امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

به به (نیما جان یادت گرامی)

آمدی جانم به قربانـت ولـی حالا چـرا؟
بیـوفـا حالا که من افتـادم از پا ، چرا ؟

نوشـدارویی و بعد مـرگ سهراب آمـدی
سنگـدل این زودتر میـخواسـتی، حالا چرا ؟

عمر ما را مهلت امـروز و فردا ی تو نیست
من که یک امـروز مهمان توام، فـردا چرا ؟

نـازنیـنـا ما به نـاز تو جـوانـی داده ایـم
دیـگر اکنـون با جوانـان ناز کن، با ما چرا ؟

آسمان چون جمع مشـتاقان پریشان میکند
در شـگفتـم من نمیـپاشـد ز هـم ، دنیا چرا ؟

در خزان هجر گل، ای بلـبـل طبع حزین
خامـشی شـرط وفـاداری بـود ، غـوغا چرا ؟

«شهریـارا» بی حبیـب خود نمیکردی سفر
این سـفر راه قیـامـت میـروی ، تنـها چرا ؟

دیری است که دعاهایمان »ندبه« شده است و هر صبح جمعه مشعل چشم های ما با زلال اشک روشن می شود. و من در کوچه های سرگردان »غیبت« تو را می جویم شاید مرا به میهمانی نگاهت بخوانی.
...«ღღ
کویر وجودم در انتظار باران ظهور توست
ღღ»...
[تصویر:  14a5beeb2cd5ff.gif]
به به ببینین کی اینجاست!
جناب تارک!

این بی نام هم هی از مزایای مدیر کلی سوء استفاده می کنه ، زرت و زرت برای خودش مرخصی دو هفته ای رد می کنه!
خدایا ما را هم از برکات مدیریت در این ماه عزیز بی نصیب نگذار!
آمین.
من از عهد آدم تو را دوست دارم ---------از آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شبها من و آسمان تا دم صبح--------سروديم نم نم: تو را دوست دارم
نه خطي، نه خالي! نه خواب و خيالي!-- من اي حس مبهم تو را دوست دارم
سلامي صميمي تر از غم نديدم ---------به اندازه ي غم تو را دوست دارم
بيا تا صدا از دل سنگ خيزد --------------بگوييم با هم: تو را دوست دارم
جهان يك دهان شد هماواز با ما: ---------تو را دوست دارم، تو را دوست دارم
[تصویر:  hosein.jpg]
ساعت از سه هم گذشته،
یه جزء قرآن خودم که شاید دلم آروم بگیره،اما نشد
خواب به این چشا نمیاد،
شب دلگیریه،خیلی طولانیه،
دلم خورشیدو میخواد،
پس کی صبح میشه؟
آخ خدایا تو این لحظه ها آغوش گرم تو فقط میتونه بهم آرامش بده،
دلم بیقراره،
فاصلم باهات زیاد شده،
نردبونم کوتاهه،دیگه بیشتر از این نمیتونم بالا بیام،خیلی ازت دورم،
فقط یه راه برای رسیدن بهت مونده،باید پرواز کنم،
پرواز کردنو به این دل بیقرار یاد بده،فقط تو میتونی،
فقط تو
یه مدینه،یه بقیعه،یه امامی که حرم نداره،
سینه زنهاش،کسی نیست تا،روی قبرش یدونه شمع بذاره،
دل بی تاب،دیگه شد آب،که توو آفتاب نه سایبونی داره،
نه یه خادم،نه یه زائر،نه کنارش یه روضه خونی داره،
امون ای دل،امون از غریبی...
(1388 شهريور 1، 6:05)tanha نوشته است: فایربرد خان شما کبدون مرخصی میری بی نام حداقل مرخصی می گیره می ره!!بعد از این نبینم کسی بدون مرخصی مرخص بشه ها
راستی برادرتون گبول باشه از مشهد اومده!!برامون موهور مشد اوردی؟ ممنون که به یاد ما بودی!من دلم لک زده واسه صحن گوهر شاد

من خودم ترک نیستم اما اهل زنجانم! تقریبا زدی تو خال!
از مشهد هم برای سه نفر موهور تسبیح و ... خلاصه سوغاتی خریدم اما روز آخر فهمیدم هر سه تاشون همون روز تو مشهد بودن!


الان ساعت 5 و 50 دقیقه است
تمام وجودم شده این شکلی :
[تصویر:  HT32s15_3.png]

حالا امروز دوم رمضونه خدا بقیه اش رو به خیر کنه!
من از عهد آدم تو را دوست دارم ---------از آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شبها من و آسمان تا دم صبح--------سروديم نم نم: تو را دوست دارم
نه خطي، نه خالي! نه خواب و خيالي!-- من اي حس مبهم تو را دوست دارم
سلامي صميمي تر از غم نديدم ---------به اندازه ي غم تو را دوست دارم
بيا تا صدا از دل سنگ خيزد --------------بگوييم با هم: تو را دوست دارم
جهان يك دهان شد هماواز با ما: ---------تو را دوست دارم، تو را دوست دارم
[تصویر:  hosein.jpg]
Smiley-face-cool-2
گل نیلوفر در مرداب می روید، تا همه بدانند
در سختی ها باید زیبایی آفرید

مراحل نه گانه ترک اعتیاد خود ارضایی

بچه ها این کیه داره فحش میده هرجا دیدی سریع دکمه report رو بزنید:smiley-yell:4fvfcja
سایه تو چرا همش مینوسی به دلیل مسائل امنیتی؟
من همه تاپیک ها و پست های این جوان نابخرد رو report کردم امیدوارم مدیران سریعا اقدام کنن بد جوری جوش کردم!
کانون رو ف.//ی//.ل//.ت//.ر نکنن!
داداش مهدی اون یارو یه نامرده
داداش سایه هم کاره درستی داره میکنه
منم دارم کمک میکنم
زشته بچه های تازه وارد این چیزا رو ببینن ، اونم تو صفحه ی اول
پس این مدیرا کجان آخه :smiley-yell:
.

خدایا همه جا هستی و تو به خواسته هایم از من آگاه تری و تو از من به من نزدیک تری .

در همه ی امور یاریم ده که تو در یاری نمودن من برای رسیدن به آرزوهای پاکم از من مشتاق تری .

فقط کافیست امور کارهایم را به تو واگذار کنم ای قدرت واقعی و بیکران ، بی شک برآورده می شود .



آره عجب نامردیه!:smiley-yell:
چه سودی براش داره؟:smiley-yell:
به والله من که ازش نمیگذرم
خدایی ببین چنتا مهمان الان دارن سایتو میبینن
خوب زشته دیگه
خدایا به حق همین شب و روزهای عزیز ، کانون رو حفظ و سلامت نگهدار
الهی آمین
هوراااااااااااااااااااااا
بالاخره یه مدیر اومد
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
داداش مهدی بدو تاپیکارو پاک کن که اعصابمون داغون شد
.

خدایا همه جا هستی و تو به خواسته هایم از من آگاه تری و تو از من به من نزدیک تری .

در همه ی امور یاریم ده که تو در یاری نمودن من برای رسیدن به آرزوهای پاکم از من مشتاق تری .

فقط کافیست امور کارهایم را به تو واگذار کنم ای قدرت واقعی و بیکران ، بی شک برآورده می شود .



اگه ممکنه هر چه زودتر این کاربر رو بن کنید یعنی دسترسیشو قطع کنید....:s:
خدا رو شکر سایت پاک پاک شد
دمت گرم داداش مهدی Khansariha (48)41
از داداشای گلم سایه و اون یکی مهدی هم تشکر میکنم 317
کانون ما قویتر از این حرفایت که یکی بخواد با چرت و پرتاش بچه ها رو از هم بپاشونه یا ناراحتشون کنه
کانون ما قویه چون خدا پشتمونه و بچه ها همدل و بی ریا و پاک و صادق هستن
بخدا فکر کنم همین قضیه ما رو پیش خدا عزیزتر کرده
خدایا شکرت
.

خدایا همه جا هستی و تو به خواسته هایم از من آگاه تری و تو از من به من نزدیک تری .

در همه ی امور یاریم ده که تو در یاری نمودن من برای رسیدن به آرزوهای پاکم از من مشتاق تری .

فقط کافیست امور کارهایم را به تو واگذار کنم ای قدرت واقعی و بیکران ، بی شک برآورده می شود .



کانون احتیاج به مدیرهای بیشتری داره اگه ممکنه چند تا مدیر که به تایپکهای نظارت داشته باشه پیدا کنین به عنوان مثال ناظم انجمن
خوشحالم بخاطر این همه حس مسئولیت،
کاربری با نام Turk وارد سایت شده،و قوانین سایت رو زیر پا گذاشته،
و اقدام به ایجاد تاپیک هایی با عنوان و مطالب نامشروع کرده،(بهم نمیاد رسمی باشم؟)
من تاپیک هارو حذفیدم،و اثری ازش باقی نذاشتم،
خودشو هم ماداموالعمر محروم کردم،
پستاشو که دیدم تمام بدنم لرزید،
نااااااااااااااااااامرد.
یه مدینه،یه بقیعه،یه امامی که حرم نداره،
سینه زنهاش،کسی نیست تا،روی قبرش یدونه شمع بذاره،
دل بی تاب،دیگه شد آب،که توو آفتاب نه سایبونی داره،
نه یه خادم،نه یه زائر،نه کنارش یه روضه خونی داره،
امون ای دل،امون از غریبی...
ولی ببینید چه آمار بازدید رفته بالا1744337bve7cd1t81
چون از کلمات پر جست و جو در گوگل استفاده کرده!17
و رنکینگ کانون در گوگل به اول رسیده4fvfcja
(شوخیییییییییی)42
ولی من خیلی عصبانی شدم از آخر حرفشم خندم گرفته بود نمیدونستم گریه کنم یا بخندم!17خودتون میدونید اون آخرین حرفا چی بود4fvfcjacheshmak
فکر کنم حالش خوش نبود به احتمال زیاد یه چیز مصرف کرده بود...cheshmak


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 4 مهمان