امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

(1394 مهر 21، 1:49)می توانم نوشته است: هر شب به مرگ فکر می کنم
می گم اگه فردایی نبود؟

این روزا که سوخت می کنم و دود می شه می ره هوا
عمر نازنینمه
شاید یهو به خودم بیام ببینم دیگه تموم شد

یه قبر تنگِ دهشتناک و یه انتظار ابدی واسه یه عذاب ابدی

خدا نکنه ابجی عزیزم 20
سلام
دلم برات تنگ میشه شایدم نشه.
ی روزی اومدم سراغت و با تو و درکنار تو ترک رو آغاز کردم.ترکی ک هربار خاستم انجام بدم چون جایی رو نداشتم ک ثبتش کنم ب شکست منتهی میشد و اعلامای روزانه تو باعث شد بتونم ب ترک کردنم سامانی بدم.
چند سال بود تصمیم داشتم خوابم رو منظم کنم ولی بازم جایی رو نداشتم ک ثبتش کنم ولی تو بهم این فرصتو دادی ک ثبت کنم و خابم رو منظم کنم.
بهم یاد دادی برنامه هامو بنویسم و بهشون امتیاز بدم ک تشویق بشم.
یاد دادی صبح زود بیدار بشم و ورزش کنم. نمازامو سعی کنم ب وقت بخونم. نگاه و ذهنم رو از کثیفی ها پاک کنم.برای گرفتن اعتبار و مدالاتو کلی ذوق داشتم. الان دوتا مدال دارم.
ولی چی شد ک یکباره دلمو شکستی.روزای خوشی ک میتونستم با تو داشته باشم خراب کردی. سر چی؟ سر هیچ و پوچ؟ 23 سر برداشتای غلطی ک از کمکام ب دیگران شد؟چرا چرا اینطور تصور کردی. و اگر نبخشمت بابت سوظنی ک درمورد من داشتی شاید تمام زندگیت برباد فنا رفته. مگه ن اینکه خدا میگه بپرهیزید از بسیاری از بدگمانی ها. اونم در مورد هم مسیری هات در مورد هم نوعت کسی ک وقتی دیگران مشکلی داشتند از وقت خودش میزد برای کمک ب امید اینکه کسی ناامید از اینجا نره. شاید حقم این نبود. دلم بد گرفته اونقدر ک انبار باروتیه ک منتظر ی جرقه اس. برای خودم متاسفم ک خوب بودنم رو طور دیگه تفسیر کردند. و اشکالی نداره چون باز هم یاد گرفتم شاید ساده گدشتن از هم نوعت و دردش ب نفعت باشه تا اینکه بشینی پا ب پاش بیای برای رفع مشکلش.
میرم برای چند روز و شاید تا ابد. فکر کنم دیگه یاد گرفتم چطور پاک بمونم و .... ب جای دیوار تو روی دفترم ثبت میکنم. چ فرقی میکنه اینجا و دفتر. فقط دلم برات تنگ میشه منو یادت نره
گوشه ای از حرفام با کانون بود و ن شخص خاصی
دوست دارم سکوت کنم ولی دوست دارم حرف بزنم
هم دوس دارم بحرفم و هم دوس ندارم
پس بالاخره کدوم رو باید بگم سکوت کردن رو بگم؟یا حرفمو؟؟؟
اصلا کسی چه اهمیتی میده من کیم چیم چیکارم تا حرفو بشنوه
سکوت کنم بهتره آره سکوت میکنم تا کسی حرفام آزارش نده :(((
ای همه جانم ز تو
تاب و توانم ز تو
من به کجا می روم؟
پاسخ آنم ز تو

خدایا! از کی تا حالا من فقیر مطلق، من سیاه کار،
بلد شدم که بعد از غرق شدن در گناه،
به فکر توبه بیفتم؟
اونم یه توبه ی شرافتمندانه و مردانه؟

خدایا! من نبودم که توبه کردم،
تو بودی که باز قلب من رو نور دادی
میتونستی مهر بزنی بر قلبم
اما رحمت و مغفرت رو انتخاب کردی.

خدایا! حالا هم تویی که در تک تک لحظات، خیر رو به ما الهام میکنی.
خدایا! از بدی خودم به خوبی تو فرار میکنم.
خدایا! اعتیاد به اسراف و شهوترانی، 
کوه همت و شرفم رو تبدیل به یک کاه بی ارزش دستخوش بادهای مخالف کرده؛
کمکم کن و شهوت حیوانیم رو به یک عشق شرافتمندانه و کریمانه مبدل کن.
نخند، به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید،ارباب
نخند، به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری.
نخند، به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چندثانیه ی کوتاه معطلت کند.
نخند، به دبیری که دست و عینکش گچی است و یقه ی پیراهنش جمع شده.
به دستان پدرت،
به جاروکردن مادرت،
به همسایه ای که هرصبح نان سنگک می گیرد،
به راننده ی چاق اتوبوس ،
به رفتگری که درگرمای تیرماه کلاه پشمی به سردارد،
به راننده ی آژانسی که چرت می زند،
به پلیسی که سرچهارراه باکلاه صورتش رابادمی زند،
به مجری نیمه شب رادیو،
به مردی که روی چهارپایه می رود تا شماره ی کنتور برقتان را بنویسد،
به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته ودرکوچه ها جارمی زند،
به بازاریابی که نمونه اجناسش را روی میزت می ریزد،
به پارگی ریزجوراب کسی در مجلسی،
به پشت و رو بودن چادر پیرزنی درخیابان،
به پسری که ته صف نانوایی ایستاده،
به مردی که درخیابانی شلوغ ماشینش پنچرشده،
به مسافری که سوارتاکسی می شود و بلند سلام می گوید،
به فروشنده ای که به جای پول خرد به تو آدامس می دهد،
به زنی که باکیفی بردوش به دستی نان دارد و به دستی چندکیسه میوه وسبزی،
به هول شدن همکلاسی ات پای تخته،
به مردی که دربانک ازتو می خواهد برایش برگه ای پرکنی،
به اشتباه لفظی بازیگرنمایشی،
نخند، دنیا ارزشش را ندارد که تو به خردترین رفتارهای نابجای آدمها بخندی
که هرگز نمیدانی چه دنیای بزرگ و پردردسری دارند
آدم هایی که هرکدام برای خود وخانواده ای همه چیز و همه کسند!
آدم هایی که به خاطر روزیشان تقلا می کنند،
بارمی برند،
بی خوابی می کشند،
کهنه می پوشند،
جارمی زنند
سرما و گرما می کشند،

و گاهی خجالت هم می کشند،.......خیلی ساده....
خدایا ببخش که نتونستم چشم و افکارمو کنترل کنم 

تو یادم بده :( 

اگه قرارِ مسیر همین باشه ، پس بهم یاد بده چطور سلامت به مقصد برسم 

دلم خون می شه هر بار که بهش فکر می کنم 

چیکار کنم :( 

....


همه همین است:
باور داشتن فقط برای امروز. فقط الان و نه فردا.
متمرکز کردن تمام انرژی فقط برای امروز، فقط برای حال.


من از خود می پرسم، شما چطور؟

آیا اعتیاد یک نوع بیماری است؟؟

اعتیاد جنسی چیست؟؟

آیا من یک معتاد جنسی هستم؟؟

چگونه می توانم بفهمم که یک معتاد جنسی هستم؟؟

تو اوج خوب بودن
تو اوج لذت بردن از لحظات با دوستان خوبم بودن
تو اوج خوشحالی
یه اتفاق
اتفاقی ک میتونست خیلی ساده از راهم منحرف کنه
راهی ک هنوز کمی حسرت میخورم چرا انجامش ندادم
اما مگه نمیگن اول خودت مهمی بعد دیگران
بعد مدتهای خیلی طولانی با یه تک زنگ بنده خدایی بهم ریختم
دلم میخواست زنگ بزنم بهش بگم
ک چقدر دلتنگتم
ک چقدر بهت فک میکنم
ک چقدر ازت ممنونم بخاطر کمکت
ک چقدر از سپری کردن وقتم با تو لذت بردم
و خدا رو شکر میکنم ک تو مدتی توی زندگیم بودی
و تاثیر مثبت داشتی
و دلم میخواست اینم بگم
شرمنده ک بودنت با اینکه میدونم چقدر به من نیازی داری
باعث میشه به من لطمه بخوره و صدمه ببینم
شرمنده بخاطر اینکه تنهات گذاشتم
شرمنده بخاطر اینکه بی اطلاع ولت کردم
شرمنده بخاطر اینکه نمیتونستم بگم خداحافظ و الانم نمیتونم
و یهوو همه چی رو رها کردم
دلم میخواست اینا رو بگم به اون شخص
اما
میدونستم با شنیدن صداش
با خوندن پیامش در جواب پیام من
من هر چی ساخته بودم خراب میشه
سخت بود دیشب
بد گذشت
حالم بد شد و حتی فکر میکردم نفسای اخره از تنگی نفسم
اما گذشت
خداااایا شکرت
فقط حواست بهش باشه اون تنهاست و کسیو جز تو نداره
میدونی دلش پاکه پس کمکش کن تو مسیر صحیح بیوفته

[تصویر:  941493eeea57.jpg][تصویر:  941493eeea57.jpg][تصویر:  941493eeea57.jpg]
وقتی روز جدیدی شروع می شود، جرأت کن و قدرشناسانه تبسمی کن؛

وقتی به تاریکی رسیدی، جرأت کن و اوّلین کسی باش که شمعی روشن می کند؛

وقتی بی عدالتی وجود دارد، جرأت کن و اوّلین کسی باش که آن را محکوم می کند؛

وقتی به دشواری برخوردی، جرأت کن و به کارت ادامه بده؛

وقتی به نظرت می رسد زندگی دارد به زمینت می زند، جرأت کن و با مشکل بستیز؛

وقتی احساس خستگی و ناامیدی می کنی، جرأت کن و به راهت ادامه بده؛

وقتی زمانه سخت می شود، جرأت کن و از آن سخت تر شو؛

وقتی پایان یک عشق آزارت می دهد، جرأت کن و دوباره عاشق شو؛

وقتی کسی را در رنج دیدی، جرأت کن و او را التیام بده؛

وقتی کسی را دیدی که گم شده است، جرأت کن و راه را به او نشان بده؛

وقتی دوستی به زمین افتاد، جرأت کن و اوّلین کسی باش که دستش را به سویش دراز می کند؛

وقتی احساس شادمانی می کنی، جرأت کن و دل کسی را شاد کن؛

جرأت کن و به بهترین کسی که می توانی، تبدیل شو؛

جرأت کن..

نوشته «دکتر استیو مارابولی»
من از خود می پرسم، شما چطور؟

آیا اعتیاد یک نوع بیماری است؟؟

اعتیاد جنسی چیست؟؟

آیا من یک معتاد جنسی هستم؟؟

چگونه می توانم بفهمم که یک معتاد جنسی هستم؟؟

از تکرار پرهیز می کنم برای اینکه بیش از این حال کسی از من بد نشه 

، همون قبلی ها ... 

خط صاف و سفید خیابان همدمم 
نمیدونم چمه این موقعه روز
همه اش کابوس
همه اش نگرانی
همه اش هجوم گذشته
و
این حال بد من
چرا تموم نمیشه
باید حتما بگم کم اوردم
باید حتما بگم چمرگمه
خدا خودت منو دریاب
به آغوشت نیاز دارم
به یه لالایی و نترسیدن و کابوس ندیدن
-----
دلم گریه میخواد تو اغوش کسی ک بعدا از گریه هام سو استفاده نکنه
دلم ارامش میخواد
دلم میخواد سر بگذارم به بیابون و تنها 
ولی این کابوسهای لعنتی دست از سرم برداره
تا کی دنبالم میاد
تا کی باید تحملشون کنم
خودمم نمیدونم چی میگم
سرم درد میکنه چشای خسته ام التماس برای خوابیدن دارن
ولی نمیتونم اجازه بدم
چون نمیخوام کابوس دوبار
کمر بستم به قتل خواب الانم
تا هیچ کابوسی هیچ گذشته ای جلو چشام نیاد
دلم میخواد سرمو محکم بکوبم به دیوار
------
این همه جوون ک سکته میکنن و میمیرن
چرا م نباید یکی از اونا نباشم
چرا باید بمونم
چکاری مگه باید انجام بدم
چرا اجلم سر نمیرسه
چرا این گلچین روزگاری ک میگن سر نمیرسه
چرا منو انتخاب نمیکنه
حس میکنم مغزم متورم شده
میترسم بخوابم 
کابوس امونمو بریده
دلم گریه میخواد
چرا نمیتونم گریه کنم
چرا حال من خرابه امشب
خداااااااااا
فه دادم برس
ارووممم کن خواهشا لطفا 

[تصویر:  941493eeea57.jpg][تصویر:  941493eeea57.jpg][تصویر:  941493eeea57.jpg]
درد دل یک کودک یتیم
یتیم یعنی:
یعنی روزهای عید وقتی همه از پدرشان عیدی می گیرند تو حسرت داشتن یک بزرگتر را داشته باشی.
یعنی وقتی که همه بچه ها دست در دست پدرشان به مدرسه می روند تو کسی را نداشته باشی تا دستت را بگیرد.
یعنی وقتی کودک دیگری را در آغوش پر مهر پدرش ببینی حسرت داشتن آغوش گرمی تا مغز استخوانت را بسوزاند.
یعنی زمانی که ازدرد و غصه های دنیا اشکت بر روی گونه ات جاری شد ،دستی نباشد که آن را از چهره ات پاک کند.
یعنی که عروس یا دامادی در مراسم عروسی - که همه به نشانه احترام دست پدرشان را می بوسند و از او طلب دعای خیر میکنند- به دنبال دستی برای بوسیدن ودل مهربانی برای دعا بگردد .
یعنی توی دنیا هرجا گیر کردی عجیب هوس پشت و پناه کنی و آن پشت و پناه همیشه جایش خالی باشد.
یتیم یعنی وقتی سایه‌ی پر مهر پدری را بر سر بچه‌اش می‌بینی از اعماق وجودت آرزو کنی کاش آن بچه تو بودی و آن دست پر مهر دست پدر تو!
یتیم یعنی آقای مدیر کارنامه‌ات را به تو می‌دهد و تو با خوشحالی می‌گیری و وقتی به جای خالی امضای پدر فکر می‌کنی همه‌ی لبخندت لابه‌لای غصه‌هایت گم می‌شود!
یتیم یعنی ناپدری‌ات هرروز به تو وعده‌ی اسباب‌بازی‌ها و شادی‌های لحظه‌ای بدهد، اما تو توی دلت منتظر یک شادی همیشگی باشی!
یتیمی یعنی یک دنیا پر از ناپدری!
یتیم یعنی هرشب سر به بالین گذاشتن و آرام با گمشده‌ات درد و دل کردن و نبودن هر روزه اش را با انگشتانت شمردن!
دیدی آقا، یتیم یعنی همین !
یعنی من .
اینم درد دل امروز و هر روز من

دلم می خواهد
پا شوم برم به جایی که در آن به راستی در جای خودم باشم، جایی که با آن جور در بیایم ...

اما انگار جای من هیچ کجا نیست


(حتی خانه خودم)

[تصویر:  nasimhayat.png]
تو دلم حس می کنم به قهر خدا دچار شدم 

چون هر کاری کوچیکی که کردم حتی به همون اندازه هم نتیجه نگرفتم 

خونده بودم قبل ها : که کسایی که تند تند گناه و توبه می کنن خدا رو به سخره گرفتن 

مگه داریم تو یه روز دو بار توبه یکسان با یک تیتر 

نگو مدتهاست رفتم تو لیست سیاهو خبر ندارم 

تو رو خدا نیاین حرفای تکراری بزنید من همشونو حفظم 

اصلا کسی تشکر نکنه کسی کامنت نذاره برام 

همش سرزنش همش زخم زبون همش به رخ کشیدن 

من اوضاع خیلی بدی دارم حتی نمی تونید تصور کنید 

وقتی می خوام بخوام مصیبت دارم 

کلی قرص خواب آورم می خورم که بتونم بخوابم 

صبح هم مصیبت دارم 

مقصرشم خودمم 

نه هیچ کسی نه محیط هیچ چیز و هیچ کسی

و دست و پا زدن تو باطلاقی که توشم کارو سخت تر می کنه 

خدایا درسته حواست به من نیست و به اون بنده های خوبه 

اونایی که باهاشون حال می کنی 

پس خواهشا زندگی منو یه کاریش کن که دیگه مزاحمت نباشم .

ممنونم 
فکر کنم توبه کردن پشت یر هم حتی چندبار در روز نشانه این باشه ک هرچندبار هم ک گناه میکنیم ولی غضب خدارو تصور میکنیم و ب بخششش امید داریم


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 10 مهمان