امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

نیامدم این جا درد دل کنم.
درد دل کردن را دوست ندارم.
به خصوص، درد دل کردن برای یک جمعیت را.
از حرف زدن برای بیان خودم خسته شده ام.
خسته نه. دلزده. سرد.
از این که بیایم حرف های عجیب و غریب بزنم و با آدم هایی که می فهمندش دوست شوم تا با هم بیشتر حرف های عجیب و غریب بزنیم، سرد شده ام.
سرد شده ام از ساعت ها نوشتن و پاک کردن و دوباره نوشتن و دوباره پاک کردن و کشتی گرفتن با کیبورد، امکانات حذفی و ویرایشی، چک کردن بازخوردها، دلگرم شدن از بازخوردها، دلسرد شدن از بازخوردها...
از نوشتن برای فراموش نشدن، نوشتن برای تاثیر داشتن، برای خود را ثابت کردن ...
هه! دارم درد دل می کنم.
از مجازی بودن خسته ام. احمقانه است که این همه بیان توی صورت و چشم ها و حرکات آدم باشد، ولی باید خودش را توی کلمه ها جا بدهد تا دیده شود.
از باز کردن دهانم، از به ارتعاش در آوردن تارهای صوتی گلویم، از تکان دادن زبان و لب هایم برای ادای کلمات مورد نظر، سردم.
مادرم می گوید برای همین است که دندان هایم زود به زود پوسیده می شوند. چون دهانم را باز نمی کنم. می گوید از تو می پوسم.
من حالم خوب است. زندگی کردن را دوست دارم. همان قدر که بدن درد را دوست دارم. از درد دل کردن بدم می آید. همان قدر که از ژلوفن و استامینوفن و هرچیزی-فن بدم می آید.
دلم برایمان می سوزد که انقدر از خودمان حرف می زنیم...
هرجا دستمان برسد می گوییم چی دوست داریم، چی دوست نداریم.
دلم برایمان می سوزد که انقدر تلاش می کنیم دیوار ها را از دور خودمان برداریم.
خبر نداریم این لایه لایه وجود خودمان است که برش می داریم.
مزخرف می گویم.
هروقت دستم برسد مزخرف می گویم.
مزخرف گفتن را دوست دارم.
همان قدر که زیر باران دویدن و جفنگ بازی را دوست دارم.

بعداً بگویید وقتی داشتید مسابقه می دادید، یک ماشین از مسیر منحرف شد، زد به خاکی، پیاده شد، در ماشین را با لگد بست، با خنده داد زد "من مسابقه نمیدم!"، شربت آبلیمویش را از صندلی عقب برداشت، همان جا روی خاکی دراز کشید و غرق در لذت خندید و شربت آبلیمو خورد.
فرض کنید شب باشد که خیلی آفتاب نخورد.
فرض کنید آسمان پر از ستاره باشد.
حتی برایش خبر نیاورید کی مسابقه را اول شد.


خدایا بخــاطر خودت عشقــمو گذاشتم کنـــار به تو برســم...


خیــلی سخت بود، ولی بخاطر هدف بزرگترم که رسیدن به توء ، واسم مهم نیست که ناراحتش کردم...



پس دستــمو ول نکن :(


به همــه کمک کن که همیشه پاک باشن، به منم کمک کن


ازت ممنـــــــــــــــــونم...
Just Be Your Self

NeVeR SaY NeVeR
------------------------------
Don't afraid, Only God can judge us
-----------------------------
[تصویر:  05_blue.png]
سلام پریا خانوم

پستتون میشه گفت سنگین بود متنش و مفهومی اینم ی جور هنره شاید من 5 ساعت هم بشینم نتونم اینجوری پست بزنم


اما خب زندگی رو میشه خیلی اسون تر و ساده تر گرفت

شاید شاید شاید یکم دارید سخت میگیرید به خودتون

چ نیازی هست که حتما حرف های عجیب غریب زده بشه یا دنبال کسایی بود که عجیب غریبن

میشه خیلی ساده تر حرف زد

حتما که نباید پست عجیب غریب و خیلی مفهومی زد

حتما نباید پست ها جهت فراموش شدن باشه

گاهی میشه پستی زد برای کمک کردن به همجنس و همنوع

گاهی میشه پستی زد برای خندوندن

گاهی پستی برای مناجات

گاهی امید دادن به کسی که امیدشو از دست داده ی احساس خوبی بهتون میده که با دنیا عوضش نمیکنید

میشه با همین ها شاد بود خندید احساس رضایت پیدا کرد از خود

گاهی میشه زندگی رو جون دوباره بخشید با یکم ظن خوب به خدا به دورو اطراف

و اینکه اگه از مجاز بودن خسته اید یکم فعالیت های فرهنگی و گروهی انجام بدید

ی کلاس ورزش گروهی نام نویسی کنید میتونه برا روحیه تون خوب باشه

از طرفی دانشگاه که برید شاید خود به خود تا حدودی این مشکل رفع بشه

اگه برداشت اشتباهی کردم از پستتون شما به بزرگواریتون ببخشید
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


یکی از علایم حیاتیه قلب درد دل کردنه

1 ... 2 ... 3 .... امتحان میکنیم

1 ... 2 ... 3 .... امتحان میکنیم

درد دل میکنیم ....

همه ی مدارک علیه منه ...

کاملا در دستگاه الهی محکوم شدم

مجازات را عادلانه میدونم
هر چه که باشه

اما توانش رو ندارم
هر چی که باشه

لانها لا یکون الا عن غضبک و انتقامک و سخطک و هذا ما لا تقوم لها السماوات و الارض
فکیف احتمالی لبلاء الآخرة؟ و جلیل وقوع المکاره فیها؟
و انا عبدک الضعیف الحقیر المسکین السمتکین السمتجیر

و انت تعلم ضعقی عن قلیل من بلاء الدنیا



حکایت چوپان دروغگو تا اونجا رسید که حتی دیگه خودش هم فریاد واقعی "گرگ ... گرگ" خودش رو باور نکرد

و بین گریه و خنده نشست تا پاره پاره شدن گوسفتداش رو تماشا کنه

تکه پاره شدم ... نابود شدم ... اما همچین که شروع میکنم به گریه خودم هم شهادت به دروغ بودنش میدم


تنها احتمالی که هست
اینه که
اون کسی که دلش مهر خورده باشه

به دروغ هم از این حرفا نمیزنه

پس هنوز یه امیدایی هست


نه هر درخت تحمل کند جفای حزان
غلام همت سروم که این قدم دارد
مرد مجاهد!

خودت خسته نشدی؟

این همه وقت خودت و دیگران رو گرفتی؟

تو که عزمی نداری چرا تو کانونی؟

جای تو اینجاست؟

اینجا جای کساییه که میخوان پاک بشن


چرا الکی انقدر صفحات کانون رو مثل دلت سیاه میکنی

چرا آدم نمیشی


خدااااااااااااااا

تو منو باور داری؟

من که ندارم خودمو

برا چی زنده ام

مگه نمیبینی

پنج روزه دارم گناه رو گناه جمع میکنم

دیگه چیکار بای بکنم

که به خشم بیای و بزنی بترکوونیم؟

بمونم که بار جمع کنم

اینطوری پیش بره طبقه ی چندم جهنم میرم؟


شد ز غمت خانه ی سودا دلم
در طلبت رفت به هر جا دلم

در طلب گوهر گویای عشق
موج زند موج چو دریا دلم

گر نکنی بر دل من رحمتی
وای دلم وای دلم وای دلم

خدایا!

من دیگه هر چی داشتم رو کردم ... نشد

گناه هم که برای من نیست ... من هم برای گناه نیستم

با گناه نمیتونم زندگی کنم

نمیدونم چطوری بعضیا نسخه شون compatible شده با گتاه
من که نشد
نه اینوری چیزی شدم
نه اونوری

این وسط دارم له میشم

همه اش یه طرف،

این یه طرف:

از دل تو تا دل من نکته هاست

آه! چه رهست! چه رهست! از دل تو تا دلم ... از دل تو تا دلم
کافیه اول پست قبلی(مرد مجاهد)..امید فردا گذاشته بشه..
Tears

چی می شد آخه قبح گناه رو دوباره میگرفتمم؟؟!
بگییرم و دیگه فرامووش نکنم..
اینا دیالوگهایی که دقایقی پیش بین خودم و خودم رد و بدل شد:

تا حالا چند بار با خودت حرف زدی؟
یه باار فرییاد بزن سر خودت..
یه باار زاار بزن..
یه بار بشنو..یه بار بشنو صدای خودتو..
تا کی حرفای دیگرون؟..تا کی صدای دیگرون؟!
یه بار بشنو صدای درونتو..
بشنو داره فرییاد میزنهه..
یه بارر ببیین..یه بار ببین کجای کار مووندی هنووز..
یه بار ببین..چی کار کردی با خودت..

یه بارر بمیییرر..

یه بار فرشته مرگو ببین..یه بار خودتو تو یه قبر ببیین..
یه بارر بمییر..ببین بمییری چیی میشه؟؟!
یه بارر ببین نکیرومنکرو جلو خودت..ببین چی داریی که بگیی؟؟!
یه بار بشنو..

