درد دل های شما

[جدی]

جناب باد صبا خیلی چیزا ادم رو ناراحت میکنه به صورت دائمی ادما شاید مشکلات مختلف داشته باشند ولی اگه این فساد را حل کنیم و پاک بشیم دوباره خیلی از خوشی هامون برمیگرده خیلی جلوتر میریم ارتباطمون با خدا قوی میشه و یه سد میشیم در مقابل هرچی که ارامش و تمرکزمونو به هم میزنه

[بازگشت به خاک]

[dir=rtl]سلام کمال خان عزیز

داداش گلم این همه اضطاب چرا ؟ همین پل هایی که خراب کردیم رو بر  میگردیم از اول بهترش رو میسازیم - تا وقتی که خدایی به این مهربونی کمک ماست که رحمتش سبقت گرفته از غضبش { اگر اینطوری نبود ما تا الان هفت کفن پوسونده بودیم با گناهانمون } پس جایی برای ناراحتی نیست

ان کل بنی آدم خطاء و خیر الخطائین التوابون 
همه انسانها خطاکارند و بهترین خطاکارها اونایشون هستند که توبه می کنند

اینم تقدیم به دوست گلم
[/dir]

[بازگشت به خاک]

[dir=rtl] با شمایی که گاهی محاسباتت جور در نمیاد؛ غمگینی، ناراحتی، هیچ دست و دندانی برای بازکردن گره کارِت پیدا نمی کنی... دیگه نه وقتی و نه حوصله ای برای صبر کردن نداری، خسته ای از گرفتاری های حل نشده... تنهای تنهایی. حسرت هزار چیز در دلت مانده و از این غصه های بی شمار...
 
قرآن می گوید: اگر از تو رویگردان شدند، (یا حتی ورق روزگار از تو برگشته)، یک چیز را بدان: این که خدا مولای توست. خوب مولایی است. خوب یاوری است. "وَوَإِن تَوَلَّوْاْ فَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَوْلاَكُمْ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ "[1]
 
اگر پول نداری ولی مولای خوبی داری
 
اگر پارتی کلفت نداری؛ ولی مولای خوبی داری
 
اگر فامیل و قبیله و عشیره‌ی سرشناس نداری ولی مولای خوبی داری
 
اگر زور بازو و توان و قدرت نداری ولی مولای خوبی داری

مولا یعنی همه‌ کاره ی آدم. صاحب اختیار آدم. وکیل تام الاختیار آدم. مولای ما، مولای معمولی نیست، بهترینِ بهترین هاست. برای هر کداممان بالاخره یه جایی این ثابت شده. احساس کرده ایم که کارش درسته. رو حسابه. کاری نیست که از او برنیاد. مولا کار خودش را بلد است. او که شرط مولایی و آقایی را تمام کرده، ما چقدر بندگیِ درست حسابی تحویلش داده ایم؟![/dir]

[عبد الله]

سلام
امام علی میفرمایند هر وقت غمگین شدید در باغ قدم بزنید

تو این روزای ترک ممکنه به آدم فشار بیاد و افسرده بشه بهتره که از این روزای بهاری استفاده کنیم و به پارک بریم تا بتونیم با
روحیه بهتری ترک کنیم

[عبد الله]

چهل روز خودارضایی تموم شد دارم یه عادت دیگه رو ترک میکنم دارم کباب مبشم چقدر سخته ترک عادت کاش زودتر چهل روزش تموم بشه

[همساده]

یکساعت طول میکشه یه صفحه رفرش بشه یکساعت طول میکشه یه پست بزارم. طاقت ندارم هر چی هم بگم این مشکلات حتی واسه سایت گوگل هم پیش میاد و طبیعیه باز دارم اذیت میشم. ولی خب من حتی تو تمام لغزشهایی که داشتم فقط یه کاری رو نکردم من ادا بلد نیستم در بیارم بلد نیستم فیلم بازی کنم و بگم همه چی عالیه .

یاد دوتا خاطره افتادم
یه جلسه داشتیم خیلی جای پرتی بود یه نفر رو میخواست کلید دار بشه اونجا قبل همه بره و هر روزم باید حضور داشته باشه.خب کسی قبول نمیکرد آخرش یه داداشم بخاطر اینکه دید کسی نیست قبول کرد مسئولیت رو بپذیره.قرار شد هر وقت نتونست کلید رو برسونه یه نفر دیگه.تو برف و بارون میومد قبل از همه میومد اونجا رو گرم میکرد  بعد از همه میرفت.یه شب بنا به هر دلایلی نتونست بیاد و کلید رو هم به هیشکی نسپرده بود.یعنی گروه نابودش کرد پودرش کرد اینقدر بهش غر زدن که با خاک یکسان شد گفتن اگه یه نفر میشکست تو چه جوابی میخواستی بدی؟
من تو ذهن خودم گفتم بابا این بنده خدا هم داره به ما لطف میکنه که قبول مسئولیت کرده اینایی که دارن غر میزنن اگه راست میگن خودشون قبول مسئولیت میکردن...راهنمام گفت اینجا کسی منتی روی کسی نداره اینجا هر کی مسئول میشه به زور مسئول نشده با اختیار کامل پذیرفته اگه این قبول نمیکرد مسئولیت رو بالاخره گروه هر جوری شده مجبور بود یه راه چاره پیدا کنه.درسته همه ما قدردان این عضو هستیم ولی ایشون هیچ منتی روی سر ما نداره و هیچ فرق هم با ما نداره خدایی بعضی وقتها راهنمام در حد بزرگترین انسان روی کره زمین واسم میشه الکی که نیست سه ساله هر چی اعتیاده زمین گذاشته شده بنده خالص خدا
خاطره دوم
جلسه یه گروه دیگه شرکت کردم یه دوستی اونجا بود آچار فرانسه بود همه کارها روی دوشش بودقشنگ به قول خودش نصفه درآمدش هر ماه میپره بخاطر اینکه زیادی داره انرژی میزاره واسه برگزاری جلسات یه روز تو مشارکتاش گلایه کرد از اینکه کسی کاری نمیکنه و بقیه فقط میخوان بیان سر حاضری بشینن و یه گوشه کار رو بلند نمیکنن.کسی هم چیزی نگفت.چند روز بعد با یه حالت شبیه گریه گفت بچه ها تو رو خدا ببخشید از همه تون معذرت میخوام من حق نداشتم اون حرفا رو بزنم یه لحظه منیت منو گرفته بود با همون حرفا نزدیک بوده لغزش کنم.

امیدوارم خاطره هایی که گفتم به درد بچه هایی که اینجا مسئولیت دارن بخوره.
خلاصه فکر کنم باز باید یه چند مدت از کانون دور بشم و برگردم به جلسات خودمون،البته باید ببینم راهنمام چی میگه ولی اینبار اگه بگه یه مدت فعالیت نکن اینجا بهش اصرار نمیکنم که بزاره بمونم  

[بازگشت به خاک]

[dir=rtl]گفتم: هیشکی نمی‌دونه تو دلم چی می‌گذره گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه .:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24)

::. گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید .:: ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم (ق/16)

::. گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی! گفتی: فاذکرونی اذکرکم .:: منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152)

::. گفتم: تا کی باید صبر کرد؟ گفتی: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا .:: تو چه می‌دونی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63)

::. گفتم: تو بزرگی و نزدیکت برای منِ کوچیک خیلی دوره! تا اون موقع چیکار کنم؟ گفتی: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله .:: کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه (یونس/109)

::. گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بنده‌ات هستم و ظرف صبرم کوچیک... یه اشاره‌ کنی تمومه! گفتی: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم .:: شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216)

::. گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل... اصلا چطور دلت میاد؟ گفتی: ان الله بالناس لرئوف رحیم .:: خدا نسبت به همه‌ی مردم - نسبت به همه - مهربونه (بقره/143)

::. گفتم: دلم گرفته گفتی: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا .:: (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشن (یونس/58)

::. گفتم: اصلا بی‌خیال! توکلت علی الله گفتی: ان الله یحب المتوکلین .:: خدا اونایی رو که توکل می‌کنن دوست داره (آل عمران/159)

::. گفتم: خیلی چاکریم! ولی این بار، انگار گفتی: حواست رو خوب جمع کن! یادت باشه که: و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره .:: بعضی از مردم خدا رو فقط به زبون عبادت می‌کنن. اگه خیری بهشون برسه، امن و آرامش پیدا می‌کنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن، رو گردون میشن. خودشون تو دنیا و آخرت ضرر می‌کنن (حج/11)

::. گفتم:... دیگه چیزی برای گفتن نداشتم. گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم گفتی: فانی قریب .:: من که نزدیکم (بقره/۱۸۶)

::. گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش می‌شد بهت نزدیک شم گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال .:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵)

::. گفتم: این هم توفیق می‌خواهد! گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم .:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲)

::. گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه .:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/۹۰)

::. گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار می‌تونم بکنم؟ گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده .:: مگه نمی‌دونید خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌کنه؟! (توبه/۱۰۴)

::. گفتم: دیگه روی توبه ندارم گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب .:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/۲-۳)

::. گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟ گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا .:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/۵۳)

::. گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟ گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله .:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵)

::. گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌کنه؛ عاشق می‌شم! ... توبه می‌کنم گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین .:: خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲)

::. ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک گفتی: الیس الله بکاف عبده .:: خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.


