امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

سلام

خیلی ناامیدم.خیلی
اصلا انگیزه ای ندارم
یک ذره روزنه امید تو وجودم روشن نیست
اصلا دست دلم ب درس خوندن و کتاب خوندن نمیره
داره گریه ام میگیره

وقتی پام رو گذاشتم واسه ارشد تو دانشگاه
گفتم باید شاگرد اول بشم
خیلی سعی کردم از همون اول حسابی تلاش کردم
چه کارهای سمینارم و چه امتحانام
ولی انگار عکس شد
حاصل زحمات و تلاشام عکس شد
حاصل توکل ب خدام عکس شد

بچه ها برای اینکه از استادا نمره بگیرند هر کاری میکردند
از هدیه خریدن تا تمنا و درخواست کردند
ولی من گفتم توکلم بخداست

همه تلاشام بعهده خودم بود
هیچکدوم از کارام رو ندادم کسی دیگه واسم انجام بده
خوب هم مایع گذاشتم

الان ک معدل کلم رو میبینم آه میکشم
میگم خدا تو ک شاهد بودی
آخه چرا؟
من هیچ شانسی ندارم!هیچی!

شاید آزاد قبول بشم
اید هم بین اللملی
ولی خرج داره
کی خرجمو بده
اصلا این همه خرج کردم، بعدش کار هست؟!

آینده روشنی که بخوام واسش برم جلو ندارم

درس خوندن رو دوست دارم
کارهای علمی رو دوست دارم
پژوهش کردن رو دوست دارم

نمیخوام بفرض دکترا گرفتم برم شرکت بیمه بشم کارمند!

همه با آرزوهاشون زنده اند
تنها آرزوم فقط همینه
عضو هئیت علمی بشم
یک پژوهشگر خوب بشم

اما می بینم انگار نه انگار!
خیلی عقب ام
خیلی!

دلم گرفته!
داره گریه ام میگیره
کی میتونه آرومم کنه!
کی میتونه!

یک هفته است دارم میرم حرم اشک میریزم
بخدا و امام رضا گفتم
ولی نمیدونم چرا این ناامیدی ازم دور نمیشه
چرا انگیزه نمیاد تو وجودم

ای خدا چکار کنم؟
دارم ب بیهودگی میرسم

تو کانون کسی هست دکترا سراسری قبول شده باشه
معدلش کم بوده باشه.واسه دانشگاه ازاد بوده باشه
آره؟
بیاد جلو و آرومم کنه؟!
چکار کنم؟
چکار کنم؟
[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  size_550x415_Kids.png?1320708461]
آسمانیها مهربانند
اگر باور نداری
دستت را به آسمان بسپار
تا دلت بارانی شود
چه جرم كرده ام اي جان و دل به حضرت تو
كه طاعت من بيدل نميشود مقبول
[تصویر:  nasimhayat.png]
[color=#32cd32]
همساده [تصویر:  buddy_offline.gif]
امیدواری به خداوند، ارزشمندترین چیزها و نردبان عزت است. "امام جوادعلیه السلام"
[تصویر:  03.gif]

میدونم ناامیدی کفره
میدونم ...
فقط بهم بگید چطوری این امید رو در خودم روشن کنم
چطور امیدوار باشم خدا برام بهترین تقدیر رو در نظر گرفته

حیرونم و سرگردون
اصلا از کدوم راه برم
چکار کنم؟
مثل آدمی شدم ک تو تاریکی نشسته هیچ نور و روشنایی هم نیست و راه رو گم کرده
راه رو هم شاید گم نکردم باشم
میدونم راه هست اما نمیشناسمشون
نمیدونم چکار کنم؟کجا برم؟
[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  size_550x415_Kids.png?1320708461]
آسمانیها مهربانند
اگر باور نداری
دستت را به آسمان بسپار
تا دلت بارانی شود
چه جرم كرده ام اي جان و دل به حضرت تو
كه طاعت من بيدل نميشود مقبول
[تصویر:  nasimhayat.png]
[color=#32cd32]
(1392 آذر 7، 8:46)xyz girl نوشته است: ساحل خانوم من ک یه مقطع هم از شما عقبترم اما همینا برام پیش اومد دیدم دخترا و پسرا چ حرکتایی واسه نمره میزدن که من عارم میومد فکرشم کنم اخرشم همین جور مسیرو ادامه دادم و با ی معدلی که خیلی واسم زور داشت فارغ التحصیل شدم
اما ی نکته ای رو بهت بگم
یه ازمون کتبی هست که میگن بازم نمره ش رو کم کردن شما اینو که قبول شی باید بری مصاحبه
فکر میکنی تو مصاحبه چی مهمه؟ همون کارای علمیت مقاله و سمینار و ...معدل نقشش کمه
پس نترس و راه خودتو ادامه بده
53
موضوع همینه
حتی اگه دکترا سراسری قبول بشم چون آزاد بودم تو مصاحبه ردم میکنم
متاسفانه خیلیها رو دیدم
فقط کسانی رو پذیرفتند که سابقه تدریس طولانی تو دانشگاهها داشتند
یکجورایی میشه گفت استادای حق التدریس ما!
[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  size_550x415_Kids.png?1320708461]
آسمانیها مهربانند
اگر باور نداری
دستت را به آسمان بسپار
تا دلت بارانی شود
چه جرم كرده ام اي جان و دل به حضرت تو
كه طاعت من بيدل نميشود مقبول
[تصویر:  nasimhayat.png]
[color=#32cd32]
(1392 آذر 7، 9:00)xyz girl نوشته است: خوب حق التدریس بگیر
نمیشه؟
رزومه تم حجیم میشه
رفتم نبود!
نمیخواستند
تازشم ...
هی...
بیخیال...
باید برم شهرستانا رو هم امتحان کنم ببینم چی میشه!
[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  size_550x415_Kids.png?1320708461]
آسمانیها مهربانند
اگر باور نداری
دستت را به آسمان بسپار
تا دلت بارانی شود
چه جرم كرده ام اي جان و دل به حضرت تو
كه طاعت من بيدل نميشود مقبول
[تصویر:  nasimhayat.png]
[color=#32cd32]
سلام ساحل خانوم

خب توکل کردن ی بخشه بخش مکملش راضی بودن به رضای خداس

وقتی ادم توکل میکنه پشت  سر اون توکل میگهخدایا من تلاشمو میکنم نتیجه شو راضی ام به رضای تو

و حکمتی که پشتشه

نقل قول: فقط بهم بگید چطوری این امید رو در خودم روشن کنم
چطور امیدوار باشم خدا برام بهترین تقدیر رو در نظر گرفته


حیرونم و سرگردون
اصلا از کدوم راه برم

چکار کنم؟
فقط یک کلامه جوابش

به خدا حسن ظن داشته باشید1
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


(1392 آذر 7، 9:04)Alireza 68 نوشته است: سلام ساحل خانوم

خب توکل کردن ی بخشه بخش مکملش راضی بودن به رضای خداس

وقتی ادم توکل میکنه پشت  سر اون توکل میگهخدایا من تلاشمو میکنم نتیجه شو راضی ام به رضای تو

و حکمتی که پشتشه

نقل قول: فقط بهم بگید چطوری این امید رو در خودم روشن کنم
چطور امیدوار باشم خدا برام بهترین تقدیر رو در نظر گرفته


حیرونم و سرگردون
اصلا از کدوم راه برم

چکار کنم؟
فقط یک کلامه جوابش

به خدا حسن ظن داشته باشید1
واسم دعا کنید
از اینکه می بینم تو هر چیزی دارم شکست میخورم(البته گوش شیطون کر و استغفرالله)
واقعا حسن ظن داشتن واسم سخته!
فقط میدونم خودکشی نخواهم کرد!
اما چکار کنم و کجا برم!
از بیهوده بودن و عبث بودن بیزارم!
[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  size_550x415_Kids.png?1320708461]
آسمانیها مهربانند
اگر باور نداری
دستت را به آسمان بسپار
تا دلت بارانی شود
چه جرم كرده ام اي جان و دل به حضرت تو
كه طاعت من بيدل نميشود مقبول
[تصویر:  nasimhayat.png]
[color=#32cd32]
سعی کنید احساسی برخورد نکنید

و منطقی باشه رفتارتون

اینجاس که بحث صبر میاد وسط

صبور باشید

وقتی که یک کاری میخواید بکنید هدفتون درست باشه نیتتون درست باشه تلاشتون درست باشه ولی نتیجه نبینید اینجا بحث حکمت میاد وسط  + صبر

شما که ماشاء الله تو زمینه های مذهبی قوی هستید

تو قران بارها و بارها نوشته شده اللیه یحب الصابرین  الله مع الصابرین و..

صبور باشید و تو عین صبوری فکر کنید اما نه طوری که اذیتتون کنه

نمیخوام شعار بدم یا ایده ال گرایانه حرف بزنم

به قول معروف از شکم سیری نمیخوام حرف بزنم

اما همه این ها میشه فرع درسته مهم هستن اما نباید اونقدری بشن که اینطور اذیتتون کنن و روند زندگیتونو مختل کنن

یکم به حباب های اصلی زندگیتون هم بدمید

تا اروم بشید
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


(1392 آذر 7، 9:15)Alireza 68 نوشته است: اما همه این ها میشه فرع درسته مهم هستن اما نباید اونقدری بشن که اینطور اذیتتون کنن و روند زندگیتونو مختل کنن

یکم به حباب های اصلی زندگیتون هم بدمید

تا اروم بشید
حباب های اصلی زندگیم؟
واقعا نمیدونم چیه؟
واقعا نمیدونم واسه من چی میتونه باشه!
واقعا چیه؟!
چیزی ب ذهنم نمیرسه...
[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  size_550x415_Kids.png?1320708461]
آسمانیها مهربانند
اگر باور نداری
دستت را به آسمان بسپار
تا دلت بارانی شود
چه جرم كرده ام اي جان و دل به حضرت تو
كه طاعت من بيدل نميشود مقبول
[تصویر:  nasimhayat.png]
[color=#32cd32]
سلام،

خيليا آرزو دارن توو اين جايگاهي كه شما هستين باشن،

نمونش خود من، اگه سربازي جلوم نبود، ارشد ميخوندم، ولي خب ميخوام سريعتر مستقل بشم.

گفتين نمونه بيارين،

تبريز كه بودم، يه استادي داشتيم كه دانشجوي دكترا برق بود،

ايشون ليسانسشو آزاد گرفته بود، و ارشد و دكترا رو علم و صنعت قبول شده بود.

شوهر خواهر خودمم، كارداني رياضي، بعد ليسانس آزاد، بعد ارشد و دكتري دولتي بود. الانم هيئت علمي دانشگاه دولتيه. بين هر مقطعش هم يكي دو سال فاصله داشت.

خواهر خودمم پارسال براي مصاحبه سه جا دعوت شد، ولي خب چون كوچولو داشت، قيدشو زد،

شما توكل كردين، تلاشتون رو بكنين،به فكر نتيجه نباشين،

دوست خودم امسال با 1200، ارشد چمران برق قبول شد، كلا سيستم بهتر شده،

نميدونم واسه تدريس چه دانشگاههايي سر زدين، ولي آزاد معمولا نياز داره،

آزاد نشد، پيام نور، غير انتفاعي و....
یه مدینه،یه بقیعه،یه امامی که حرم نداره،
سینه زنهاش،کسی نیست تا،روی قبرش یدونه شمع بذاره،
دل بی تاب،دیگه شد آب،که توو آفتاب نه سایبونی داره،
نه یه خادم،نه یه زائر،نه کنارش یه روضه خونی داره،
امون ای دل،امون از غریبی...
سلام اقا مهدی
ببینید خودتون میگید ها!
فوق لیسانسشون(ارشد) همشون سراسری بودند و بعد هم سراسری دکترا قبول شدند
من ارشدم رو از آزاد گرفتم
در مصاحبه دکترا از دانشجویان آزاد استقبال نمیکنند
تا برسه ب من ک معدلم هم کمه!
این یک حقیقته محضه!

