1389 شهريور 11، 9:25
1389 شهريور 11، 9:31
ویرایش شده
خیلیامون گناه زیاد کردیم و انسان هایی که اصلا گناه نکردن خیلی کمن.مهم اینه که اگه گناهی کردیم برگردیم و توبه کنیم
اینکه دلت با خدا باشه معنیش این نیست که حتما تو غار باشی و چیزی از دنیا نداشته باشی،معنیش اینه که دل به چیزایی که داری نبندی و فقط به خدا دل ببندی
مثلا معنیش این نیست که ماشین نداشته باش،معنیش اینه که اگه رفیقت گفت امروز ماشینتو به من قرض میدی نگو نه روش خش میوفته.
اگه ماشینتو داغون کرد بهش فحش ندی بلکه بگی فدای سرت شکر که خودت سالمی.
دل بستن به خدا معنیش دل نبستن به دنیاست و اونقدرام دور از ذهن و غیر ممکن نیست()
ممکنه بعد تموم شدن مجلس گریت تموم شه و اشکاتو پاک کنی اما مهم اینه که هوای دلت گریه آلود باشه و خدا تو فکرت باشه نه اشک تو چشمت
این زمزمه و اون اشک جدای از هم نیستن
منشا هردو دله
ارزششونم به درجه خلوصشونه
صد البته اشک نریزی بهتر از اشک ریاکارانست(که متاسفانه این روزا زیاد شده) و اشک و گریه نباید از روی عادت بلکه از روی فهم باشه
ولی خوب هرکی به زبون خودش و با سبک خودش به خدا نزدیک میشه
در حق او مدح در حق تو ذم
نمیتونی از یه پیرمرد 90 ساله انتظار داشته باشی مثل یه جوون که کتابای عرفانی خونده و سواد بالاییم داره و از روی فهم اشک میریزه گریه کنه
هر کسی را اصطلاحی داده ام.........هرکسی را سیرتی بنهاده ام
یه چوپان تو دل دشت با زمزمه هاش (که مثل داستان موسی و شبان شاید خیلیاش از نظر علما درست نباشه اما برای چوپان درسته)و یه پیرمرد با گریه کردن
به تعداد آدمای توی دنیا راه هست برای رسیدن به خدا
فَوَعِزَّتِكَ مَا أَجِدُ لِذُنُوبِی سِوَاكَ غَافِراً وَ لاَ أَرَى لِكَسْرِی غَیْرَكَ جَابِراً
به عزتت سوگند براى گناهانم جز تو آمرزنده اى نيابم و براى شکستگيم جز تو شکسته بندى نبينم
(بخشی از مناجات التّائبین مناجات خمس عشره)
1389 شهريور 11، 11:09
ما دوست داشتنهامون هم كشكيه
دوست داريم هر كاري دلمون ميخواد انجام بديم
و هر جوري ميخوايم باشيم
ولي نگاه نمي كنيم ببينيم كه اوني كه ميگيم دوستش داريم چي ميخواد و چه طوري ميخواد
نمي گم فقط يك جور باشيم و اونطوري كه ميخوايد نباشيد
ولي حداقلش ميتونيد هر دو جورش باشيد
به شرط اينكه با هم در تضاد نباشه
مي تونيم همون شبان باشيم با زبون خودش
و هم اوني باشيم كه خودش ازمون خواسته
نمي خوام ناراحتتون كنم، اين هم دردل منه
شايد هميشه نبايد حرف دل را زد واسه خاطر دوستان
حرف آخر دل منه
بعضي وقتها خيلي از بعضي از حرفها و سوالاتون دلم ميگيره
آسمانیها مهربانند
اگر باور نداری
دستت را به آسمان بسپار
تا دلت بارانی شود
چه جرم كرده ام اي جان و دل به حضرت تو
كه طاعت من بيدل نميشود مقبول
1389 شهريور 11، 13:48
تواب جان صحبتای شما تایید میشه.
1389 شهريور 11، 17:36
راستی اگر کسی به درجه اخلاص برسه هیچ وقت -خوب گوش کنید عزیزان من- هیچ وقت اشک نمیریزه.اینکه میبنید این میگن پیامبر برای امتش اشک میریخت حالت عرفانی بود که فقط در تنهایی با خدا رخ میداد.تا حالا شنیدید پیامبر یا امام علی برای امام حسین اشک بریزه
تنها بنايي که هر چه بيشتر بلرزد محکمتر مي شود، دل آدمي است.
