1392 مرداد 18، 6:40
امیدتون ب خدا باشه
ماها هم حتما دعاشون میکنیم
(1392 مرداد 11، 2:30)mardemojahed نوشته است: ....سلام ، به خاطر اون حرف پدرتون ؟
امشب دوباره پدرم جمله ای گفتن که من با شنیدنش گُر گرفتم و بدنم و پیشونیم عرق کرد ... برا من سخته شنیدن این جمله ها با لحن عتاب آمیز (و البته خیرخواهانه ی پدرم)
گفتن: " حیف این وقتا که تلف میکنی ..."
.....
(1392 مرداد 18، 0:11)darling نوشته است: سلام دوستانسلام darling گلم
راستش نمیدونستم این مشکلمو کجا مطرح کنم
گفتم شاید اینجا بهتر باشه
میدونم هیچ بنی ،بشری نباید روشون بهم باز بشه
حتی دوتا دوست معمولی،حتی دو تا همکار
و همه مون باید واسه حفظ کردنش بکوشیم..........
ولی متاسفانه من نمیدونستم روی آدما به راحتی باز میشه و اون پرده حیا از بینشون برداشته میشه ...................
و حالا پشیمونم...
میخوام باز اون پرده حیا بینمون به وجود بیاد
میگن به وجود آوردن دوبارش خیلی سخته
ولی من حاضرم همه سختی ها رو بکشم و ....
کسی میتونه کمکم کنه
راه حلی دارید؟؟
ممنون میشم کمکم کنید
(1392 مرداد 18، 14:11)مجتبی نوشته است:خوب شاید بعضی ها فکر میکنن"آن چیز که عیان است،چه حاجت به بیانست."..اما واقعا درست میگید..
زده شدم از بس گفتم و شنیدم همه جا از همه کس از خوب ها که بدکردیم گند زدیم ....
دلم میخواد خیلی ها باشن و بیان بگن عوضش خدامون خوبه ...
نقل قول: تمام غصه هاي دنيا رو ميشه با يك جمله تحمل كرد :خدایا حکمتتو شکر(دارلینگ)..و میدانم که هستی