امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

کجاست آنکه منتظریم اختلاف و کج روی ها را به راستی اصلاح کند؟

کجاست آنکه برای تجدید فرایض و سنن ذخیره است؟

کجاست آنکه نهال گمراهی و دشمنی و عناد را از زمین بر می کند؟

کجاست آنکه آثار اندیشه باطل و هواهای نفسانی را محو و نابود می سازد؟


ای خدا. . .

میشه فردا روز رهایی ما باشه؟!

[تصویر:  c.gif]

[تصویر:  3603a504c71.png]

نوبهارم کن، نوبهارم
آقای سعید 13 هر موقع توصیه هاتونو می خونم دلم یه ذره حالش بهتر می شه
نقل قول: داداش حسین
من 1 شانس آوردم نسبت به شما
اینکه روز اول ورودم که حالم خیلی بد بود[تصویر:  l.gif] یکی از دخترهای خوب کانون منو رها کرد و رفت.با اینکه میدونست حالم بده و ناواردم و سردرگم.
جالب اینکه توی یه تاپیک دیگه به یکی گفت داره میره فیلم نگاه کنه
من واقعا ایجوری شدم[تصویر:  b.gif]
باورم نمیشد منو یه سخت افزار ببینن و نه یک انسان شایسته حمایت و
انا خانوم فک کنم اون شخص منم نه ؟
یه چیزی تریف می کنم براتن شاید جالب باشه
من وقتی فشار خیلی روم زیاد باشه
شروع می کنم بلند بلند خندیدن
و تخلیه شدنم اون جوریه
همیشه به دوستام می گم
اگر یه روز عقلم رو از دست بدم
می شم از اون دیونه هایی که همش قهقهه می زنن
وقتی حالم خیلی بد می شه
از هر لحاظی
پا می شم می رم یه فیلم می ذارم
و باهش قهقهه می زنم
انقدر می خندم ک تخلیه شم
اخه مادرم خیلی بدش میاد ما گریه کنیم
و من به جای گریه کردن قهقهه می زنم
مطمئن باشید بیش از اون طاقت نداشتم که رفتم
تو رو خدا حلالم کنید
اما سعید جی می دونم خیلی سخته ک ادم بیاد رد دلش رو بگه و جواب نشنوه
من خودم چند روز پیش اومدم یه درد دل نوشتم
دلم می خواستم زار بزنم
اما چند خط نوشتم
اومدم دیدم نصحیتم کردن خیلی ناراحت شدم
یه ارسال دیگه گذاشتم ک تو رو خدا شعار ندید و باعث ناراحتی رها خانوم شد
من این درس رو از زندگی گرفتم که تا وقتی حرفت رو حسابی نجوییدی
هیچ جوابی نده
شاید جوابی نداشتن بدن
شاید حالشون بد بوده
شاید نمی دونستن نظرشون درسته یا نه
دوستان بیاید نسبت هم همیشه خوش بین باشیم
خوب ؟
ادم خوش بین راحت تر زندگی می کنه
باشه اقا حسین ؟
مرسی از همه ک درد دل های هم رو می خونن 53

[تصویر:  nasimhayat.png]
حرفای این صفحه از دوستان رو که خوندم یاد حرف معلم دوران راهنمایی ام افتادم که می گفت:

« دوران جوانی و نوجوانی، مهمترین دوران زندگی آدمه، کسی که این دوره از زندگی رو با موفقیت

پشت سر بذاره، تقریبا
موفقیتش تو زندگی تضمین. تو این شخصیت انسان شکل می گیره. انسان تو دوره جوانی

انعطاف پذیر هست و می تونه
خودش رو راحتر اصلاح کنه»


هر چی بیشتر از زندگیم میگذره، درستی این حرف رو بیشتر درک می کنم.

امیدوارم ما هم بتونیم با توکل به خدا از این دوران مهم بهره کافی ببریم.
[تصویر:  3603a504c71.png]

نوبهارم کن، نوبهارم
سلااااااااااام
بچه ها
غروبهای جمعه دعاها مستجاب میشه
برای همدیگه دعا کنیم


قدر پاکی را دونستن شرط ادامه راهمونه
ناپاکی زشته هرچیزی که میخواد باشه
وقتی توی پاکی غرق شدیم میبینیم از کجا به کجا رسیدیم
اما نباید یادمون بره بدیه انسان همینه فراموشکاریم
وقتی توی راه پاکی قدم میذاریم
خیلی چیزا عوض میشه
اومدم اعتراف کنم من خیلی عوض شدم از بهمن سال 89 که اینجا اومدم همه چی عوض شد
حداقل تو دل خودم
کارای اشتباه بازم خیلی کردم اما با قبل ازون یه دنیاااا فرق داره
خدا توفیق بده بهتر و بهتر بشیم
منا خیلییییییییی دعا کنید
خیلی محتاجم
TearsTears
او که حافظ توست هرگز نخواهد خوابید ...

2uge4p4 Khansariha (69) 2uge4p4
زمستانی سرد کلاغ غذا نداشت تا بچه هاشو سیر کنه،گوشت بدن خودشو میکند ومیداد به جوجه هاش میخوردند.
زمستان تمام شد و کلاغ مرد!اما بچه هاش که نجات پیداکردند گفتند:آخی خوب شد مرد،راحت شدیم از این غذای تکراری!
این است واقعیت تلخ روزگار ما...
Tears




طاقت بیار رفیق....داریم میرسیم
یه جای دورم، جنوب گرم
توی یه پروژه کار می کنم، ماهی چند روز مرخصی... خونه

گوشیم کمتر زنگ می خوره،
سر شبی صداش بلند شد، از خونه بود، بعد از چند روز یه حالی ازم بپرسند؛

همون لحظه داشتم مطالبی در رابطه با انزال زودرس می خوندم...

چه قدر دلم گرفت...

گفتگویی سرد با مادرم، و فکرم که در سال های دورم غوطه ور شده بود،
آنتن دهی ضعیف موبایل اینجا، این بار موافق بود.

همه چیز می شد فرق کنه، اینی که الان هست نباشه،
توی اون سال های اولی که ناآگاهانه اون کار رو می کردم، اصلن تا اول دبیرستان اسمش رو هم نمی دونستم...
کاش کمی بهم آموزش داده بودند، فقط و فقط یه جمله بود کل آموزش جنسی! خانواده به من:

یه بار که من هی ازشون می خواستم یه قیچی برام بخرند،
بابام بهم گفت: ببین می تونی از این پودرهای بهداشتی استفاده کنی.

و من هم هیج وقت از اون پودرهای بو گندو استفاده نکردم!!

کاش، فقط ای کاش کمی بیشتر بهم یاد داده بودند...

و آینده برا من چه مبهم هست،
کاش هیچ وقت نیاد...
[تصویر:  tree.jpg]

خُنُک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش  ***  بِنَماند هیچ ش الا، هوس قمار دیگر


" مولوی "

53   53   53

این بار، بی تاریخ؛
خسته ام،
آن همه روزها که قرار بود شروع ی باشند ...

53 5353
[تصویر:  05_blue.png]
بدجوری دلم گریه میخوااااااااااااااااااااااااد
TearsTearsTears
او که حافظ توست هرگز نخواهد خوابید ...

2uge4p4 Khansariha (69) 2uge4p4
من مبهوتم
و کمی ترسیدم
از خودم
دیشب شکستم
دلیلی برای شکستم نداشتم.
امروز 8 صبح امتحان داشتم .وضو گرفتم و ساعت 11.5 رفتم بخوابم.
اما تا 4 صبح بیدار بودم !
دیروز خیلی خوب درس خوندم
نمازهای خیلی خوبی با حضور قلب داشتم
1روز نماز قضا خوندم +همه اعمال و دعاهایی که همیشه دلم میخواست توی برنامه ام باشه انجام دادم.
قران خوندم.
ورزش کردم.
روز بسیار با شکوهی بود و شب بسیار نکبت باری.
نمیدونم چرا دیروزم به دیشبم ختم شد.
مسخره تر اینکه حالم هم خیلی بد نبود که بگم اونطوری شد.
ممنون میشم اگه کسی میتونه راهنماییم کنه.
ببخشید نمیدونستم کجا باید این پست رو بذارم اینجا گذاشتم.
[تصویر:  nasimhayat.png]
آنا من خواهر ندارم پس تو باش خواهر گلم.
عزیز بعضی وقتا آدم یادش میره و فکر می کنه دیگه ترک کرده و برای همین فکرای ... میکنه یا با آلتش بازی می کنه اولش قابل کنترله ولی یواش یواش...
همیشه به یاد داشته باش شیطون خیلی مووز ماره و وقتی از خیلی راه های دیگه نتونه وارد شه با زیرکی از این راه ها میاد.
می دونی وقتی شکستی صدای خنده شیطان تا آسمان بلند شد.
و اگر خودتو کنترل می کردی صدای گریش تا آسمون هفتم می رفت و خدا به بنده ای مثل تو افتخار می کرد.
اما عزیزم این را به یاد دااشته باش که بزرگ ترین گناه نزد خدا نا امیدی هست.
پس برو دو رکعت نماز بخون و از خدا بخواه که تورو ببخشه.
من قول مردونه میدهم که می بخشتت چون بزرگ ترین بخشنده است.
دو باره شروع کن و وقتی که ترک کردی من کنکوری را دعا کن چون تو اون موقع جهاداکبر انجام دادی
و پیش خدا ارزش بسیار داری
خدا پشتو پناهت
آنا جون دیدم شکستی باور کن خیلی ناراحت شدم