1389 شهريور 11، 17:46
ویرایش شده
(1389 شهريور 11، 17:36)davod_2005 نوشته است: ...خب داوود جان ، مسلمه که پیامبر و حضرت علی قبل از واقعه کربلا از دنیا رفتند و به همین خاطر برای امام حسین اشک نریختند.
راستی اگر کسی به درجه اخلاص برسه هیچ وقت -خوب گوش کنید عزیزان من- هیچ وقت اشک نمیریزه.اینکه میبنید این میگن پیامبر برای امتش اشک میریخت حالت عرفانی بود که فقط در تنهایی با خدا رخ میداد.تا حالا شنیدید پیامبر یا امام علی برای امام حسین اشک بریزه
...
در مورد اولی هم ، چون من به عرفان نرسیدم نمی تونم نظر بدم.
اما باید بگم که ایراد گرفتن کار خیلی ساده ایه ، اگه می بینی مسائلی که به ما یاد دادن اشتباهه ، بگرد و درستش رو پیدا کن.
1389 شهريور 11، 18:27
ویرایش شده
(1389 شهريور 11، 17:46)عماد نوشته است: پیامبر و حضرت علی قبل از واقعه کربلا از دنیا رفتند و به همین خاطر برای امام حسین اشک نریختند.
یه نکته کوچولو بگم
البته فک کنم ربطی به بحث نداره. به تاپیک هم ربط نداره. کلا این بحثو چرا اینجا میکنین؟؟
اونم اینکه..
حتی حضرت نوح(ع) هم برای امام حسین(ع) اشک ریخت.
داود جان
اون قسمت که به احکام اشاره داشتی، باید بگم که دلایل علمی بعضیشون ثابت شده؛ مثلا همون غسل بعد از جنابت. و خیلی چیزای دیگه هم داره دلایلش پیدا میشه. ولی فقط دلایل مادیشون. کو تا برسیم به اثبات معنویش!!!
1389 شهريور 11، 20:06
ویرایش شده
چه زیاد بودن آدم هایی که از همین شب های قدر شروع کردن به مسجد اومدنشون رو و شب زنده داری کرداناشون رو .... گاهی به نظر ادم میرسه که نکنه شب احیا که میره بین بقیه دچار ریا بشه ! اول تصمیم میگیره شب رو توی خونه تنهایی احیا کنه ، ولی بعد این فکر میرسه به ذهنش که خدا جمعی رو که برای دعاش جمع شدن رو خیلی دوست داره و بیشتر مورد توجه لطف خدا قرار میگیرن ،
کافیه توی اون جمع یک نفر باشه که به قول تو به اخلاص رسیده باشه ، حضور داشته باشه ، اون وقت مثل یه نور افکن بقیه جمع رو نور افشانی میکنه ، همیشه اگه چند تا نور افکن یا چراغ تو یه فضایی باشن بهتر از لامپ دل خودمونه ، برای همین من توصیه میکنم تا جایی که میتونی دعاهای دسته جمعی رو از دست ندی ، و همیشه سعی کن توی جمع به خودت یاد آوری کنی که شاید گناه کار تر از بقیه باشی (من تمرین کردم خیلی موثره )، این ادب بندگیه ، شاید بقیه کارها و نیت های خیلی خالص تر از تو داشته باشن ، و هیچ وقت سعی نکن مخصوصا در باره ی نیت های بقیه قضاوت کنی ..........
شاید به قول تو دارن اونهایی که فقط برای شب قدر میان و بعدش هم دوباره زندگی قبلیشون رو از سر میگیرن و تفاوت نمیکنن زیاد میشن ...اما چه جونهای زیادی که از همین شب های قدر متحول شدن ، و احیا و شب زنده داری رو از اونجا شروع کردن ....تعداد اونها هم داره زیاد میشه ...ولی ، تو بیشتر این رو در نظر بگیر که : توی این روزگار هر چی پیش میریم امتحان ها سخت تر میشه از طرفی دلهای یه عده نورانی تر و خالص تر میشه
...................... اون درویشی که میگی رفت توی بیابون و ترک زندگی کرد دعا کرد و خدا خواسته اش را داد رو معرفی کن ما هم بشناسیم !
این که در باره ی این درویش تعریف میکنی "رهبانیته " ، که قرآن میگه : ورهبانیتنه ابتدعوها ... (یعنی: و رهبانیت را از خودشان بدعت ساختند ) یه بار یه درویش جلوی یه مرد خدا سنگ رو به گلابی تبدیل میکنه ، اون مرد خدا بش میگه ، اینها رو ول کن ، برای خدا چیکار کردی ؟ اون درویش میفته به گریه...
یه با یه درویش هم توی مسافرتش یه قطار رو نگه میداره ، اون مرد خدا بش میگه ، میخواستی به بقیه بگی : "من بودم که...؟ "
مفهوم دنیا اصلن توی قرآن زندگی نیست ، معناش بازیچه و غرور و تفاخر ، خود بینی و ... من من کردن هاست . زهد رو هم حضرت علی تعریف میکنه که پرهیز از حرام و شکر گذاری خدا و کوتاه کردن آرزو ،
زهد با رهبانیت فرق داره ، رهبانیت از جامعه فرار میکنه ولی زاهد جامعه گرا هست ، ولی زاهد به مسولیتش توجه میکنه ، در قبال خدا و خودش و دیگران ،
دلبستگی های دنیا یه حالت چسبناکی داره ، زاهد میترسه که گرفتار این ها بشه و همون حالت پایین بمونه و نتونه بندگی ش رو به جا بیاره
ولی یه عده هستن عاشقن ، میرن توی متن زندگی ، و اون عشقشونه که اون ها رو گرفتار نمیکنه ، همه بندهاشون رو بریدن ، و جز خدا دلبستگی براشون معنی نداره
....................................................................................................
درباره احادیث هم منم از این مورد ها خیلی دیدم مخصوصا توی بحارالانوار علامه مجلسی یا حلیهة المتقین اون
اما مثلن کتاب اصول کافی خیلی احادیث معتبری داره
در باره ی روایات هم نمیشه اینطوری قضاوت کرد ...بعضی از روایات در شرایط خاص و تازه برای افراد خاصی گفته شده ...بستگی به سطح عقل اون سوال کننده امام ها جواب میدادند .... به اندازه ی ظرفیت عقلی اونها .... بستگی به شرایطی که داشتن ..یا مثلن زمینه ای که بوده ، یه جا میدون جنگ بوده ، یه جا طرف سوال کننده کافر بوده ، یه جا طرف از اصحاب نزدیک امام بوده و درک و عقل شناخت زیادی داشته و ..
......................................................................................................................
مقام اخلاص یه مقامیه که طرف جز خدا کسی رو نمیبینه ، و براش کاری انجام نمی ده ، همون لااله الا الله است ، فقط توجه و نظر و رضایت خدا براش مهمه ، برای همین دیگه طرف اینکه تنها باشه یا نباشه براش فرقی نمیکنه ، ظاهر و باطنش یکیه ، از درون و بیرون خدا رو میخواد ، توی عبادتش هم ظاهر و باطنش برای خداست ،
خیلی ها هستن از ریا میترسن ، برای همین جلوی بقیه رعایت میکنن ، البته برای مراتب بالاتر همین رعایت کردن هم یه نوع ریاست ،
چون مثلن آیت الله بهجت میگه ، توی عبادتت جلوی جمع آدم عاقل جلوی سلطان و پادشاه به یه آبدارچی توجه نمیکنه ، بلکه همه فکر و حواسش اون سلطانه
.......................................................................................................
1389 شهريور 12، 15:37
دیشب یه آخوندی داشت حرف میزد منم از رو اجبار صداش رو میشنیدم.. بعد یه روایت گفت از امام علی که گفته: هیچ کس اندازه من علم نداره!!!!!! اعصابم خرد شد رفتم تلویزیون رو خاموش کردم همان بهتر که مثل همیشه خاموش بماند!!
قوی باش...
1389 شهريور 12، 16:02
ویرایش شده
به نظرم بهتره بحث رو ببریم توی میزگرد ، مفصل بحث کنیم.
می دونی داوود جان ، به این سادگی ها نمیشه درباره مردم قضاوت کرد و قضاوت در مورد مردم کار ما نیست. ما نمی تونیم تشخیص بدیم که آیا کسی به اخلاص رسیده یا نه و وظیفه ما هم این نیست.
همیشه این احتمال هست که شاید آن چیزی که درست می دونیم غلط باشه.چون هیچ کس نمی تونه ادعا کنه که مبرای از خطاست .
1389 شهريور 12، 22:09
ویرایش شده
نه هدف مقدس جان ، فقط توی کل نهج البلاغه که من دیدم یه حدیث هست که امام علی (در مورد علم خودش و پرسیدن )،میگه :
من به راه های آسمان از راه های زمین داناترم
بعدش به مه مردم میگه از من بپرسید
.............................
مثلن این یه تیکه از متن ادبی فاطمه شهیدیه ، که جالبه داشتم توی نشریه خوندم و الان کپیش میکنم ، جالبه که درباره همین حدیثه :
گم شده ایم سرگردان در کوچه های زمین . نشانی در دست، مبهوت به تمام درهای بسته نگاه میکنیم . هیچ کدامشان شبیه دری نیستند که ما گم کرده ایم . شبیه جایی نیستند که روزی از آن راه افتادیم و حالا دلمان می خواهد به آن برگردیم .
مرد ایستاده کنار دیوار کوچه. ما گیج و سردرگم از کنارش رد میشویم . دستمان را میگیرد . یک لحظه چشم در چشم می شویم . میگوید : "کجا ؟ " می گوییم : "رهامان کن ! پی جایی میگردیم " می گوید "من بلد راهم ، پی ام بیایید ، می رسانمتان " می گوییم :"نه ، خودمان می یابیم " میگوید : " این کوچه ، زمین است ، نشانی شما اصلا مال این طرف ها نیست " مکث میکند.
زیر لب میگوید: "من به راههای آسمان داناترم تا راه های زمین " (فلانا بطرق السماء اعلم منی بطرق الارض )
ما میگوییم نه گمشده ی ما همین جا لابلای آدم های زمین است " . از کنارش میگذریم و باز گم میشویم . بیشتر از قبل .
مرد ، خبر بزرگ است . "نبا عظیم ". (عم یتسائ لون * عن انباء العظیم ) و ما عادت داریم که خبر های بزرگ را تکذ یب کنیم و دل ببندیم به خبر های کوچک ....
..............
از سوره نباء هست ، آیه سومش اینه : الذین هم فیه یختلفون (یعنی کسانی که در موردش اختلاف کردند ، نباء عظیم هم یعنی خبر بزرگ
عم یتسائ لون * عن انباء العظیم* الذین هم فیه یختلفون
از چه می پرسند ؟ از خبر بزرگ ، کسانی که در موردش اختلاف کردند
،
1389 شهريور 13، 10:41
ویرایش شده
بخشید که پستم به پستای قبلی مربوط نیست
من امسال کنکور دارم و تو این سه سال گذشته تلاش چندانی نکردم به همین خاطر امسال باید تلاشمو چند برابر کنم و در راستای همین تلاش تصمیم دارم انشالله تا کنکور دیگه زیاد تو نت آفتابی نشم و در نتیجه اگه خدا یاری کنه دیگه تا کنکور نمیام کانون(مگه اینکه با کسی تو کانون کار مهمی داشته باشم)
دلم برای همتون تنگ میشه(از ته دل میگم):13:
برام دعا کنید دست پر برگردم
اگه سال دیگه عمری باقی بود شاید برگشتم
از همتون میخوام من کوچیکو به بزگواری خودتون به خاطر بدی های پنهان و آشکاری که در حقتون کردم حلال کنید
اینم ایمیل من:
ah_1872@yahoo.com
احتمال چک کردن میلم بیشتر از احتمال اومدنم به کانونه
مراقب خودتون باشید
به خدا میسپارمتون:13:
فَوَعِزَّتِكَ مَا أَجِدُ لِذُنُوبِی سِوَاكَ غَافِراً وَ لاَ أَرَى لِكَسْرِی غَیْرَكَ جَابِراً
به عزتت سوگند براى گناهانم جز تو آمرزنده اى نيابم و براى شکستگيم جز تو شکسته بندى نبينم
(بخشی از مناجات التّائبین مناجات خمس عشره)
1389 شهريور 13، 17:31
ویرایش شده
خیلی دلم واست تنگیده بود
امیر حسین دلم واست تنگ می شه
1389 شهريور 13، 18:06
آقا امير حسين..مراقب خودتون و دل پاكتون باشين..
اصلا اصلا دلم نميخواد نه من نه ساير دوستاتون كه خداي نكرده 19 تير عوض بشه...
وقتتون رو مراقب باشين و تمام تلاشتون رو براي هدفتون بكنين...انشاالله كه حسرت روز و لحظه ها رو نخورين...
در پناه امن ياد خدا،ايام به كام..ياعلي.
1389 شهريور 13، 18:56
مطمئن باش کانون با دعاهاش بزگترین پشتیبانته
موفق باشی
من اینجا بس دلم تنگ است و هر سازی که میبینم بد آهنگ است...
بیا ره توشه برداریم،قدم در راه بی برگشت بگذاریم...
ببینم آسمان هرجا؛آیا همین رنگ است؟