امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

انقدری حرف زیاده، دلم پره ،که نمیدونم چی بگم و به کی بگم
فقط به این امید ادامه میدم که میدونم ی روزی چه خوب چه بد همه ی اینا تموم میشه..
خدا صبرهممون رو زیاد کنه
53 برنامه ریزی روزانه  53 

در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست
آدم برای دل خوش بودن نیاز داره به این فکر کنه غروب که از سر کار بر می گرده جایی هست که در اون آسوده خیال و راحت باشه. جایی مثل خانه
کانون برای من حکم این خونه رو داشته و داره
احساس عمیقی به این فضا دارم
از این که ازش دورم اصلن خوشایند و دلخواه من نیست
اوضاع سخت و دشواری هست
به این امیدم که فقط گذر زمان تلخی این شرایط رو فقط کمی کمتر کنه
[تصویر:  15624161_425888184424770_624179248140753...%3D%3D.2.c]
برای یافتن چیزی
باید به جستجوی آنچه نیست، بروی...
53

[تصویر:  Untitled.png]
یک نفر هست که داره سعی می کنه از من حمایت کنه
امیدوارم قدرشو بدونم

[تصویر:  nasimhayat.png]
خیلی بلاتکلیف و کلافه ام ...
همه چی داره تکرار میشه ... زندگیم شده تکرار و تکرار
 سپاس شده توسط
سلام دوستان خوبید میگم این مشکل پیامای پی وی کی قراره حل بشه خسته شدیم بهم اعتبار دادیم
خدایا دلم تو رو میخواد 
فقط تو  Shy
خیلی حالم گرفته خیلی...
این همه جنس مخالف توجه میکنن.(برای  آشنایی وازدواج) چیزی که دیگران آرزوش رو دارن 
ولی من کاری  نمیکنم نمیتونم که بکنم
یعنی بلد نیستم. احتمالا اونها میگن دهاتیه یا عقب مونده اس یا اعتماد به نفس نداره یا  مشکل روانی داره 29
دارم تقویت میکنم این مهارت ها رو ولی سرعتم پایینه Tears
به نام ا...
الله الله ،لا اله الا الله
خدا...هستی....؟میدونم که هستی
هوامو هم...؟ اره، میدونم که داری(:
فقط ...
لطفا دلمو هرچه زودتر ...
ناز کن.
خدایا. 
ارام ام باش
 سپاس شده توسط
به نام خدا
این روزا هم میگذرن.
این روزا که همه میگن میگذره...داره چطوری میگذره؟
احساس پوچی...
احساس میکنم خیلی چیزارو نفهمیدم...
وخیلی چیزارو که نیاز نبود اضافه بر سازمان فهمیدم!

این روزا مورد توجه بودنم از نبودنش بیشتر عجیبه...
عجیبه که روزایی که باید تو سری میخوردم کسی نزد!
و این روزا که کسی نباید بزنه...انگار اسمون هم دستش درازه برای سیلی زدن به من!
اشک...
اه...
درد...
اینا درد های دل ما نیستن...دوده هایی از خاکستر گذشته اند. دوده هایی که سعی داریم پاکشون کنیم.
لبخند که میزنیم...
احساس جنگجو یی رو داریم که بعد از تلاش بسیار...بالاخره تونسته  پشت به پشت الله ؛ وطنش رو فتح کنه!
مالشو برگردونه...
تنشو...زندگیشو... اینده شو!
و یا حتی...گذشته شو!!
سلام 
برای آرامش قلب های همتون دعا میکننم عزیزان دلم 53 53

[تصویر:  relax_times-500x500.jpg]


[تصویر:  27064_420.jpg]

[تصویر:  27065_447.jpg]



[تصویر:  27066_870.jpg]
[تصویر:  27067_723.jpg]


[تصویر:  27076_946.jpg]



[تصویر:  27078_620.jpg]
 سپاس شده توسط
[تصویر:  10531515818870398155.jpg]
[تصویر:  Untitled_2.png]
خدایا
کاش میدانستم چه خوب است و چه بد
کاش میدانستم در هیاهوی این دنیا چه خبر است
کاش میدانستم کجای کارمان میلنگد
خدایا مراقب خوبیهامون باش
 سپاس شده توسط
[تصویر:  30087798_223250808256983_6681006299636826112_n.jpg]
[تصویر:  355b0c83-680a-44de-b22b-8fa226123a99-7457402.png]
حالــــَم خـوب اَست امـــا در حـــالت خـُـنثـــــــــے به سـَـر مـــیبرم..! نــه خوشحـــالم ..!نــه ناراحــــت..! افســــرده هم نیـستــَم..!خنثــــــــــے و بیــخــــیال...! حال این روز هــــایم را دوست دارم ..! نگــــران نیـستم..!دلــــهره نـدارم...! اما یک جـــــــــــاے کار میلنگـــَد..! هـَـــنوز درگـــیر خـــودم هـَســـــتـَم..!
پ ن1:دلم گریه میخواد از اونایی ک همه ی خوشی و نا خوشی های دلت و میریزی بیرون...اتفاق خاصی نیوفتاده ها اما من احساس میکنم بد اومدم جلو و میترسم...با هر بار خ ا ک برام اتفاق می افته میمیرم و زنده میشم ..لذت نداره برام....من ناراحتم این روزها ...از همه چ ناراحتم از این ک بچگی کردم از اینکه این کارو یاد گرفتم از اینکه دلم پاک نیست و ذهنم پره از کثافت...تنها موندم ...میترسم از آینده ..میترسم از اینکه آیندم ب خاطر خردخرد لذت ها کاملا نابود شه..میترسم ی روزی بشینم ببینم تمام ذهنیت های بدی ک با خ ا داشتم برام اتفاق می افته...میدونی ی دردی و بیشتر از بقیه تو خودم میبینم اینکه شکاک شدم قبلا هم گفته بودم ک هرجا میرم حس میکنم همه تو خفا درگیر گناهن اینکه کسی پاک نیست و میترسم و میگم نکنه این بغل دستی هم مثل من تو خفا ذهنش پر گناه باشه؟؟؟؟!!!!!درگیر خوددم-_-
پ ن 2:این روزهام شدیدا ب همه ریختن نمیدونم چطوری نظم بدم بهش...شب بیدارم کتاب میخونم صبح تاظهر خوابم و بعداز ظهرها بیکارم باز دارم کتاب میخونم..دلم میخواد برم بیرون ..دلم انرژی میخواد..اینکه ی کاری یاد بگیرم اما نمیدونم چ کاری...بیخیال...
پ ن3:3روزه دارم امیر عباس گلاب گوش میدم اما ی کلمه ش هم یادم نیست حالا تو ببین چ گوش دادنیه 21))فقط این جمله ش  میاد ذهنم ک (ی وقتا حتی لجبازم)
پ ن4:بدم میاد از بقیه یعنی بقیه ک همون کسایی ک اذیت میکنن آدم هارو کلا آدم های طعنه زن من و دیوونه میکنن..
پ ن5:ی سوال حاضری با کسی ک مثل خودت و در درجه ی خودت درگیر این کاره ازدواج کنی؟؟؟و البته در درجه ی خودت میخواد ترک کنه...همون قدر ک تو میخوای ترک کنی اونم میخواد ترک کنه...میتونی؟؟؟؟؟
جواب من:من ن...
پ ن6:دیروز رفته بودم جشن ی نوزاد تازه ب دنیا اومده...دیروز فهمیدم ک طرفدار ازدواج و درگیر شدن زندگی مشترک و روزمرگی ها نیستم..کلا دوست ندارم تو خونه بشینم و بشورم و غذا آماده کنم و شوهره هم بیاد ی چند تا حرف بگه بره...چرا مردها اینطورین؟؟؟چرا زن ها درک نمیشن؟؟؟چرا ی دختر ک ازدواج کرد طلا براش مهمه؟؟؟مهریه مهمه؟؟؟رنگ مو و هدیه ی رقص و کلاس رقص و هزار تا برنامه مسخره مهم میشه؟؟؟چرا بعد ازدواج ب جا اینکه زندگی خوب تر شه بدتر میشه؟؟؟:(   میخوام با ی جهانگردی  ازدواج کنم ی پاژن هم داشته باشیم با چن تا کیف و بزنیم تو کار گردش و کوه و ایرانگردی و جهانگردی Khansariha (69)Smiley-face-cool-2
پ ن7:زیاد حرف زدم ...
پ ن7+1:جواب پ ن 5 و کسی خواست اگه بده..کنجکاوم بدونم..
.
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 4 مهمان