امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

حرفای شیدایی جان خیلی خوب بود کلی بهم روحیه داده بود واقعا بهشون احتیاج داشتم
 سپاس شده توسط
خدارو شکر
هیچی
 عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و اله و سلم: الْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ يَعْدِلُ سَبْعِينَ حَسَنَةً وَ الْمُذِيعُ بِالسَّيِّئَةِ مَخْذُولٌ وَ الْمُسْتَتِرُ بِهَا مَغْفُورٌ لَه»‏(1)

« امام رضا علیه السلام از قول رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم فرمودند:نهان داشتن حسنه برابر هفتاد حسنه است و فاش‏كننده گناه مخذول است و نهان‏كننده آن آمرزيده است»
.
.
خدا رو شکر هر کم و کاستی هم تو زندگیمون هست اون دنیا خدا چند برابر جبران میکنه
.
 
[تصویر:  re850.jpg]
[img=0x0]http://www.ktark.com/05_blue.png[/img]
 سپاس شده توسط
منم دلم درد دل میخواد
ولی هیچ کس نیست درد دل کنم باهاش، جز خدا
خداام ک جواب نمیده...
یا شایدم میده ولی من گوش شنوا ندارم.
پس خودت دردمون دوا کن. هم گوش شنوا هم درد
 سپاس شده توسط
امروز حالم خوب نبود خدا کنه به خیر بگذره 22
 ( 0+) - (0 -) Khab
 (0+)  - (0-)        23 
 (0+) - (0-)       65
        
  THANKS GOD : [ACII[II]AE]
  
 سپاس شده توسط
امروز رفتم بیرون
وضع جامعه افتضاح شده
زن ها باید مرد بشند تا بفهمند پاک نگه داشتن نگاه با این وضعیت حجاب زن ها چه مصیبتیه واسه یه مرد :(
 ( 0+) - (0 -) Khab
 (0+)  - (0-)        23 
 (0+) - (0-)       65
        
  THANKS GOD : [ACII[II]AE]
  
 سپاس شده توسط
خدا ارزوهامو براورده نکرد من ناراحتم
 سپاس شده توسط
(1395 فروردين 29، 8:09)خدای من نوشته است: خدا ارزوهامو براورده نکرد من ناراحتم


خدا رو شکر که ارزوهایی داری
همینم کلی خوبه
302

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
دلم گرفته از همه چیز و بیشتر از خودم . Tears
زندگی در حال نابود شدنه
 سپاس شده توسط
فشار روحی این قوه انقدر برام بغرنج شده که قدرت تشخیص رو در امور ازم گرفته 
نمی تونم فکر کنم ببینم چی درسته چی غلط 
الان باید کدوم کارو انجام بدم 
آینده ای که از گذشته بدتره ...
 سپاس شده توسط
دلم میخواد داد بزنم
من ادمم منم کم میارم
چرا اینقدر ازم انتظار دارید
 سپاس شده توسط
صبح که نمی شه گفت،
نزدیک های ظهر زدم بیرون که موهای سرم رو اصلاح کنم.
البته چیز زیادی هم نمانده است 4chsmu1
و همه ی این سال ها گفته ام: ساده و کوتاه لطفن.

سر چهار راه های مهم تر شهر،
یه پوستر بزرگ نصب شده بود، همه عین هم.
اسم ش رو نمی دونم چی باید گفت، تبریک یا تسلیت؟!
مربوط می شد به شهادت یکی از تکاوران نیروی زمینی ارتش ایران در نبردهای سوریه.
هر بار می دیدم ش،
نگاه می کردم و خیره می موندم،
مجموعه ای از احساس ها:
حس احترام و افتخار به ایشون، حس مدیون بودن، حس شرم که خودم چه کرده ام برا این سرزمین و ...
53
نمی دونم چه جوری هاست،
ولی حس خاص ی دارم نسبت به این شهیدان عزیزی که توی نبردهای سوریه پرواز می کنند؛
شاید به این دلیل که توی همین این زمانه و روزهای خودم هستند،
هم این که توی غربت دارند می جنگند و شهید می شوند مثل امام حسین (ع).
53
[تصویر:  tree.jpg]

خُنُک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش  ***  بِنَماند هیچ ش الا، هوس قمار دیگر


" مولوی "

53   53   53

این بار، بی تاریخ؛
خسته ام،
آن همه روزها که قرار بود شروع ی باشند ...

53 5353
[تصویر:  05_blue.png]
29 این کنترل  ذهن هم واقعا حرکت دشواریه


احساس میکنم افسرده شدم،نمیدونم باید چکار کنم،
اول کار کارگاهی میکردم،همش خاک و سرو صدا تنش و ...
الآن یک مدت از اون محیط اومدم بیرون و کار دیگه دارم انجام میدم ولی بازم بعد یک مدت احساس میکنم کار بیخودیه،
یک مدت مغازه داشتم حس خوبی نداشتم،
نمیدونم چرا هرکاری احساس میکنم بیخوده(به کسی توهین نشه)
البته معلمی رو خیلی دوست دارم
من نمیدونم واقعا باید چکار کنم! تنها چیزی که هیچوقت ازش سیر نشدم اون سالی بود که برای کنکور فوق لیسانس درس خوندم ،هرچی کتاب میخوندم تشنه تر میشدم،چه فایده که نمیشه کار رو ول کرد و چسبید به کتاب خوندن.
واقعا با این شرایط نمیدونم چکار نم،دوستان راهنمایی کنید !
یک زمان ساعت ۱۲ شب میخوابیدم ساعت رو ۴:۳۰ صبح کوک میکردم درس بخونم،منتظر بودم کی ساعت زنگ بزنه،
حالا چی وقتی بیدار میشم حس میکنم موندنم فایده ای نداره

بنظرتون برم دکتر؟
[img=0x0]http://darse-emruz.persiangig.com/image/ktark/logo/Rahrovan_paki/05_blue.png[/img]
۲۰ سال بعد کی زنده؟ کی مُرده؟
۲۰ سال بعد:
من کجا ام؟ پدر و مادر من کجا اند؟
خواهر و برادر من کجا ند؟
۲۰ سال بعد،معلم دوران دبستان من کجا اند؟
اگر برویم ۲۰ سال بعد و از اونجا به ۲۰ سال قبل نگاه کنیم ؛یعنی حال
خنده دار نیست که الآن بجای ساختن اون روز،مشغول خ ا باشیم،
خ ا از دید منِ ۲۰ سالِ بعد کار بی ارزشی نیست؟
اون روز با بیاد آوردن این صحنه ها که داریم این کارو میکنیم؛چه احساسی داریم؟
یعنی واقعا کار مهمی میکنیم؟ من فکر میکنم کارهای مهمتری هست برای انجام دادن
 اگر بفهمیم این کار واقعا در شأن انسانیت نیست
 سپاس شده توسط
آره
ممکنه افسرده شده باشید

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
خدارو شکر برای موارد پیش اومده و امیدوارم ختم بخیر کنه ی مورد دیگه رو
 سپاس شده توسط
دلم از خودم گرفته ...
چون
هر چی سعی می کنم و سعی خواهم کرد
نمی تونم
تو خلوت
هم
مثل جلوت
آدم خوبی باشم
هییییییییییییییییییییییییییییییییییییی Shy
 ( 0+) - (0 -) Khab
 (0+)  - (0-)        23 
 (0+) - (0-)       65
        
  THANKS GOD : [ACII[II]AE]
  
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان