1390 تير 27، 11:53
آقا پوریا مبارکه
تنها راه رهایی مان ابراز عشق به اوست
عاشق خدا باشیم تا شیطان عاشق ما نباشد
عاشق خدا باشیم تا شیطان عاشق ما نباشد
(1390 تير 27، 11:46)Pourya نوشته است:(1390 تير 27، 11:35)TIRED نوشته است:(1390 تير 26، 23:23)ماینز نوشته است:(1390 تير 26، 22:46)TIRED نوشته است: من آمده ام وای وای اینجا شاید کسی مرا به جا نیاورد آما! با کوله پر بازگشته ام اشتباه نکنید به سفر معنوی تشریف نبرده بودم نیاز به ریست شدن داشتم که گویا زیاد طول کشیده کدورت هارا به دست باد سپرده ام و پیروزمندانه برگشتم به سها نیز ترک چانانه اش را تبرییییییییییییییییییییییییییییییک میگویم همرا با چند ماچ چندش انگیز نثار قدومش میکنماتفاقا من پستای شما رو زیاد دیده بودم تو گشتایی که میزدم تو کانون...خوش اومدین
سلام
خیلی خیلی (ولی نه خیلی ) خوشحال شدم که برگشتید
حالا بگید این مدت کجا رفتید چیکار کردید چرا رفتید چرا اومدید یکم توضیح بدید
دو سالگی مدیر ارشد هم تبریک عرض میکنیم (میخواستم بگم منم فردا دو ساله میشم )
(1390 تير 27، 16:44)مجتبی نوشته است:
سلام ، پس از مدتی من بازم اومدم ،......
این چند وقت برای استخدام جایی در رفت واومد بودم ، ولی متاسفانه پروژه شکست خورد و من استخدام هم نشدم ،
بگذریم ، توکل به خدا ایشالله کار بهتر گیر میاد ،هر چی خدا بخواد ...
.........................................
منم به پارمیدا خانوم سلام میکنم ، چه عجبه از این ورا ااااااا زندگی متاهلیتون خوب هست خوش میگذره ؟؟؟؟
همینطور به تنها خانوم ، واقعا کم میاین ، دعا میکنم ایشالله که استخدام بشین ...
.
.
.
(1390 تير 27، 16:59)bahar2 نوشته است:
سلام آقا مجتبی
سلام پارمیدا عزیز
سلام بچه ها.........
خوشحالم خوشحالم خوشحالم
فک میکنم ادامه صحبتها رو باید بریم تو انجمن شبانه روزی برنیم!!
(1390 تير 27، 22:05)Arman نوشته است: خدا جون شکرتآرمان جان چقدر الان به چیزایی مثه آواتار تو احتیاج دارم
یکسال گذشت
این چند وقت اخیر خیلی سختی کشیدم ، انگار امتحانات تمومی نداره
اما بازم شکرت
چون همیشه یه حکمت و مصلحتی تو کارهات هست
منم کم نمیارم ، پا به پات میام
هر چی بگی همونه
میخوام به شبطان ثابت کنم که تو در وجودمی
با تمام وجودم دوست دارم خداااااااا
آواتارم گویای امیدواری من هست
اگه هیچی تو دنیا نداشته باشم ، خدا جون تورو دارم
بچه ها ی گل کانون
ترک کردن سخته اما شدنیه
به خدا توکل کنید
من یه عمر اسیر بودم ، شاید کسی بدتر از من اسیر نبود اما به لطف خدا و اراده ی خودم تونستم
خودتونو اسیر مشکلات زندگی نکنید و خودارضایی رو راهی برای رهایی از این مشکلات ندونید
اگه بخواید و تلاش کنید ، هر چیزی شدنیه
همتون رو دوس دارم
یا حق
(1390 تير 27، 22:20)Arman نوشته است: سلام آبجی پارمیدا
خوبی ؟
منو یادته ؟؟!!!
البته الان دیگه بزرگ شدم
آبجی همیشه خدا رو شکر کن
من خودم این چند وقت مشکلات داشت داغونم میکردم ، همین الانم که دارم حرف میزنم کلی مشکل جدید پیدا کردم
اما به خدا توکل کردم
خدا دل رو آروم میکنه
تو بدترین شرایطم که باشی اگه خدا رو حس کنی همه چیز واست شیرینه
انشاالله که همه حضور خدا رو تو دلمون حس کنیم