امیدوارم
واقعا امیدوارم
یک روز برسه
من با این شرایط در دکترای سراسری و مصاحبه مربوط به اون قبول بشم
بعد بیام اینجا به همه اونایی که مثل من ناامیدم دل داری بدم
بعد بهشون بگم من تونستم نگران نباشید شما هم میتونید

امیدوارمTears
Tears
Tears
[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  size_550x415_Kids.png?1320708461]
آسمانیها مهربانند
اگر باور نداری
دستت را به آسمان بسپار
تا دلت بارانی شود
چه جرم كرده ام اي جان و دل به حضرت تو
كه طاعت من بيدل نميشود مقبول
[تصویر:  nasimhayat.png]
[color=#32cd32]
سلام ساحل خانوم
اینجوری که گفتین بری شرکت بیمه کارمندبشی فکر کنم رشته تون تو رنج رشته خودمه
ولی من عاشق رشته م هستم هااااا از اعضای گروه رهروان هم بیشتر دوسش دارم
دوما اینکه گفتین آرزوتونه هیئت علمی بشین خیلی شبیه منه منم عاشق تدریس و پژوهشم مخصوصا وقتی میبینم اعضای هیئت علمی چقدر آدمهای تنبلی هستن اکثرا و فقط واسه حقوق و راحتیش میان دانشگاه؛
سوما اینکه گفتین معدلتون پایین هستش و  عزت نفستون اجازه نمیده برید خیلی کارا رو واسه نمره کنید...اینم شبیه منه معدل کارشناسی 154fvfcja
چهارما دکتری رو سیستمشو عوض کردن از امسال 70 درصد شد مصاحبه 30 درصد آزمون علمی (که تاثیر معدل گمانم چند درصد تو این جا خودشو نشون بده)؛هر کاری محمود کرد باز دارن شیفت بک میکنن؛ تو مصاحبه زبان مقاله سمینار و بار علمی داشتن مهمترین شاخصهاست....
من چی بگم که با اینکه مطمئن هستم همین دانشگاه خودمون(تو مشهدcheshmak) دکتری قبول خواهم شد(اعتماد به نفسSmiley-face-cool-2)بخاطر اینکه زودتر برم قاطی مرغا و جذب بازارکار بشم میخوام از آرزوهام دست بکشم یعنی خداحافظ دکتری(پدر عشق بسوزه17) پس میبینی شرایط زیاد سختی هم ندارین تو همین جمعیت اندک کانون یک همساده پیدا شد با علایق شبیه شما .... و شرایطی بدتر از شما...حالا جامعه آماری رو بزرگتر کنید ببینید چند نفر اینجوری پیدا میشه!!!


من تو درس خوندن همیشه این بیت شعر مد نظرم بوده:
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که دوست خود روش بنده پروری داند

اگه واقعا پژوهش و علم رو دوست داری...به نمره و مدرک و اینا فکر نکن...مطمئن باش به موقعش نتایج و موفقیتهای بزرگ خودشون میان اگه فقط دنبال علم باشی....
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
سلام آقای همساده
خدا خیرتون بده
هم دلم باز شد
هم اشکام در اومدKhansariha (8)

ببخشید حالا معدل ارشد 15 بود یا کارشناسی؟
آزادید یا سراسری؟

اونم گفتم تو شرکت بیمه
یعنی متاسفانه متناسب با رشته ام کار پیدا نمیکنم تو حیطه علایقم نخواهد بود!(بدترین حالت برای من اما بهترین حالت موجود از هر چیزی1744337bve7cd1t81
)
تا این حد نامیدم دیگه1276746pa51mbeg8j1744337bve7cd1t81
[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  size_550x415_Kids.png?1320708461]
آسمانیها مهربانند
اگر باور نداری
دستت را به آسمان بسپار
تا دلت بارانی شود
چه جرم كرده ام اي جان و دل به حضرت تو
كه طاعت من بيدل نميشود مقبول
[تصویر:  nasimhayat.png]
[color=#32cd32]
آره دولتي بودن، ولي ليسانسشون آزاد بوده، يعني آدماي خاص و تافته جدا بافته هم نبودن،

حالا شما تلاش خودتونو بكنين، ايشالا مصاحبه دعوت بشين، بعدش زبونم لال اگه نشد، اونموقع ناراحت بشين.

نه از حالا واسه چيزي كه اتفاق نيوفتاده زانوي غم بغل گرفتين.
یه مدینه،یه بقیعه،یه امامی که حرم نداره،
سینه زنهاش،کسی نیست تا،روی قبرش یدونه شمع بذاره،
دل بی تاب،دیگه شد آب،که توو آفتاب نه سایبونی داره،
نه یه خادم،نه یه زائر،نه کنارش یه روضه خونی داره،
امون ای دل،امون از غریبی...
دوستم؛ پسر عمه م؛ مربی ام؛ ...کسی که باعث شد تغییر رشته بدم از دنیای مهندسی کشوندم به سمتی که مستعد ترم...کسی که پیشرفت درسیمو مدیونشم....
با کارشناسی از یه دانشگاه خیلی پرت و با ارشد از دانشگاه پیام نور همین امسال تو همین رشته من دکتری قبول شد تربیت مدرس....
دیگه مثال دور نزدم...خودم با موتور صبح میبردمش کتابخونه که درس بخونه...

مهدی حرف خوبی زد هیچ وقت به اینکه چه خواهد شد و اگر ها فکر نکن...اگه دکتری رو دوست دارین به اما و اگر فکر نکنید بشینین بخونین...اگه درآمد دوست دارین یه کار شروع کنید حالا تو بیمه یا هر جایه دیگه؛ یه حالی میده درآمد داشتن...
من همین مربی م که الگوم هستش تفاوتش با بقیه اینه از هر کاری که میکنه لذت میبره یعنی زمان حال رو فدای آینده نمیکنه...
کاش منم مثه اون بشم....

وجدانی ما دختر پسرهایه خوبی هستیمSmiley-face-cool-2 حقمون استرس و غم و غصه بیهوده نیست....
مگه چند بار بهمون اجازه میدن جوونی رو تجربه کنیم....
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
نقل قول: اگه واقعا پژوهش و علم رو دوست داری...به نمره و مدرک و اینا فکر نکن...مطمئن باش به موقعش نتایج و موفقیتهای بزرگ خودشون میان اگه فقط دنبال علم باشی....
53258zu2qvp1d9v

احساس میکنم تو کارشناسی اون چیزی رو که باید یاد میگرفتم نگرفتم
یکمش تقصیر استادا هست که کم مایه میزارن
ما دانشجوها هم همش تقصیر رو میندازیم گردن استادا4fvfcja
اما به نظرم بیشترش تقصیر خودمه ، چون دنبال علم نبودم
به رشتم خیلی علاقه دارم اما
اکثر درسام شب امتحانی بود
الان میگم ای کاش از اول برم کارشناسی بخونم چون واقعا وقتم رو هدر دادم

میگن علت اینکه تو دوران قدیم هرکس میرفت دنبال علم،دانشمند و فیلسوف میشد این بوده که واقعا دنبال علم میرفت نه نمره و مدرک
چقدر دانشمند ایرانی داشتیم که تو خیلی از  زمینه ها تخصص داشتن!!

یه پند خواهرانه به  داداشا و آبجیایی که هنوز دانشگاه نرفتن می خوام که اولا با چشم باز رشته انتخاب کنن،اون چیزی که واقعا بهش علاقه دارن نه اون چیزی که تو عرف جامعه بالاتره!!
و اونایی هم که در حال تحصیلن با علاقه و عشق درس بخونن،دنبال علم باشن نه نمره !خودتون برید دنبال کتاب و رفرنس و اون چیزی که واقعا لازمه یاد بگیرید.دنبال درس  استاد و جزوه نباشید که هیچی بارتون نخواهد بود در آینده. 
مطمئن باشید محاله دنبال علم برید و موفق نشیدSmiley-face-thumb

منم فعلا قصد ادامه تحصیل ندارم ، می خوام اول کم کاری هایی که تو کارشناسی داشتم رو جبران کنم .
می خوام واقعا برم دنبال علم تا تو کارم هم موفق تر باشم ، الان که کتابامو میخونم واقعا لـــذت میبرم53258zu2qvp1d9v
اما اون موقع ها که  برای نمره درس میخوندم واقعا زورم میومد درس بخونم!
کتابا همون کتابان،تنها چیزی که تغییر کرده دیدگاه منه نسبت به درس یا علم .

امیدوارم هممون موفق باشیمKhansariha (8)
یا علی


پ. ن: این صرفا درد و دل خودم بود و مخاطبم شخص خاصی نیست.
ببخشید وسط بحثتون!53


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 6 مهمان