه نیاز دارید .

سعی کنید خودتون اینها رو ایجاد کنید

برای شاد بودن راه های مختلفی هست (باشگاه رفتن ، ورزش کردن ، بیرون رفتن ، تفریح کردن ، کوه رفتن و ...) حتما امتحانشون کنید

این شرایط گذراست ... به زودی برطرف میشه فقط باید بدونید که تو این شرایط باید چه جوری برخورد کنید تا به خودتون آسیبی نزنید


یا حق53
[تصویر:  montada.rasoulallah.net-1315334274-U2520.gif]

«وَ اصْبِرْوا انَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»

و صبر كنيد كه خدا با صابران است. (سوره انفاق، آيه 46).


[تصویر:  nasimhayat.png]
والا سختگیری خودم هم کمتر از خانواده نیست.
از این بحث بگذریم که فقط اعصابم بیشتر خرد میشه
ولی

به نظرم پیشنهاد شما بهترینه
باید بیشتر با دوستان بشم یا بیرون خونه

چون من کلا آدم دوست بازی نیستم و زیاد دوست ندارم
از شلوغی هم خوشم نمیاد

شاید هم باید صبح تا شب برم سر کار که با ارشد این نمیشه

نه، من اونطور که شما فرمودید فکر نمیکنم
حسم اینه که میخواید کمکم کنید
سلام
ممنون از کمکتون خانم ترک
حرفاتون درسته و من مشکلم اینه که اینا رو میدونستم و نتونستم
من هر روز میرفتم پارک

در هوای عالی

ولی باز هم رحیه ام خوب نمیشه
کوه هم برم همینه
البته ورزش سنگین شاید موثر باشه
شروعش میکنم انشاالله
شرمنده ام خانم میتوانم حوصله ی بازکردنش رو ندارم
به اندازه کافی این دو روز این فکرا داغونم کرده



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 4 مهمان