یه بار بمییر..
تازه بیدار شدی حالا!!.. دیگه نشنو،دیگه نبیین!!
دیگه بیدارر نمیشیی..دیگه نمییر!!
:13:
راهكار الهي ترك

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿١﴾ وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿٢﴾ الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿٣﴾ وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿٤﴾ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٥﴾
 إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٦﴾ فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿٧﴾ وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿٨﴾


چرخه:
پس چون فراغت يافتي،[در طاعت] بكوش(٧) و با اشتياق بسوي پروردگارت روي آور(٨) -->آيا كار را بر تو راحت نكرديم؟(١-٢-٣-٤-٥-٦)

-->چون نفس را مشغول نكني،وي تورا به بازي ميگيرد<--
--->كار را بر نفست سخت گردان<---
(تو دهني به نفس با نه گفتن به تمايلات حتي حلال)
[تصویر:  05_blue.png]
مرد مجاهد عزیز

یا حمراء الاسد عزیز

خدا دنبال مچ گیری نیستا که منتظر مجازاتشی

هر کاری ی اثر وضعی داره

سعی کن آتش خود خوری رو خاموش کنی

ی آتیش برای شکستت هست نذار آتش دوم که خود خوری هست روشن بمونه

سعی کن استغفار عملی رو هم امتحان کنی

بگو میدونم الان اوضاعم اینجور شده میدونم که حالم خوب نیست با این شرط با این حال میخوام دوباره بلند بشم و قدمی بردارم

خیلی خوبه که نادمی و پشیمانیتو داری نشون میدی به خدا

یادمه مجتبی بهم میگفت سعی کن ترکت برای خدا باشه نه برای خودت

اگه برای خدا باشه دیگه خودخوری میره کنار

ی برنامه ساده بگیر و تو هر شرایطی اونو انجام بده

به خدا حسن ظن داشته باش

اگه زبونم لال شکستی بلند شو دوباره همین خودخوری ها باعث میشه از برنامه که داری عقب بیوفتی

همین وقتی که صرف خود خوری میشه میتونه صرف برنامه ای که برا ترک داری بشه

یادمه بهم میگفت ی برنامه ساده داشته باش

شامل چند تا گزینه که از انجامشون مطمئنی

مثل نماز کنترل نگاه ذکر ورزش و..

حتی اگه شکستی  اینارو تعطیل نکن وقتی ترکت برا خدا باشه دوباره بلند میشی و سعیتو میکنی که این خودش میشه استغفار عملی

یکی دو روز که گذشت و احوالت بهتر که شد ی مناجات با خدارو تو برنامه هات قرار بده


اینا چیزایی بود که آقا مجتبی به من گفته بودن

نمیدونم تا چقدر مناسب حالته و چقدر میتونه کمک کنه

تو مسائل مذهبی جلو شما ما حرفی برای گفتن نداریم303

به حرفهای آقا مجتبی استناد میکنیم

که حرف از امید زدن حرف از اینکه به خدا حسن ظن داشته باشم

به امید موفقیتتKhansariha (8)
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


نقل قول: گناه هم که برای من نیست ... من هم برای گناه نیستم

با گناه نمیتونم زندگی کنم
سلام
اين يعني همه ي چيزي ك بايد بدونيم..
اين يعني همه انگيزه اي ك براي ترك نياز داريم..
اين يعني پاشو...
اين يعني تمام كن..

راهش رو پيدا ميكنين....
ي چيزي ي جاي زندگيتون هست.. ي جاي وجودتون..
هر چي هم ك شد بگردين..

ي چيزي هم بگم..
تو زندگي علما و اوليا خدا ك نگاه ميكني ميبيني ك هيچ وقت بندگي رو تمام شده نميدو.نستن..

راهيست راه عضق كه هيچ اش كناره نيست!

در پناه خدا..
ياعلي.53
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

نقل قول: یه بار بشنو..یه بار بشنو صدای خودتو..
تا کی حرفای دیگرون؟..تا کی صدای دیگرون؟!
یه بار بشنو صدای درونتو..
بشنو داره فرییاد میزنهه..
یه بارر ببیین..یه بار ببین کجای کار مووندی هنووز..
یه بار ببین..چی کار کردی با خودت..
امیدفردای عزیز، اصل ترک همین.....
پذیرش مسئولیت ترک، اینکه بدونی خودت مسئول ترک هستی، معجزه ای قرار نیست رخ بده، تو منتخبی، تو انسانی و آزاد تا راهت رو انتخاب کنی و البته " والذین جاهدوا فینا لنهدینم سبلنا"....

