1400 دي 12، 22:42
اللهم عجل لولیک الفرج
بر آن عهد که بستم هستم 27 /04 / 1401
عید غدیر خم 18 /12 /1443
بر آن عهد که بستم هستم 27 /04 / 1401
عید غدیر خم 18 /12 /1443
(1400 دي 12، 23:24)ArA نوشته است: آقا چه خبره؟
چرا همه ناامیدین؟
منم دو روز پیش شکستم خیلی وقت هم هست که وضعیت همینه
خانم بنت الهدا آرزوی مرگ نکنید
هر چقدر شرایط سخت
زندگی میگذره
این قدر نا امید نباشین
خدا بزرگه کمکتون میکنه
(1400 دي 13، 9:56)بنت الهدا نوشته است:این خشمی که من میبینم بیشتر دامن گیر خودتون میشه میدونید؟ درسته جامعه متاسفانه همینطوری که میگید بوده مادرتون هم بخشی از این جامعه بوده ولی اینکه بخوایم خودمون را از ادامه زندگی هم محروم کنیم فقط به خودمون بد میکنیم اگه تا اینجا دیگران در حقمون ظلم کردن با این خشم و عصبانیت نه تنها به اون ها ضربه ای نمیزنیم بلکه در واقع روح خودمون را داریم عذاب میدیم به قول یه بزرگی گذشته در گذشته اینکه بخوایم از این جا به بعد برای زندگیمون چه تصمیمی بگیریم مسئولش خودمونیم هر کاری میدونید درسته همون کار را برای بقیه زندگیتون بکنید دیگه برای گذشته نمیشه کاری کرد نذارید فکر گذشته اینده تون را هم ازتون بگیره اونوقت باید در اینده فکر اینکه چرا زمانی که خودم ازدست دادم را هم بکنید(1400 دي 12، 23:24)ArA نوشته است: آقا چه خبره؟
چرا همه ناامیدین؟
منم دو روز پیش شکستم خیلی وقت هم هست که وضعیت همینه
خانم بنت الهدا آرزوی مرگ نکنید
هر چقدر شرایط سخت
زندگی میگذره
این قدر نا امید نباشین
خدا بزرگه کمکتون میکنه
یه عمر تو گوشمون خوندن پسرا بدن تجاوز میکنن فلانن اصلا بعشون نزدیک نشو و..... الان یهو میان میگن کم کم باید یه پسرو انتخاب کنی ازدواج کنی باهاش زندگی کنی الان وات دفاز؟ بعدشم که عصبی میگن چرا عصبی اصلا اداب معاشرت بلد نیستی
بد نگاه میکنی خوده همونایی که این چرتوپرتارو کردن تو گوشمون اومدن میگن یکم دیدتو قشنگ تر کن اروم باش جبهه نگیر چرا عصبی برخورد میکنی چرا اینقد وحشی من نمیفهمم دقیقن یعنی چی !!!!! بعدشم که با همجنست صمیمی میشی بهت میگن خطرناکه چرا اخه
من دیگ رد دادم واقعا دلم میخواد بمیرم
اون موقع که بچه بودم سنم کم بود هیچکس اصلا نگامم نمیکرداین مامانم نذاشت بچگی کنم نذاشت هیچ جا برم الانم که حالت عصبی پیدا کردم از زمین و زمان بیزارم و میرم بیرون کلی مزاحمت اومده میگ چرا نمیای بریم بیرون چرا نمیای بیرون ؟؟؟ انگار برعکسه انگار نمیفهمه بعدشم اومده به من میگ عشق زیباست انگار خودش نبود چنسال پیش میگفت هیچ عشقی وجود نداره همه پسرا دنبال سو استفاده ان میدونی همه دنبال منفعت خودشونن اونموقع که من نیاز داشتم کسی بهم اهمیتم نداد زدن دهنم گفتن بشین سره جات حالام که مردم میان میگن چرا مردی
جالبه نه؟!
نقل قول: یه عمر تو گوشمون خوندن پسرا بدن تجاوز میکنن فلانن اصلا بعشون نزدیک نشو و..... الان یهو میان میگن کم کم باید یه پسرو انتخاب کنی ازدواج کنی باهاش زندگی کنی الان وات دفاز؟ بعدشم که عصبی میگن چرا عصبی اصلا اداب معاشرت بلد نیستی
(1400 دي 13، 15:23)New fighter نوشته است: به نظرتون الان باید چیکار کرد که بتونید به زندگی دوست دارید برسید؟ نمیگم دیگران چه رفتار هایی کردن اصلا کاری به درست یا نادرست بودن رفتار کسایی که گفتید ندارم من اعتقادم اینه تا وقتی خودمون حواسمون به خودمون نباشه نزدیک ترین افراد حتی پدر و مادر هم نمیتونن برامون اونطوری که باید پدر مادری کنن مسئله زندگی توی دوران پدر مادر هامون یه چیزی بوده به قول شما زندگی ما را هم همونطوری سعی کردن درست کنن درست که نشد هیچ بدتر هم شد من به شخصه امروزه متوجه شدم این اجباری که توی درس. خوندن از طرف عزیز ترین فرد زندگیم تحمیل شد باعث شد من الان بعد۲۲سال زندگی مجبور بشم از زیر صفر شروع کنم ولی چه کاری میتونم بکنم همین عزیز ترین فرد زندگیم اگه از دستش بدم دیگه کی میمونه برام میتونم اونو به خاطر اینکه منو زوری میفرستاد مدرسه شیوه تربیت نادرستی که بهم اینو یاد داد که هر موقع منو خوشحال کردی اون کار درسته را انجام دادی در صورتی که الان میفهمم کار اشتباهی بوده سرزنش کنم؟ میبینید نمیشه برای کسایی که واقعا دوستشون داریم این طور صحبت کنیم که تو زندگی منو خراب کردی اصلا بهشون بگیم چی درست میشه؟ جز اینکه سرافکنده میشن که کاری درستی نکردن ما جای اون والدین نیستیم که بدونیم چه احساسی میتونن داشته باشن از اینکه بفهمن بچشون از شیوه تربیتش ناراضیه من به پسرم یا دخترم در آینده اونقدری استقلال میدم که بتونه خودش دورو برش را ببینه و تصمیم بگیره که الان باید چه کاری انجام بده اگه یه خط بیوفته روی صورتش بهتر از اینکه خط بیوفته روی قلبش ولی نه اینکه اجازه بدم هرکس از راه رسید یه خط بندازه رو صورتش نه ، من حواسم بهش هست ولی اینکه بخوام بهش مسیر بدم که راه تو اینه نه فقط سعی میکنم راهنمای خوبی باشم . اینو را هم بهش یاد میدم که خودش مسئول کاریه که میکنه مسئولیت زندگی هر کسی خودشه مگه هیچکسی تاکیید میکنم هیچ کسی مسئول این نیست که من امروز حالم خوب بوده یا نه برای فردام کاری کردم یا نه اگه من خودم امروز زحمت کشیدم و به چیزی که خواستم رسیدم با وجود تمام بدبختی هایی که توی مسیرم هست اونوقت بقیه هم میتونن از خوشحالی من خوشحال باشن اگه نه که بقیه عملا نمیتونن کار مفیدی برای من بکنن
نقل قول: و اینکه اگر واقعا از درس خوندن بدتون میاد چرا نگفتید؟ چرا تحمل کردید قرار نیست چون یکنفرو دوست دارید دیگه خودتونو دوست نداشته باشین و در واقع به خودتون ظلم کنیدبعضی وقتا اونقدر یه نفرو دوست داشتم اونقدر اون یه نفر میشد تموم زندگیم که هرکاری حاضر بودم واسش بکنم نه از روی میل و علاقه ولی وقتی رفتم جلو تر به این رسیدم که هیشکی به جز خودم دلش برام نمیسوزه ولی خیلی دور بود اینم یکی از دلایلی بود که گفتم هر کسی مسئول زندگی خودشه ولی حیف دور فهمیدم