[/dir]

[vojdan bidar]

[dir=rtl]آقا خداوکیلی پست رضا صادقی هم لایک داره هم اعتبار ، احسنت[/dir]

[رها1361]

خسته شدم ....
تو هر جمع چند نفره ای که وارد میشی حالا فرقی نمی کنه این جمع ،جمع خانوادگی باشه یا دوستات یا همکارات.. . تا می خوای یه ذره درد دل کنی ، یه ذره خودت رو خالی کنی....
حرف بزنی ازعقده های چند ساله درونت، اصلا نمی ذارن اظهار نظر بکنی حرفات واسه همه خسته کننده میشه بعدش مجبوری تو حرف های کم ارزش و پوچ یه عده راجع به رنگ مو فلانی و لباس فلان دوست و جواهرات خواهر شوهر اون یکی و شووهر توپ دختر خاله فلانی و ماشین جدید اون یکی همکارت و .... گوش کنی
بعد که تو اون جمع هیچ اظهار نظری نمی کنی و مثل ادم های لال فقط نگاشون می کنی می گن یارو امل ه ، ادم اجتماعی نیست و .....
تو تمام زندگی ام جمعی که بشه بهش اعتماد کرد و درد دلات بی هیچ سانسوری گفت پیدا نکردم ...هیچ وقت پیدا نکردم.....
همیشه حرفام و درد دلام با دیگران با سانسور 99 درصدی همراه بوده حتی با نزدیک ترین افراد خانواده ام....
خدایا خسته ام .....
خسته ام از نگفتن هزار بغض نگفته ....هزار درد دلی که هیچ کس تو این دنیا نبود که بهش بگم....
و باز هم گریه و گریه و گریه ........

[می توانم]

منم حرفامو همیشه سانسور میکنم
حتی وقتی برای سها درد دل میکنم
یه جاهایی درز میگیرم

[بازگشت به خاک]

امام زمان دوست داشتنیم 49 روز دیگه تولدت هست

تولد اون ماه تابان دستگاه حق که 1147 ساله میشه

تو این مدت زندگی شریفت ناظر امتت بودی هر کدوممنون یه 70 هشتاد سالی تو دنیا بودن کلی گناه کردن کلی ناراحتت کردم بعدشم مردن

تو موندی و تنهایی خودت

امام دوست داشتنیم من به خاطر هر گناهی که کردم ازت معذرت میخوام هربار سوار مرکب شهوتم شدم و گول وسوسه های شیطون رو خوردم یادم رفت که شما با چه زحمتی این دین رو به من رسوندید مادری که پهلوش زخمی شد پدری که فرقش شکافت پسری به خاطر هدایت من کربلا رو به پا کرد .....

هر هفته پنجشنبه اعمال ما به تو عرضه میشه و هر هفته تو پیش خدا شرمنده میشی میدونم دیگه خسته شدی از بس ریش گرو گذاشتی برای من پیش خدا خسته شدی از زیر قول زدن های من 

امام زمان نیومدم بگم از گناهام توبه می کنم این دفعه اومدم بگم من از خودم توبه می کنم از رفتارم نه از وجودم توبه می کنم 

از اینکه کمکت نکردم هیچچ یه باری هم به روی دوشت شدم

من اگر جهنم هم برم حقم هست و چیزی از عدالت خدا کم نمی کنه فقط قول بده من رو ببخشی شرمندتم

[باد صبا]

یه آیه داریم میگه چه بسا شما چیزی رو دوست داشته باشید ولی براتون شر باشه یا شاید از چیزی کراهت داشته باشید وبراتون خیر باشه
خدای مهربونم
یعنی میشه اونچه که من میپسندم الان ,شما هم بپسندی و به صلاحم باشه
آخ اگه بشه چی میشه

[تـــواب]

من دیگه اینجام نمی تونم درد دل کنم 

[گلبرگ]

یه روزی میرسه میای میگی یه ساله پاکم

الان این جمله رو خوندم

ان شاءالله گلبرگی میرسه بهش  

یا علی

[بازگشت به خاک]

یکی بیاد منو از اینجا بندازه بیرون 

با دفترچه یاداشتم اشتباهی گرفتم - تاپیک رو به توبره بستم 

=========


آدم ای دردانه و مخلوق من
ای وجودت از وجود و روح من

خاک بودی قامتت آراستم
بهترین‌ها را برایت خواستم

روح خود را در وجودت کاشتم
طینت قدسی بر او افراشتم

وصله‌ای از خود به جانت دوختم
علم اسماء خدا آموختم

تا که نفست را نکو آراستم
هر ملائک را به کرنش خواستم

چون ملائک سجده بر آدم نمود
کل مخلوقات حسنش را ستود

تو همان گشتی که من می‌خواستم
بهترین مخلوق را آراستم

آدم ای دردانه عرش بقا
وصل نزدیک است سوی ما بیا

هیچ دانی در جهان نقش تو چیست
خوب بنگر خالق و رب تو کیست

گر منم معبود تـو، با من شوی
محرم سر و علوم من شوی

حال داخل شو تو در رضوان من
تا ابد هستی کنون مهمان من

پاسخِ آری در آن روز الست
آخرین راه نجات آدم است