وقتی تارک فهمید مسئول خودش، مثلا حتی اگه کانون 100 روز هم نتونست بیاد براش فرقی نمیکنه، چون میدونه همه چی خواست خودش، البته در امتداد خواست الله تبارک و تعالی

یکم فکر نیاز، یادم  اینکه بتونیم معنای انسان رو درک کنیم....
به جد توصیه میکنم تا حد ممکن  خودارضایی رو از چشم گناه نبینی اگر میبینی که سرکوفت درونی به شخصیت بالغه ات میزنی.....

بیمار برای خوب شدن تب و لرز میکنه، این لغزش ها همونهاست، خوشحال باش  که تو جاده ای....
یک تجربه شخصی...بهترین راه بهره گیری از پایگاه های ترک، بازدید روزانه یک ساعتی

و برای کانون به نظر من مطالعه مداوم مصاحبه ها و نکات ارزشمندی که کم نگفتند دوستان ...




[تصویر:  Untitled_1.png]
سلام
با حرفاتون موافقم اقای اسمان ب جز
نقل قول: به جد توصیه میکنم تا حد ممکن  خودارضایی رو از چشم گناه نبینی اگر میبینی که سرکوفت درونی به شخصیت بالغه ات میزنی.....
این ی واقعیته ک خ.ا گناهه اونم نه گناه کوچیک گناه کبیرست!و چون گناهه قطعا برای روح  جسم مضره 

اگر ب دید گناه بهش نگاه نکرد شیطان ملعون هزاران دلیل برات میاره ک نه تنها ضرر نداره مفید هم هست!!!!!!
اصلا چه انگیزه ای برای ترک بهتر از خشنود کردن خالقمون؟
تا وقتی ندونیم خ.ا گناهه و خدا هم ناظر اعمال ما میشه برای همیشه ترک کرد؟
نا امید شدی؟!!!


[تصویر:  97496937818841963171.jpg]
حرفتون کاملا صحیح و بجاست و موافقم اما خب فکر کنم باید اون قید اگر رو علاوه بر بلد کردن بزرگترشم میکردم، تکرار مداوم حقیقت وقتی باعث سرکوفت، حقارت درونی و نهایتا خ.ا و ایستایی در یک دور باطل، بشه چه سودی داره بنظرتون؟

بله هزار دلیل برای ترک هست، توی پست یکی از بزگواران خوندم بیشترین مراجعین کانون از طریق موتور های جستجو بخاطر
پاسخ های جسمی بوده....

به جد تاکید میکنم، خ.ا نوعی تجاوز، تجاوز به روح که خدا ببخشه و دلایل افراد برای ترک متفاوت..
جسمی
معنوی
رضایت از خود
رضایت از ززندگی
و....

نمیشه برای همه یک مورد رو تجوز کرد، اما با ذکر مورد خاص، میشه اگه احتمال وجودش میدیم تارک رو راهنمایی کنیم...




[تصویر:  Untitled_1.png]
حمراء الاسد

یعنی ...

التیام تمام زخمهای گذشته

یعنی ...
  زادتهم ایماناً

یعنی ...

فانقلبوا بنعمة من الله و فضل لم یمسسهم سوء

حسبی الرب من المربوبین
حسبی الخالق من المخلوقین
حسبی الرازق من المرزوقین
تموم شد امروزم و من آماده برای خواب!
همین حس آرامش مرا کفایت
شکرت ای خدا
+
مرد مجاهد یا علی
Khansariha (8)
هیچی ...
:x:x:x♥♥♥ وقـــــــتی تورو دارم ، دنیـــا رو میخوام چیکــــــــار ♥♥♥:x:x:x


5353535353535353 فقـــــــط خـــــــــــــــــــــــدا 5353535353535353
Just Be Your Self

NeVeR SaY NeVeR
------------------------------
Don't afraid, Only God can judge us
-----------------------------
[تصویر:  05_blue.png]
و این بار هم بعد سه ماه ، دوباره نقطه سرخط ...


عجیب نیست که چرا حتی عذاب وجدانی هم ندارم ؟


خیلی خسته شکستم ... خیلی ...

یخ زده قلبم ...

میخوام بزنم به بی خیالی یمدت ...


تو که نمیتونی دووم بیاری ... حداقل خودتو انقدر اذیت نکن ...

این بی خیالی طی کردنو ساعتاس دارم میگ به خودم و بعدش

 اون صدای لعنتی درونم که هی نمیذاره بی خیال باشم ...؟ ول کنم نیست ...

گیر کردم ...
شگفتا هر چه ترا به يادم بياورد، زيباست .

بوی نمور کوچه و کلمات ..
نگاه مورب کسی که از انتهای بن‌بست باز آمده است ..
و دستها، دامنه‌ها، روزنامه‌های عصر، پتوی کهنه‌ای بر هره‌ی ديوار ...
هرچه ترا به يادم بياورد، زيباست.


[تصویر:  0607.jpg]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان