امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

(1395 فروردين 25، 7:59)OmmiDvaaR نوشته است: خدايا 
ديگه بايد تمومش كنم
كمكم كن
نميگم چطوري
چرا كه خودت بهترين راهو جلو پام ميزاري
53

همه چی به خودت هم برمیگرده

خدا بهترین راهنما هست و یار و یاور

ولی باید خودت هم همت کنی

نابرده رنج گنج میسر نمیشه داداش

باید اول از همه توی نگرشت تغییراتی ایجاد کنی که از تو استرس و افسردگی و فاز منفی رو دور کنه اینجوری کار برات راحتتر میشه

بعدش یک برنامه ای برای خودت ردیف کنی که اراده ات رو احیا کنه و پرورش بده میتونه شامل ورزش و کتاب خونی هم باشه 

نقل قول:
(1395 فروردين 25، 22:18)Alireza 68 نوشته است: ظاهرا عمل به دنبال احساس می آید ، ولی در واقع عمل و احساس همراه یکدیگرند و اگر به عمل که بیش از احساس که تحت کنترل مستقیم اراده است ، نظم بخشیم ، بطور غیر مستقیم به احساس که چنین نیست نظم بخشیده ایم . ( ویلیام جیمز ) .

 ( به عبارت دیگر ویلیام جیمز به ما می گوید که نمی توانیم فقط  با (( تصمیم برای تغییر )) احساساتمان را عوض کنیم ، ولی می توانیم اعمالمان را تغییر دهیم و وقتی اعمال ما عوض شدند ، احساسات ما نیز خود به خود عوض می شوند .
ویلیام جیمز این مطلب را چنین توضیح می دهد : (( از این رو اگر شادمانی خود را از دست داده اید ، شاهراه رسیدن به آن ، این است که شادمانه از جا برخیزید و طوری عمل کنید و حرف بزنید که گویی شادمانی هم اکنون حضور دارد . آیا این حقه ساده فایده دارد ؟ بله ، درست مثل جراحی پلاستیک !
خودتان امتحان کنید . یک لبخند وسیع و بزرگ و خداپسندانه روی لبهایتان بنشانید ، شانه هایتان را بالا بیاندازید ، نفس عمیق بکشید و با صدای بلند آواز بخوانید .
 اگر نمی توانید سوت بزنید ، زمزمه کنید آن وقت سریع آنچه را که ویلیام جیمز گفته است درک خواهید کرد که اگر علائم مشعشع شاد بودن را از خود نشان دهید ، طبیعتا غیر ممکن است افسرده و کسل باقی بمانید . ( کتاب ایین زندگی اثر دیل کارنگی صفحه 123 و 124 ) .
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


 سپاس شده توسط
گاهی وقتا شک میکنم خدا حواسش بهم هست
گلهی وقتا شک میکنم خدا هوامو داره
گاهی وقتا شک میکنم خدا کنارمه
گاهی وقتا شک میکنم من بنده اشم
گاهی وقتا دلم آغوششو میخواد تا یه دل سیر گریه کنم تو بغلش و بگم خدا جونم التماست میکنم پشتم باش
خداااااااا میدونم میبینی میدونی میدونی کم اوردم 
بازم سکوت میکنم و راضیم به رضای خودت
 سپاس شده توسط
(1395 فروردين 26، 14:14)CanI نوشته است: گاهی وقتا شک میکنم خدا حواسش بهم هست
گلهی وقتا شک میکنم خدا هوامو داره
گاهی وقتا شک میکنم خدا کنارمه
گاهی وقتا شک میکنم من بنده اشم
گاهی وقتا دلم آغوششو میخواد تا یه دل سیر گریه کنم تو بغلش و بگم خدا جونم التماست میکنم پشتم باش
خداااااااا میدونم میبینی میدونی میدونی کم اوردم 
بازم سکوت میکنم و راضیم به رضای خودت

سلام
در این خدا هوامونو داره شکی نیست.
در این که کنارمونه شکی نیست.
در این که بندشیم شکی نیست.
پس پاسخ درست چیه؟
باید دیدمون رو نسبت به مسائل اصلاح کنیم.
باید درست تر نگاه کنیم که دچار شک نشیم.
قطعا اشتباه فکر کردیم.
نگاه ما به چیزایی که بهشون می گیم مشکل چطوریه؟
از اونا چه برداشتی می کنیم؟آیا برداشت ما طوریه که می گیم جز زیبایی ندیدیم؟
باید دیگاهمون رو تغییر بدیم.باید علت این اتفاقات رو دوباره بررسی کنیم.
کجای فکرمون اشتباه و ...


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
شما بگید دیدگاه ادم چجوری باشه؟
با وجود ایتکه میدونی خدا از خودتم ب خودت تزدیکتره
ولی احساس تنهایی کنی احساس عجز و ناتوانی کنی دربرابر سختی مصیبتا
 سپاس شده توسط
(1395 فروردين 26، 14:29)CanI نوشته است: شما بگید دیدگاه ادم چجوری باشه؟
با وجود ایتکه میدونی خدا از خودتم ب خودت تزدیکتره
ولی احساس تنهایی کنی احساس عجز و ناتوانی کنی دربرابر سختی مصیبتا
اگه قرار باشه من دیدگاه شما رو تعیین کنم,ارزش تفکر کردن زیر سوال میره.
و دیگه این که هیچ چیز به اندازه فکر خود آدم نمی تونه رو خود شخص تاثیر بزاره.
اما من دیدگاه خودم رو می گم.دیدگاهی که چند روزه بهش رسیدم.
و روز به روز آرامش بیشتر می شه و ارادم و رشدم همینطور.
به هر اتفاقی,چه حالا اسمش رو مشکل بزاریم یا مصیبت و یا...
به دید یه فرصت نگاه می کنم.فرصتی برای پیشرفت کردن.
به خودم می گم آیا این اتفاق افتاده که منو ناراحت,افسرده و عصبانی کنه؟
آیا خدا چنین هدفی رو داره؟قطعا نه.پس چی؟
قطعا در این یه فرصته برای من.برای رشد کردن برای شخصیتی بهتر.
از وقتی اینطوری فکر می کنم زندگیم بهتر و با آرامش تر شده.


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
ممنونم ازتون جناب پشتکار بخاطر حرفاتون. خیلی ارومم کرد و به فکر فرو برد. ظهر خیلی حالم بد بود اگر ...
بهتره اصلا به اگرها فکر نکنیم 
اره شما درست میگید ادما میتوانند ظرفیتشون رو زیاد کنند و نباید مقاومت کنیم باید بسوی پیشرفت قدم برداریم برا همین مجبوریم از فرصت های سخت بگذریم تا قوی بار بیایم و ظرفیتمون زیاد شه تا بتونیم مقدار بیشتری از وجود پاکمون ک نشات گرفته از خداست رو درونمون جا کنیم.
 سپاس شده توسط
سلام
داشتم فکر میکردم ب رغبتهام!
ب تمایلاتم.. ب خواسته هام.. ب چیزایی ک براشون سرمایه (وقت و عمر و انرژی و دارایی و ...) هزینه میکنم..

دلم میخواست ب این جواب برسم ک خب سها خانم چی میخوای؟؟


نمیدونم... دنیا بود توش.. اخرت بود.. و...
گناه هم بود... هوس هم بود...
دوری از گناه هم بود...


معجونی از خواسته ها و رغبت ها دارم..
خدایا.. هم جهتشون کن.. ب سمت خودت..


عاقبمون بخیر باشه..
یاعلی.
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

 سپاس شده توسط
آه که دوباره شکستم. تمام وجودم داره میشکنه. 
سرمو انگار گذاشتن لای پرس.
نمیدونم. هی میخوام شروع کنم هی میشکنم.
این کوفتی رو باید ترک کنم. آخه تا کی درجا زدن.
ای خدا.
دیگه از خودم متنفرم. از خودمو کارام.
عمرم همینجور داره بدون ثمره میگذره. تا کی. چند سالم دیگه باید بشه تا ترک کنم. دهه بیست سالگیم داره تموم میشه یواش یواش اما هنوز گرفتارم. تموم جونم درد گرفته. مغزم داره منفجر میشه. دستا و پاهام بی حس. low battery.
همش درجا  زدن. مثله یه مسافر که میخواد بره یه شهر دیگه اما هی 10 کیلومتر که میره دوباره برمیگرده سر نقطه اولش. 16 ساله که دارم میرم و برمیگردم.
خسته شدم خسته.
خودم میدونم که باید ادامه بدم و خودمو درست کنم و این تنها راه حل.
میخوام ترک کنم. میخوام زندگی کنم و به اون چیزایی که میخوام برسم. میخوام با ارزش باشم.
میخوام با ارزش باشم.میخوام با ارزش باشم.میخوام با ارزش باشم.میخوام با ارزش باشم.
باید طوفانی شروع کنم و تمام خستگی هامو بزارم کنار و با این خستگی باید طوفانی تلاش کنم.
برای شروع باید محدودیت توانی ذهنی و جسمی رو کنار بزارم و ادامه بدم.
شروع میکنم از همین لحظه. 
خدایا کمکم کن که میخوام به خودم کمک کنم.
من از خود می پرسم، شما چطور؟

آیا اعتیاد یک نوع بیماری است؟؟

اعتیاد جنسی چیست؟؟

آیا من یک معتاد جنسی هستم؟؟

چگونه می توانم بفهمم که یک معتاد جنسی هستم؟؟

حرفی برای گفتن نمونده
فقط یک سکوت تلخ
مثل بوق ممتد تلفون Shy
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
امان از این گاهی وقتا 
گاهی وقتا خیلی شیک و مجلسی متوجه میشی توی جمعی ک هستی زیادی هستی خر ک نیستی از رفتارا از بی توجهی ها از پوز خند زدنا از نگاههای ...
هر چقدر هم تو حال خودت باشی و بخوای بروی خودت نیاری و به احترام صاحب خونه توی این جمع بمونی و سعی کنی ارووم باشی ولی باز نمیشه
باید رفت باید سکوت کرد سرتو بندازی پایین و بری و پشت سرتم نگاه نکنی و دیگه تو جمعشون نیای
 سپاس شده توسط
ببار باران
ببار
من موجود زمینیه این عالم خسته تر از آنم که با اشکانم این زمین ناپاک را پاک کنم
ببار باران
عقده هایت را بر زمین خالی کن
ببار باران
رعدو برق هایت را میگذارم به حساب فریادهایی از جنس آسمان که خسته شده از آدمهای ناپاکی چون من
ببار باران
خانه را بر سرم خراب کن
ببار باران
طوفانت را به سمت من آور تا با خود ببرد  و از صفحه روزگار پاک شوم
ببار باران
بر سر من ببار بر سر مردمان این شهر
ببار باران ببار
گریه کن در غروب این جمعه دلگیر که پر است از غربت و تنهایی سرورم
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
 سپاس شده توسط
چقدر دلم میخواد یه نفر باشه که دوسش داشته باشم باهاش حرف بزنم...توی وب...تلگرام...کانون! چقدر الکی میچرخم!
خیلی حس تنهایی بده...
چقدر بده به خاطر تنها نبودن با هرکسی حرف بزنی!
...
 سپاس شده توسط
اصلا حالم خوب نیست ...
دلم گرفته ....
دلم میخواد گریه ...[CRYING FACE]
 سپاس شده توسط
چرا ام 12 ؟

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
(1395 فروردين 27، 22:52)می توانم نوشته است: چرا ام 12 ؟
چند روز اینجوریم ولی امروز خیلی احساس بدی داشتم ... احساس اینکه مورد ظلم واقع شدم....
ولی ولش کن الان همینجوری یه سر رفتم مسابقه 20 روزه کلی انرژی گرفتم از طرفی اصلا حواسم به روزام نبود فهمیدم امروز 20 روز خوب دآرم.....
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان