1392 اسفند 24، 10:11
می رسم به او؛
چیزی می ایستد در من،
آیا اندکی نزدیک تر!؟
دو اشاره،
"او" بزرگ می شود،
"او" ی دیروز ها،
"او" ی تمام ...
کمی نگاه،
و X .
"عبور باید کرد" *،
به انتظار فرداها ...
----------
گاهی باید عنوان رو در آخِر نوشت: عکس مادرم
* از سهراب سپهری
خُنُک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش *** بِنَماند هیچ ش الا، هوس قمار دیگر
" مولوی "
این بار، بی تاریخ؛
خسته ام،
آن همه روزها که قرار بود شروع ی باشند ...