1390 دي 23، 23:59
..................................................................
اما همونطور که گفتم جواب این سوالها رو که توی پست های قبلی مطرح شد میخوام از نظر خودم بگم:
اینکه چرا ما از اول رستگار نشدیم مگه خدا ما رو دوست نداره ؟
چرا از اول کامل آفریده نشدیم .یعنی خدا ناقص خلق میکنه ؟
چرا ما توی مسیر رشد و تکامل تدریجی هستیم ؟
اصلا اگر امامها هدف خلقتن پس ما چیکاره ایم ؟
...........................................................................
همون که میگن بی سردی برای ما گرمی مفهوم پیدا نمیکرد ...اگه نقص نبود کمال هم کمال نمیشد ..کامل نسبت به چی ؟
اگه از اول خدا بود و تجلی در کار نبود فقط خدا بود و خدا بود ..اونوقت خدا اسم نداشت چون تجلی نبود اون رو صدا بزنه ..خدا غفار نبود چون کسی نبود گناه کنه و به خدا بگه یا غفار ..کریم هم نبود تا به کسی ببخشه و کسی به اون بگه یا کریم ..و همه اسم های دیگه .
پس خدا صفتی پیدا نمیکرد و خودش بود و خودش .
پست های قبلی گفتم خدا به خاطر خداگیش میخواد با تجلیلتش خودش ،خودش رو بشناسه و خداییه که خودش را میشناسونه و دوست داره شناخته بشه ، از طریق تجلیلتش میعشقه به خاطر اینکه خدا هست .
..
پس ما انسان ها که از جامع ترین ظهور ها و تجلی های خدا هستیم در واقع عامل و باعث ظهور این عشق و شناخت هستیم
اگه همه ما از اول کامل بودیم از کجا میفهمیدیم که کاملیم ؟اصلا معنی کمال را میفهمیدیم ؟
قبلن گفتیم ما همه یه تجلی هایی از خدا هستیم و هرچی تجلیمون انسان تر و محمدی تر باشه به خدا نزدیک تریم ..اگه همه ما تجلی ها از اول کامل خلق میشدیم فوقش اینکه از اول مقام انسان کامل رو پیدا میکردیم و عین امام ها میشدیم .
اونوقت دیگه کمالی شناخته نمیشد و معنی پیدا نمیکرد ما هم هیچی نمیتونستیم بفهمیم و اصلا نمیدونستیم عشق و شناخت یعنی چه
اصلا همچین چیزی غیر ممکنه اگه قراره کاملی آفریده بشه و انسان کامل معنی پیدا کنه باید اون کمالش یک ظهور و تجلی داشته باشه که به عنوان کمال به حساب بیاد .
و اون ظهور و تجلی کاملتر نمیاد مگه این که ناقصترش هم باشه که نسبت به اون شناخته بشه .
انسان ظرفیت خیلی جامعی داره یعنی کاملترین تجلی های خدا تو هستی و متنوع ترین و نزدیک ترین های ظهور ها و جلوه های خدا میتونه از انسان بروز پیدا کنه و جامع تر ار ما نیست .
پس من و شما باعث شناخته شدن خدا و خلق کاملش امام هستیم .
اصلا حدا یه تجلی بیشتر نکرده و یه چیز بیشتر خلق نکرده و اون انسانیت کامله و ما از اونیم نه به معنی جزء یا به معنی اجزا بلکه به معنی ظهور...
مثل نور ضعیف شده از منبع نور ما محمد ضعیف شده نه به معنی کاملش هستیم . منتها از بقیه تجلیات جامع تریم و ظرفیت و استعداد خود انسانیت را داریم مثلن مثل فرشته رحمت نیسیم که معنی خشم خدا را هیچ وقت نفهمیم چون خودمون هم در خودمون دیدیم که عصبانی میشیم و همه صفات دیگه از خدا .پس از نظر استعداد از همه نوع دیگه اش بهتریم .
آین یعنی کامل ما زنده است و کامل آفریده شده این نور کامل من و شما بود که رفت کربلا ..خود ایده ال ما بود نه به عنوان یه ایده آل جدا بلکه اصل وجودیممون بود که رفت .برای همینه که عصر جمعه دلهامون میگیره چون دل امام زمان میگیره ...
برای همینه که روز عاشورا معمولن فطرت های پاک و با انصاف خیای دلشون برای امام حسین میگیره و سوز پیدا میکنن بعد میپرسیم فلانی که اهل نماز و اینها نبود و خیلیم غرتی به نظر میاد پس چرا عاشورا اینطوری میشه و دلش میشکنه چون وجودش به امام زمان نزریک تر از ماست و امامه که دلش شکسته
تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که که هیچ روشی توی ترک گناهان مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار نمیده !