اما برای هرکسی پیش میاد و با سرزنش کردن چیزی درست نمیشه

به نظر من مهمترین عامل شکست ناراحتی و اضطرابه...90% شکستهای منم به خاطر این 2 تا بوده

یه چیزایی ناخودآگاهه...شاید در ظاهر استرس نداشتی اما داشتی....وقتی تا 4 بیدار بودی.... واحتمالا تو تختت هم بیدار بودی...که این خیلی بده...مثل سم میمونه....اگه خوابت نمیبرد بهتر بود میرفتی یه جایی دیگه...اونجا نمیموندی

من الان اینجوریم...4شنبه امتحان دارم....الان فکر میکنم آرومم ولی میدونم استرسه داره زیز زیرکی کار خودشو میکنه...واسه همین این روزا بیشتر حواسم به خودم هست...سریع فکرمو کنترل میکنم تا فکر بدی توش میاد...3...4 تا تسبیح آوردم گذاشتم دم دست...یکی تو تختمه...یکی رو میزمه...چند جا گذاشتم که بتونم سریع بگیرم دستم و ذکر بگم...

واقعا باید کنترل شدیدی رو خودمون داشته باشیم...یکم غفلت کافیه...به پاک بودنمون مغروز نشیم...خیلی مهمه

الان تو فقط میتونی بفهمی که واقعا چه چیزی باعث شکستت شد و دیگه نذاری تکرار بشه...یکی از راه های پیروز شدن رو یاد گرفتی...این بار محکمتر ادامه میدی
یا عباس
4fvfcja
آنا خانوم توصیف زیبایی داشتی ، روز افتخار اور و شب نکبت آور ، از این تجربیات من هم داشتم !

اولا با یه روز خوب و عالی کار کردن ، نمیشه یه اعتیاد رو ازش ایمن شد ،

مورد بعدی هم اینه که اگه برنامه خیلی سنگین و پر فشار برای نفس باشه یهو ممکنه نفس آدم جا بزنه ولجبازی کنه

اینه که توی روزهای سنگین مخصوصا امتحانات و یا روز های عبادی مهم مثل ایام ماه رمضون و رجب ، یه جور هایی باید با ظرافت ! و زرنگی نفس رو گول زد ، یعنی یه تفریح و علاقه مندی خوبی توش گذاشت ، مثل خوردن ، استراحتی که بتونه شادی خوبی براتون داشته باشه ، که دیگه نفس از سر لجبازی یهویی سراغ استم.نا نره


...........

بعد هم بیاد سعی کنین خوابتون رو کنترل کنین ، ساعت بیدار شدن و خوابیدن ثابت باشه که بدن عادت داشته باشه .

................................


من توی اورژانسم گفتم ، توی ماه رجب ذکر لااله الا الله رو هم زیاد بگین خیلی قویه ، و سفارش این ماهه ، اثرش فوق العاده است و انی و اگه تا اخر ماه مرتب ادامه بدین بیشتره .

در ضمن با پشتکار و عزم خوب وقتی میشه از برنامه مطمئن شد و اثرش رو توی ترک دید که مرتب و پیوسته توی مدت طولانی تکرار بشه ، مثلن برای ذکر و حضور قلب توی نماز هم همینطوره .
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
راستش من وقتي خيلي دپرس و افسرده ام اينطوري ميشدم
خوب الان راه مقابله اش رو پيدا كردم
هيچكس به اندازه خودمون نميتونه راه حل رو پيدا كنه
موفق باشيد دوستان
در ضمن آنا خانم دفعه آخرت باشه ها...
يكدفعه بذاري بري:smiley-yell:
[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  size_550x415_Kids.png?1320708461]
آسمانیها مهربانند
اگر باور نداری
دستت را به آسمان بسپار
تا دلت بارانی شود
چه جرم كرده ام اي جان و دل به حضرت تو
كه طاعت من بيدل نميشود مقبول
[تصویر:  nasimhayat.png]
[color=#32cd32]
لطفا اگر دلخورید بیان کنید

حرص نخورید. ناراحتی را نبلعید
[تصویر:  baziranblogfa1_1_web-large_medium.jpg]

همانطور که از خوردن غذای مانده و فاسد پرهیز می کنید از جذب کردن و بلعیدن حرف های مفت و مزخرف پرهیز کنید. نگذارید حرف هایی که به نظر خودتان صحیح نمی آید و چرند است، ذهن­تان را خراب کند و باعث شود که دچار تهوع فکری شوید.

اگر دلخورید بیان کنید. اگر می ترسید ترس تان را به زبان بیاورید. گریه دارید؟ گریه کنید. ناراحتی ها را باید ابراز کرد
و گرنه بعدها می شود کابوس. می شود تیک عصبی، تنگی نفس، خارشِ تن. می شود دسیسه
چینی و بهانه جویی. ناخن و لب جویدن و تند تند پاها را تکان دادن.


نگذارید کسی اعتماد به نفس شما را خدشه دار کند. با نگاه، با لبخند معنی دار، با کنایه،
با حرف و طعنه. سعی کنید به خودتان ایمان بیاورید. با خودتان صلح کنید.
خودتان را همانطور که هستید دوست داشته باشید. چهره تان را، اندام تان را.

آشتی با خود آغاز زندگی ست
[تصویر:  baziranblogfa3_1_web-large_medium.jpg]
از گذشته فرار نکنید و آن را بپذیرید. با خود مهربان باشید و اشتباهات و غفلت ها را به خودتان ببخشید. نگذارید ظلم و جفای دیگران در گذشته از شما یک قربانی بسازد. در نقش قربانی رفتن
گاه برای بعضی می شود همه ی محتوای زندگی شان. سالها در عزای خود می نشینند و هیچ چیز
هم تغییر نمی کند. از گذشته فرار نکنید اما در گذشته هم غرق نشوید و در سوگ روزهای خوب
از دست رفته ننشینید. هیچ زمانی جذاب تر از زمان حال نیست.


از خودتان به اندازه ی توانایی تان انتظار داشته باشید. سعی کنید حد توانایی تان را بشناسید.
بیشتر ما حد توانایی خود را نمی شناسیم و به همین خاطر همیشه از حد توانایی خود فراتر می رویم. ممکن هم هست در کاری موفق بشویم اما چون از توان خود بیشتر مایه گذاشته ایم،
زود دچار خستگی و دلزدگی می شویم.
یا عباس
از چی بگم؟
از نامردی رفیقی که زندگیتا به پاش گذاشتی؟
یا از بی مرامیش؟
از رفیقی که هرجا گفتند کیوان آفرین گفتم فلانی هم بوده.پا به پای خودم به اوج رسوندمش.
بردمش به آسمون ولی نامرد حولم داد پایین.
پیش همه خرابم کرد.
من کسی بودم که یک معلمی که همه آرزوی دوستی با اونا داشتند اون بامن دوست بود و منا غیر بقیه می دونست تو کلاس.من کاری کردم که فلانی هم مثل من پیش اون عزیز بشه بعد اون منا پیش معلمم خراب کرد.

خیلی ناراحت شدم انا خانوم Tears

چرا خوب؟Tears
در هر صورت شده که. جواب سوالتون رو نمی دونم ولی برای منم پیش اومده. چیزیو که می دونم اینه که یه عفلت همیشه همینجوریه. یه غفلت چند ساعته نتیجه روزها تلاش رو از بین می بره! 13
دیگه تکرار نمی شه ان شالله و اینکه از شکستتون فکر کنم به اندازه ی کافی تجربه گرفتین! 1276746pa51mbeg8j
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
[تصویر:  87267819991958480523.jpg]

حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 11 مهمان