1401 تير 4، 23:05
همه اتفاقات دست به دست هم دادن که دیگه نتونم از جام بلند بشم...
خدا آدمای خیلی بدتر از منم نجات داده ولی انگار از من یکی نا امید شده..
من خیلی بدم ولی نخواستم بد باشم
هیچ آدمی دلش نمیخواد بد باشه و بد زندگی کنه
ولی دنیا یجوری میکوبه تو دهنت که تو فقط میخوای ازش انتقام بگیری حتی شده به قیمت نابود کردن خودت...
جایی که من ایستادم چیزی جز سیاهی مطلق نیست فقط یه نقطه خیلی کوچیک نور دیده میشه چون هنوز به خدایی که حتی به حرفش گوش نمیدم باور دارم
باور دارم کمکم میکنه...
باور دارم حداقل اون منو درک میکنه.. یه روزی یه جایی، سختی هایی که کشیدم رو جبران میکنه و تیکه های شکسته قلبم رو بهم وصل میکنه..
کاش اون روز زودتر برسه چون حس میکنم دیگه به آخر خط رسیدم(:
خیلی ساده ای اگه فکر میکنی خدا یه سختیی که بهت میده توانشو بهت نمیده ..
{♡یوقتایی خودتو مرور کن!!
نکنه زوم کنی رو غمای دلتو،
بارون ِ عشق ِ خدا رو به فراموشی بسپری.؟!
مرور کن خودتو...⚘}♡
یاد همان جمله افتادم که خوانده بودم:
چه دلیلی بالاتر از لبخند مهدی فاطمه(عج) برای ترک گناهی که دلش را میلرزاند
نوع دیگر بین جهان دیگر شود...این زمین و آسمان دیگر شود
خدای یک تریلیون ستاره اسمم رو میدونه و تقدیری فقط برای من داره که روزی ازش سر در میارم(:
{♡یوقتایی خودتو مرور کن!!
نکنه زوم کنی رو غمای دلتو،
بارون ِ عشق ِ خدا رو به فراموشی بسپری.؟!
مرور کن خودتو...⚘}♡
یاد همان جمله افتادم که خوانده بودم:
چه دلیلی بالاتر از لبخند مهدی فاطمه(عج) برای ترک گناهی که دلش را میلرزاند
نوع دیگر بین جهان دیگر شود...این زمین و آسمان دیگر شود
خدای یک تریلیون ستاره اسمم رو میدونه و تقدیری فقط برای من داره که روزی ازش سر در میارم(: