امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

انشالله ک خوب بشن هر چه سریعتر
امیدتون ب خدا باشه
ماها هم حتما دعاشون میکنیم

[تصویر:  nasimhayat.png]
خیلی وقتا انقدر نمیدونی چی بگی 
انقدر مات میمونی 
انقدر همه چی گنگه 
یا نه 
انقدر همه چی واضحه 
که یهو خالی میشی
و فقط یه سکوت میمونه کنج دلت 
رو زبونت
همه وجودت
سکوت
او که حافظ توست هرگز نخواهد خوابید ...

2uge4p4 Khansariha (69) 2uge4p4
(1392 مرداد 11، 2:30)mardemojahed نوشته است: ....

امشب دوباره پدرم جمله ای گفتن که من با شنیدنش گُر گرفتم و بدنم و پیشونیم عرق کرد ... برا من سخته شنیدن این جمله ها با لحن عتاب آمیز (و البته خیرخواهانه ی پدرم)
گفتن: " حیف این وقتا که تلف میکنی ..."

.....
سلام ، به خاطر اون حرف پدرتون ؟ 

حالا واقعا فکر میکنین وقت تلف کردیتن یا نه فک میکردین این اومدن واقعا کار مهم و با ارزشیه 

اگه مهم و باارزشه ، خوب قدر و ارزشش رو به بقیه هم بروز بده ، 

یه حس ارزش و قیمت درونی و بیرونی ، طوری که حتی توی خلوتت هم  مثل کسایی برای کانون کار کنی که اگه کسی مخفیانه میدید حس میکرد کار پر ارزش و مهمیه ، خلاصه همون که میدونی یعنی  اول و وآخر و ظاهر و باطن کار رو برای  درونت و بیرونت همه رو باهم خوب نشون بده . 

جلوی پدرت طوری وانمود کن وقتی پشت کامپیوتر هستی داری کار پراهمیت و بزرگی انجام میدی ، از فعالیت ها و نوشته های قشنگ قرآنیت بگو4fvfcja که توی سایت برای بچه ها میذاری و کمک های خوب و مفیدتون  ، 

مثلا من همه خانواده میدونن ، میدونن که توی این سایت چی میگم و چیکار میکنم ، و کاری کردم وقتی پشت نت هستم خیلی فعالیتم رو مفید و با ارزش ارزیابی کنن ، فقط نمیدونن که این سایت درمورد خ.ا هست !! 4fvfcja
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
1276746pa51mbeg8j
زده شدم از بس گفتم و شنیدم همه جا از همه کس  از خوب ها  که بدکردیم گند زدیم ....

دلم میخواد خیلی ها باشن و بیان بگن عوضش خدامون خوبه ... 

یعنی هر وقت یاد مشکلی افتادن ، نقصی و کمی ......

معمولن چی میشنوین ؟ 

کسی رو دیدین این رو بگه ، نگرد نیست ! ولی دوست دارم من و شما اولشون باشیم 4fvfcja
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
سلام خدایا. امروز هم عیده هم جمعه. تا حالا خیلی گناه کردم.خیلی شرمنده شدم. خیلی به تو کفر گفتم. خیلی شرک ورزیدم. اما هنوز وقتی اسم تو میاد گریه ام میگیره. نمی دونم چه حکمته اما دلم امروز خیلی بی قراری می کنه. دلم امروز از اون مهربونیات میخواد. دلم میخواد تو در کنارش باشی. دلم میخواد دستم رئ بگیری. دلم میخواد توی این روز عید دلم به یاد تو باشه. دلم میخواد اگه می خوای آدم شم آدمم کن اگر هم نه دست ما رو از این دنیا کوتاه کنی. فقط همین. برای تو اینا کاری نداری. به قول آقا مجتبی گل هر چی که من گند زدم عوضش تو خوبی. تو مهربونی. تو درد دلم رو میدونی. دلم نابود شده. به خاطر چی؟ خودت میدونی. یه کم هوامو داشته باشی خیلی خوبه. خدایا میدونم خیلی بنده خوب داری . ولی به حق همین روز قسمت میدم که دست من گنه کارو هم بگیر تا با تو باشم نه اینکه بی تو باشم. خیلی ازت چیز زیادی نمی خوام. من فقط خودتو میخوام . فقط خودتو 


اگه میذاری بیام بندگیت رو کنم پس منو همین امروز بپذیر که خیلی دلم هواتو کرده
به نام یگانه خدای هستی
ارادتمند شما

diamond111

[تصویر:  8.gif]
 
(1392 مرداد 18، 0:11)darling نوشته است: سلام دوستان
راستش نمیدونستم این مشکلمو کجا مطرح کنم
گفتم شاید اینجا بهتر باشه
میدونم هیچ بنی ،بشری نباید روشون بهم باز بشه
حتی دوتا دوست معمولی،حتی دو تا همکار
و همه مون باید واسه حفظ کردنش بکوشیم..........42
ولی متاسفانه من نمیدونستم روی آدما به راحتی باز میشه و اون پرده حیا از بینشون برداشته میشه ...................
و حالا پشیمونم...
میخوام باز اون پرده حیا بینمون به وجود بیاد
میگن به وجود آوردن دوبارش خیلی سخته
ولی من حاضرم همه سختی ها رو بکشم و ....
کسی میتونه کمکم کنه
راه حلی دارید؟؟
ممنون میشم کمکم کنید
سلام darling گلم

ما هر رفتار و گفتاری که داریم  اثراتی داره،

 همون لحظه یا چند روز یا چند سال دیگه بازتابش و میبینیم. 

حالا darlig عزیز اگه حیا از بین رفته حاصل برخوردی هست که در گذشته انجام گرفته ، 

پس برای اینکه بتونی باز این حیا رو بینتون برگردونی :

1 . باید توی گفتار و رفتارت ، شوخی ، بلند خندیدن و بحث و جدلی که نتیجه ای نداره رو به حداقل برسونی.

2 . در برابر شوخی و حرفای طرف مقابل با متانت و بردباری ، برخورد کنی . و اگه طرف میخواد تورو وارد بازی خودش کنه با آرامش به کلام اون و رفتار اون جواب بده مثلا اگه حرفی به شوخی به شما زد، ازش بخواه در رابطه با فلان موضوع یه توضیحی بده (بحث عوض و جدیش کن)

3 . اما این پروسه زمانبر هست و تقریبا یک هفته بعد بازتابش رو کم کم تو برخورداش میبینی نه همون روز یا فرداش ، 

پس این نهالی که کاشتی رو باید مراقبت کنی و بردبار باشی تا نتیجه بده

 ( نباید بزاری تورو به بازی بکشه)
53

[تصویر:  05_blue.png]
(1392 مرداد 18، 14:11)مجتبی نوشته است: 1276746pa51mbeg8j
زده شدم از بس گفتم و شنیدم همه جا از همه کس  از خوب ها  که بدکردیم گند زدیم ....

دلم میخواد خیلی ها باشن و بیان بگن عوضش خدامون خوبه ... 
خوب شاید بعضی ها فکر میکنن"آن چیز که عیان است،چه حاجت به بیانست."..اما واقعا درست میگید..
کاش یکم از زیباییش،بزرگیش،شکوهش بیشتر میگفتن..
کاش انقدر دوور نبوودیم..
اما حالا که ما اینجاییم واسه نزدیک شدن،پس ماکه باید بگیم..
-----------------
مهربونها دلاتونو خیلی دوست دارمم..
درد دل های شما آه میشه که از ته دل من میاد..
(اینها حال و احوال خود من هستن: )
گاهی حس میکنم از گذشتم دوور شدم،خاطرات گذشترو یا فراموش کردم،یا دیگه از تو گذشته موندن زده شدم..شایدم انقدر واسه خاطرات دلم تنگ میشه که یادم میره حسش کنم!..(هادی)
گاهی حس میکنم دلم واسه خود چند سال پیشم تنگ شده..(الون)
گاهی حس میکنم خیلی در معرض خطر خطرها[کینه و..] هستم..(سها)
گاهی حس میکنم آزمایش ها خیلی سختن..(الون من)(و خیلیای دیگه)..اما بعد میبینم نه،آزمایش من و سختیش که در برابر بعضی های دیگه چیزی نیست..هیچ چیزی نیست..
گاهی حس میکنم تو حسرتم..(سها)
گاهی حس میکنم گاهی خیلی شعار دادم
گاهی حس میکنم اصلا آدم نشدم انگار
گاهی حس میکنم فقط سکوتو..(چکاوک)
گاهی حس میکنم انگار خودمو درست نشناختم..باید جدی بشناسم خودمو و درست کنم و تهذیب نفس کنم..(مجتبی)
گاهی حس میکنم پرده های حیا کنار که رفته هیچ(دارلینگ)..حیا از بین رفته انگار
گاهی حس میکنم خیلی اطراف خطرناکه وحشتناک
اما
نقل قول: تمام غصه هاي دنيا رو ميشه با يك جمله تحمل كرد :
خدایا حکمتتو شکر(دارلینگ)..و میدانم که هستی
و همه ی سختی ها،خطرات،خاطرات،سیاهی های دنیا؛زمانی زیبا،شیرین و روشن میشوند..که در دست خدا باشی..

اما خدای خووبی داریم..53258zu2qvp1d9v
راهكار الهي ترك

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿١﴾ وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿٢﴾ الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿٣﴾ وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿٤﴾ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٥﴾
 إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٦﴾ فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿٧﴾ وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿٨﴾


چرخه:
پس چون فراغت يافتي،[در طاعت] بكوش(٧) و با اشتياق بسوي پروردگارت روي آور(٨) -->آيا كار را بر تو راحت نكرديم؟(١-٢-٣-٤-٥-٦)

-->چون نفس را مشغول نكني،وي تورا به بازي ميگيرد<--
--->كار را بر نفست سخت گردان<---
(تو دهني به نفس با نه گفتن به تمايلات حتي حلال)
[تصویر:  05_blue.png]
ببین مرد مجاهد!
بعد اون گند عظمی الان دنبال بهونه باش که جلوی خدا جلب توجه کنی
این وسوسه های پفکی رو بهونه قرار بده که به خدا نشون بدی که
درسته بد هستی
خیلی هم بد هستی
گند هم زدی
ولی هنوز امید به رحمتش داری

خدایا!
همین کافی نیست؟

باور کن غلط کردم
خریت کردم

حساب اینجاش رو نکرده بودم

هی میگفتم این ماه رمضان بهترین ماه رمضانم بود

نمیدونستم این طوری میشه

شد ...

بد هم شد ...

اسم مسلمونم برام زیاده

ولی خدایا!
امروز رو بهت قول دادم پاک بمونم

وسوسه هم دارم

اگه تو کمکم کنی
میتونم امروز نشون بدم که
با همه ی بدیهام
توی خوب رو دوست دارم
....
حیف که بعضی حرف ها را نمی شه زد .نه اینجا نه پیش کس دیگه...
سخته حرف هایی که باید برای همیشه در صندوق دل محبوس بماند.
الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه
مـــاه خدا تموم شد و سفرش رو جمع کرد...


ولی من هیچ چیزی هیچ توشه ای جمع نکردم... :((


یعنی تو منو میبخشی؟؟؟ :(( 46


خدا جون یعنی سال دیگه هم زنده ام که جبران کنم؟؟؟ :((

::: از همیـــن اِمروز میخوام جٌبـــران کنم... دستمو بگیـــــــــــــر :::
Just Be Your Self

NeVeR SaY NeVeR
------------------------------
Don't afraid, Only God can judge us
-----------------------------
[تصویر:  05_blue.png]
خدایا شکرت 53
[تصویر:  51960705784679108839.jpg]
خیلی با خودم کلنجار رفتم ..
تا تصمیم بگیرم بیام خودم رو اینجا خالی کنم..

معمولا دردام رو تو خودم ریختم..
 اما از یه جایی به بعد که این کارو ادامه بدی بدجور داغونت میکنه ..
چون بعضی دردا مثل یه خوره میمونه که آدم رو از درون میخوره..
هرچی ام که نشون بدی خیلی قوی هستی انگار هیچی..
مثل وقتی که عزیزت رو از دست میدی ..
و تازه بعد رفتن اش و حس دلتنگی از نبودنش هست ک
به فکر میافتی با اینکه رابطه خوبی باهم داشتین
 بااینکه عاشق اش بودی و خودش میدونست
 اما کوتاهی کردی در حق اش 
در شناخت مسئولیت ات نسبت به پدرت
کسی که هیچی برات کم نداشت
بی هیچ ادعایی همیشه عاشقانه حمایتت کرد
حتی اگه برای خودش سخت تموم میشد
و در مقابل منی که فکر میکردم حالا حالا ها دارمش 
مشغول فکر کردن به خودم و آیندم بودم و مثلا خوشحال کردنش به طریق دیگه
اینکه تو وقتی که می تونستی کنارش باشی و باعث دلگرمی اش به زندگی
اما به خیال خودت برای خوشحالی و سربلندی پدرت که دوست داشت تو درس بخونی
 برای کسب تحصیل تو یه شهر و دانشگاه بهتر 
اونو با بار مشکلات تنهاش گذاشتی 
غافل از اینکه پشت اون ظاهر صبور و تنومند
یه دل کوچیک و گنجشکی هست
غافل از اینکه تو همین روزا اونم میتونه کم بیاره

که اونی که مثل کوه تصورش میکردی 
میتونه با یه حادثه زندگی تسلیم مرگ بشه 
و وقتی بعد ماهها ندیدنش اونو برای همیشه از دست دادی..

تنها دلخوشیت این باشه که از مادرت بشنوی از درس خوندن ات راضی بوده
بااینکه به قیمت تنهایی و دل تنگی خودش تموم بشه




خیلی سخته وقتی عزیزترین کس ات رو 
پدرت رو برای همیشه از دست دادی
و  آخرین باری که دیدی اش پنج  ماه قبل بوده
و آخرین تماس تلفنی ات چند روز قبل از اینکه دیگه برای همیشه بره
بره ...و تو رو با دنیای از حسرت ها غم ها و امید و آرزوها تنها بزاره
خیلی سخته با هزار امید فکر کنی یه ماه دیگه دوباره می بینی اش
اما این وسط سرنوشت طور دیگه ای رقم بخوره و تو وقتی برمیگردی بفهمی دیگه دیر شده بوده..








حس اینکه می تونستی خیلی بهتر باشی  اما نبودی..
حس اینکه تو آخرین ماها و روزها و لحظات زندگی عزیزترین کس ات
تویی که به عنوان یه فرزند خیلی قبولت داشت باید می بودی 
اما نتونستی کنارش باشی این حس مثلاشی کننده است..




و گذر زمان و اشک و آه هم  هرگز نمیتونه درد این حس رو تسکین بده
همش با خودم فکر میکنم یعنی ازم راضی بوده پس چرا الان احساس گناه میکنم
تنها دعام برای خودم اینه که خدا منو ببخشه و آرامش رو به قلبم برگردونه
داغونم الان ...
دلم براش یه ذره شده...
دلم میخواست خیلی کارا کرده باشم براش ..
دلم میخواست جبران این همه سال زحماتش رو بکنم ...
ولی اون دیگه نیست..
کاش حداقل میموندم پیش اش..
 Tears
[تصویر:  wp4003454.jpg]
سلام بهار خانوم حستون قابل درک هست برام

منم مثل شما پدرمو از دست دادم با این تفاوت که من کوچیک تر بودم

پدر مثل ستون هست برای خونه

نبودش حس خوبی نیست جای خالیش حس میشه حتی بعد از گذشت  سالیان

حس خوبی نیست اینکه ببینی اون برات همه کار کرده و من حتی ذره ای رو نتونستم جبران کنم

درسته زمانی که در قید حیات بودن شاید نشد اونطور که باید و شاید قدر بدونیم

اما چند تا مورد هست که بعد از فوت ی شخص براش باقیات و صالحات

یکیش فرزند صالح هست

سعی کنید صالح باشید و کار خیر زیاد انجام بدید تا ثوابی هم به ایشون برسه

دعا و قران فاتحه هم میتونه براشون خیلی نیاز باشه

سعی کنید قدر مادر رو بدونید و جبران کنید

تو مان حضرت پیامبر (ص) یکی که گناهکار بود میگفت گناهان من زیادن چطوری بتونم جبرانش کنم

حضرت گفتن مادرتون تو قید حیاتن اون شخص گفت نه

حضرت دوباره پرسیدن که پدر چطور تو قید حیاتن اون شخص گفت بله

حضرت فرمود تا میتونی بهش خدمت کن راضایتشو داشته باش

و ایشون گفتن چشم و رفتن

وقتی که رفت پیامبر (ص) فرمودن ای کاش مادرش زنده بود

قدر والدین رو بدونید 53
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


سلام بهار خانوم 303
مطمئن باشید پدر و مادر هم موفقیت بچه هاشون رو می خوان. اصلا ببینید پدر و مادر همه چیشون رو می دن که بچشون موفق باشه. اصلا مگه میشه پدرتون ازتون راضی نباشه! 42 با محبت به مادرتون نبودن های اون زمانتون رو حبران کنید. 53
تو متنتون خودتون گفتید تویی که به عنوان بهترین فرزند قبولت داشت، این یعنی خودتون هم جواب خودتون رو دادید 303
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
[تصویر:  87267819991958480523.jpg]

حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما

ببار باران...
من سفرکرده ای دارم که فراموش کرده ام پشت سرش اب بریزم..[تصویر:  girl_cray.gif]
بهار قشنگم..
سلام گل مهربونم
با سلول سلول وجودم میفهمم چی میگی
چون رفتن نشونه های مهربونی خدا از پیش ما سنگین ترین غم دنیاست..
چه تا اخرین لحظه ی پرکشیدنشون کنارشون باشی
چه از راه دور برسی..
همیشه حسرت به دل میمونی که فقط یه بار فقط یه بار دیگه فرصت داشته باشی دستاشو تو دستات بگیری[تصویر:  girl_cray.gif]
که باز با مهربونیش حتی غرغر کنه و تو با جونو دلت بخریشون13[تصویر:  girl_cray.gif]
میدونم میفهمم حسرت این که میگی کاش بیشتر پیششون بودم
کاش از کنارشون نمیرفتم یعنی چی!!!
گل نازم منم حس تورو دارم..
منم دل تنگه..خیلی تنگ..
خیلی تنها شدم..دختر بدون مادر..[تصویر:  girl_cray3.gif]
میدونم تو هم میتونی منو درک کنی..
چه خوبه که مامان مهربونتو داری..
کنارشون باش پناهشون باش..
برای پدرت هنوزم میتونی بهترین بهار باشی..
تو بهترین باش برای پدرت
اونا برای ما دعا میکنند
اونا به خدای مهربونی منو تو نزدیک اند
برای ما دعا میکنند
بیا ما هم با پاکیمون با خوبی و موفقیتامون خیالشونو راحت کنیم
دوستت دارم گل قشنگم
اروم باش
سوره والعصر و غسل صبر منصوب به حضرت زینب(س) خیلی موثره حتما امتحانش کن نازم
دوستت دارمKhansariha (18)
ﺗﻮ ﺭﺍ نمی ﺩﺍﻧﻢ
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺗﻔﺎﻗﻬﺎی ﺧﻮﺏِ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ روزهای ﺷﻴﺮﻳﻦ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ
ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪی ﻛﻪ یک ﺭﻭﺯ ﺑﺮ ﺩﻟﻤﺎﻥ می ﻧﺸﻴﻨﺪ
ﺑﻪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺷﺪﻥ ﺩﻋﺎﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
ﺑﻪ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
ﺑﻪ ﻣﺤﻮ ﺷﺪﻥ ﻏﻢ های ﺩﻳﺮﻳﻨﻪ ﻣﺎﻥ
ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
روزی ﺍﺯ ﺭﺍﻩ می ﺭﺳﺪ
ﻭ ﻣﺎ برای یک ﺭﻭﺯ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺷﺪﻩ
آنچنان ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ زندگی ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ
ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ است.. 2uge4p4 53258zu2qvp1d9v
 قرار عاشقی...


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان