درد دل های شما

[احسان]

دادش plan داشتیم؟
بشکنی و بزاری بری؟
نه خدایی داشتیم؟
همیشه به همه میگم (البته تو کانون به همه میگم نگفتم، از این به بعد به همه میگم)

هیچ وقت حسرت گذشته رو نخور، چون حتی فکر کردن بهش هم وقت تلف کردنه چه برسه به اینکه حسرتشو بخوری،
تنها به آینده فکرکن، به این فکر کن که دفعه بعد چطوری کنترلش کنی، چطور بهش غلبه کنی،
ارتباطت رو هم با کانون به هیچ وجه قطع نکن.OK؟

من و میینی؟ همین چند روز پیش شکستم، ولی وقتی میام کانون پستهای بچه ها رو میخونم، لطفشون رو میبینم،
کلی انرژی میگیرم،
اصلا به کل فراموش میکنم که چه غلطی کردم،
به هر حال تاکیدم رو اینه که ارتباطت رو با کانون قطع نکن.

[mahdi_69]

دوستان من چقدر گفتم اعتبار منفی ندید
چرا اعتبار من 24 تاس؟
مسئله ای نداره ها فقط چون حمیدبلا با مهدی69 ادغام شده این اتفاق افتاده و من سر قولم هستم که گفتم اگه لطمه ای به اون اعتبار مهدی69 بخوره میکشمتون!
نگفتم پوریا؟
خب...
مثل این یارو سیبیل کلفته هست تو تلوزیون درباره تاریخ ایران میگه!یارو اصل خندس!
حالا اومده داره درباره تاریخ کانون حرف میزنه!
داشته باشید..
در زمان 50 سال پیش یه کاربری بود به نام مهدی69!نام کاربری این کاربر خراب شد و یک نام کاربری ساخت به نام حمیدبلا!
بفرمایید اسنادشم هست!
این حمیدبلا یا مهدی69 سر به سر دخترای کانون گذاشت و دخترای کانون با همکاری شخصی به نام پوریا چند تا اعتبار منفی دادن به مهدی69!
مهدی69 هم گفت موردی نداره فقط اگه این نام کاربری با نام کاربری مهدی69 ادغام بشه کشتمتون!
حالا بشنوید سرگذشت این چند نفری که به مهدی69 اعتبار منفی دادن!
پوریا که یه روز داشت از خونشون میومد بیرون وقتی به ماشینش استارت زد،ماشین منفجر شد!
بفرمایید من عکس اون جریان رو براتون آودم مدارک هست
یه کاربری هم بود ملقب به هورا!
ایشون هنگارم خروج از منزل توسط بمب کنترل شده از راه دور منفجر شد!
میگن طراحی شده به وسیله موساد بوده ولی من مدرکی دارم که میگه این بمب از نوع بمب های مهدی69 بوده!
دو کاربر هم ظاهرا به نام های ام دی الی و هدف مقدس هم به ایشون اعتبار منفی دادن که طبق مدارکی که من دارم مشخص شده اینا اصلا دختر نبودن!پسر بودن

خب همکاران میگن که وقت نداریم ادامه جریان چگونگی کشته شدن پلن یکی دیگر از اعتبار دهندگان منفی به مهدی69 در برنامه بعد!

[باران..]

b52 خوش اومدی

+*+*+
پلن تو میتونی پسر
بلند شو
ببین چقدر دست به طرفت دراز شده
همه میخوان کمکت کنن
پاشو ما هستیم و خدا داره بهت میخنده چون هنوز بهت ایمان دراه که میتونی..
بلند شو با انرژِ و با توکل به خدا

تو میتونیییییییییییییییی

---

وقتی شما ها میشکنید خیلی ناراحت میشم
مهدی-69-سها و هورا البته +ارمان و رضا خودش و دوست داره و آنتی جی و نارک و نیما و رز زرد و آقای ایده و تایرد و هدف و خسرو و پاییز و پانیز و همه ی دوستان خوبم اونایی که اسمشون و نیاوردم ببخشن یکم دچار کمبود حافظه شدم...
مواظب

احسان
a,a
پلن

حسابی باشید

ممنونم

---

شروین خان ما همه دوست داریم اینجا باشی پس ازت خواهش میکنم قوانین رو رعایت کن

[باران..]

من هر بار که میرم صفحه ی اصلی یک نفر اضافه میشه

8 کاربر فعال


چه میکنن این بچه ها

---

*******************خبر جدیدددددددددددددددددددددددد************

طی آخرین اخبار رسیده

کارت زن ذلیلی تارک هم صادر شد

تازه در طی هیمن مدت کم 2 تا عضو جدیدم داریم

زمستان و 85611

به افتخارشوننننننننننننننننبزن اون دست قشنگه رو

[TIRED]

پلن جان انگار من دیر رسیدم!
ببین با کانون نیومدن چیزی درست نمیشه!قبول داری؟
مهم اینه که تصمیم گرفتی تر کنی حالا چندبارم از این مسر خارج بشی راهتو دورتر میکنه ولی باز هم به هدفت میرسی پس همین طور با روحیه به کارت ادامه بده!ان شا ا.. زود یه ستاره ی خوشگل میگیری!
3 تا تازه وارد عزیز خیر مقدم میگم بدوئید که خوب جایی تشریف آوردید!

[mahdi_69]

باران خانوم چشم هواشونو داریم!!!

ببینم این کنکور کارشناسی ارشد کی تموم میشه؟
بچه ها کنکور کارشناسی ارشد دارن؟

ورود تازه واردین رو هم تبریک میگم!

باران خانوم زن زلیل نه زن ذلیل

پوریا همه ی مدارکش هست چی میگی با اتوبوس رفتم!
میخوای عکساشو بزارم؟
قبل از سوار ماشین شدنت جاسوسای من ازت عکس انداختن!
اتفاقا هیکلت خیلی بزرگ بود وقتی میخواستی سوار ماشین بشی سرت گیر کرد به سقف ماشین!

امروز یه اتفاقیم برام افتاد داشتم تو بزرگراه قم-تهران با ماشین میرفتم یه سگ اومد وسط جاده خیلی هیکلی بود!گیر کرده بود بین ماشینا!منم هواسم نبود نزدیک بود بهش بزنم فرمونو یکم کج کردم میلی متری از کنارش رد شدم!
خدا خیلی رحم کرد
جریان رو برا بابام تعریف کردم گفت اگه میزدی دیگه چیزی از ماشین نمیموند!
ماه صفرم هست میگن ماه نحسیه باید صدقه گذاشت!

[شاهد]

ارشد آخر همین ماهه!
برای بچه های ارشد دعا کنین!
مرسی

[TIRED]

یه صلوات بلند برا ارشدیاش!
امیدوارم هرکدومتون همون رشته و همون شهری که دوست دارید قبول شید!
آمین!

[تارک]

باران مگه دستم بهت نرسه

بچه ها همونطور که اکثریت اعضاء کاملا در جریان هستند روز یکشنبه 25/بهمن روز والنتاینه

دنبال یک جمله توپ می گردم برای تبریک

هنرمنداش بیان جلو ببینم چه می کنید ..

[نیما-رستگار]

سلام به همه !!!

بعد از مدت مديدي آمدم !
همه شما رو دوست دارم ... شماها بسيار دوستان خوبي براي من هستيد !!!

انشاالله كه همه با هم با نيروي قوي به پيش بريم !!!
همه با هم !

در پناه خدا !

[سها]

سلام بر سایه88 گرامی...

خوب هستین شما؟

نبودین... اما ما که یادمون نرفته شما رو...
چقدر رسمی حرف زدین؟؟!!

راستی ..تاپیکای نماز شب و تعجیل در ظهور آقا منتظرن تا بهشون جوون بدین...

ما هم منتظر حضور پررنگترتون هستیم...

هر چند که شما به نوعی صاحب خونه این..اما خوش اومدین...

موفق باشین..یاعلی.

[احسان]

گفتین بگم، باشه میگم:
یه موضوعی هست ، که تو دانشگاه هم یکی هست مربوط به این موضوع.
وقتی میرم دانشگاه، این شخص رو میبینم،
یاد موضوعه میفتم،همین که بر میگردم خونه،
انگار تمام غم دنیا تو دل منه، هی هی هی .....
(اشتباه نکنید بحث عشق و عاشقی نیست)
همین مشغول بودن فکر، ناراحت بودن و غم و غصه داشتن
یه نقطه ضعف محسوب میشه برام، که شیطون لعنتی هم از این استفاده میکنه.
الانم کلی حالم گرفته است، امروز دانشگاه رفتم و اون شخص رو دیدم که هیچ،
یه سری اتفاقات دیگم افتاد، که بی تاثیر نبوده.
باید یه فکری به حال خودم کنم.
هوی هوی هوی.......

---

بسم الله
بچه ها، من یه مشکل خیلی جدی دارم. خیلی از شکست هام مال این مشکل جدی به ظاهر مسخره اس!
خیلی اوقات تصمیم می گرفتم که دیگه اشتباهمو تکرار نکنم و سعی می کردم هرکاری که لازمه انجام بدم تا حتی فکرشم سراغم نیاد اما...
بعضی شبا، نصفه شب برای چند لحظه خوابم سبک می شد و تو حالت خواب و بیداری قرار می گرفتم. (هممون موقع بیدارشدن، هر روز صبح این حس رو تجربه می کنیم؛ نه کاملا خواب نه کاملا بیدار! اراده داریم اما ضعیفه) توی این حالت من بدون اینکه به عواقب کارم فکر کنم اشتباهم رو مرتکب می شدم. (شبیه آدم های مست که به عاقبت کار اصلا فکر نمی کنن) شاید این کار گناه نباشه چون اراده ی کاملی در کار نیس اما امید من رو داغون می کرد. برا همین معمولا به فاصله ی کوتاهی بعد از این اتفاق اشتباهمو در بیداری تکرار می کردم. دیشب هم خدا بهم رحم نکرد وگرنه نزدیک بود دوباره این حادثه تکرار شه!
خواهش می کنم اگه راه حلی به ذهنتون می رسه کمکم کنید. :13:

من پیشنهاد میکنم تو طول روز خودت رو خسته کن،
هم از نظر ذهنی و هم از نظر جسمی،
یعنی وقتی شب سر رو بالش میزاری،
نفهمی چطوری خوابت میبره، و یه چیز دیگه:
سعی کن شبا دیر بخوابی تا 1.30 2 بیدار باش، برو کتاب بخون، خیلی راحت تا دیر وقت میتونی بیدار بمونی، تازه کلی هم خستت میکنه،

[mahdi_69]

رضا خودش رو دوست داره توجه نکردی شما این جریان در آینده نزدیک اتفاق میافته!در واقع این گزیده ای(درست نوشتم) از تاریخ کانون بود!

سایه کجایی تو
نمیگی دل من هزار راه میره؟
نمیگی من چقدر تو یاهو اون اوایل با تو حرف میزدم(چه ربطی داشت)

تارک من که کسی رو ندارم بهش کادو بدم یا یه جمله ای بهش بگم(برای ولنتاین میگم)هرکی ام باهام بوده فرار کرده!
ببینم نمیشه به خدا یه جمله هدیه داد!آخه من به غیر از خدا کسی رو ندارم:13:

به قول تایرد خانوم برا ارشدیاش صلوات!
الله اللهم صل علی محمد و آل محمد

ببینم برا ارشد به نظرم یه آیتمی که خیلی مهم و تاثیر گذاره زبان انگلیسیه!
کسانی که زبان انگلیسیشون خوب بوده شانس بیشتری برای قبولی داشتند!

آقا سجاد احسان حرف خوبی زد ولی اگه دیدی اونم کارساز نبود قرص خواب بخور!
به نظرتون نمیشه؟

[شاهد]

بسم الله
بچه ها، من یه مشکل خیلی جدی دارم. خیلی از شکست هام مال این مشکل جدی به ظاهر مسخره اس!
خیلی اوقات تصمیم می گرفتم که دیگه اشتباهمو تکرار نکنم و سعی می کردم هرکاری که لازمه انجام بدم تا حتی فکرشم سراغم نیاد اما...
بعضی شبا، نصفه شب برای چند لحظه خوابم سبک می شد و تو حالت خواب و بیداری قرار می گرفتم. (هممون موقع بیدارشدن، هر روز صبح این حس رو تجربه می کنیم؛ نه کاملا خواب نه کاملا بیدار! اراده داریم اما ضعیفه) توی این حالت من بدون اینکه به عواقب کارم فکر کنم اشتباهم رو مرتکب می شدم. (شبیه آدم های مست که به عاقبت کار اصلا فکر نمی کنن) شاید این کار گناه نباشه چون اراده ی کاملی در کار نیس اما امید من رو داغون می کرد. برا همین معمولا به فاصله ی کوتاهی بعد از این اتفاق اشتباهمو در بیداری تکرار می کردم. دیشب هم خدا بهم رحم نکرد وگرنه نزدیک بود دوباره این حادثه تکرار شه!
خواهش می کنم اگه راه حلی به ذهنتون می رسه کمکم کنید. :13:

شما قبل از خواب به چی فکر می کنی؟
من فکر می کنم باید یه جوری فکرتو از چیزای اضافی پاک کنی!
منم با فکرم خیلی مشکل دارم
خیلی وقتا یه تهومایی می زنم که خودم به خودم می گم چرت و پرت نگو!!!!!!!!
اگه فکرت قبل از خواب آزاد باشه یعنی مشغول چیز دیگه باشه هیچ وقت این اتفاق برات نمی افته.
برای اینکه فکرتو آزاد کنی رز زرد یه پیشنهاد به من داد که واقعا موثر بود
اینکه ذکر بگم ..............و یه تسبیح دستم بگیرم!
من راستش خجالت می کشم تسبیح دستم بگیرم!
پس یه تسبیح گذاشتم تو جیبم..........هوا هم که خدا رو شکر سرده.........دستمو می کنم تو جیبم و هر ذکری که یادم می یادو میگم!
جدا موثره!
قرآن و کتاب و نماز و اینا هم موثره!
قبل خواب حتما چند تا از سوره های قرآن رو بخون.
البته اگه در طول روز هم فیلم یا عکس نگا می کنی
حتما ترکش کن.........همه اینا فکرتو مشغول می کنه
فکرتو آزاد کن و حالشو ببر
برای من و همه بچه های کانون دعا کن!

---

احسان جان اولا این چیزا خیلی طبیعیه!
برای خیلی ها پیش می یاد
خود من هر کی رو تو خیابون می بینم ازش خوشم می یاد!!!!!!!!!!!!!!!!!
جدی می گم!
ولی هیچ وقت نرفتم جلو و ازش خواستگاری کنم!!!!!!!!!!!!!!!
چون شرایط خودمو می دونم که الان وقت ازدواج من نیست!
چون نه کار دارم........نه سربازی رفتم ...........نه پول دارم.........نه بابای پولدار دارم!!!!!!!!
خوب اینا واقعیته دیگه! نه می خوام خودمو بدبخت کنم نه دختر مردمو!
من شرایط شما رو نمی دونم ..............نظر خانوادتو نمی دونم.............برای همین هیچ نظری راجبش نمی دم
ولی با خودت فکر کن و شرایط خودتو بسنج!
مرسی

[سها]

سلام
پیشنهاد من اینه:
اون چیزی که پیامبر(صلوات الله علیه) به دردانه اش یاد داد...

هرشب قبل از خواب بگین..10دقیقه هم طول نمیکشه.....

والبته در کنارش باید توی روز هم فکرتونو کنترل کنن...

*سه بار سوره توحید
(ختم قرآن)
*ذکر "سبحان الله والحمدلله ولااله الا الله و الله اکبر"
(حج عمره)
*ذکر "الهم صلی علی محمد وال محمد و الانبیا والمرسلین"
(زیارت تمام انبیا)
*ذکر "الهم اغفر للمومنین والمومنات"
(اینم یادم نمیاد معادل چی بود...)

و ذکری که معجزشو من دیدم:
*"لا حول ولا قوة الا بالله"

هرجا که احساس میکنین فکر گناه اومد تو ذهنتون امتحانش کنین...

موفق باشین..یاعلی.