1399 مرداد 24، 21:55
ویرایش شده
بيان حقيقت عبادت در شهادت به توحيد گذشت و در اين موضع چون بر عبوديت خود، مر خداى را تصريح كند و اين امر را منحصر به او جل شاءنه نمايد و طرف خطاب وى خداى علام الغيوب است، پس دروغ در آن افحش و اشنع است.
لاجرم بايد همه دم، ترك هوس كرد و كركس مردار خوار هواى نفس را در قفس آورد و بندگى از بهر او بايد كرد، نه از براى خود:
تو بندگى چو گدايان به شرط مزد مكن
كه خواجه خود روش بنده پروى داند
و گفته اند: كه نكته اينكه نعبد به صيغه جمع آمده است، نه مفرد؛ آن است كه چون بنده اى عبادت خود را با عبادت ديگران در آميزد، حق تعالى كريم تر از آن است كه عبادت كسى را، به علت با عيب ديگران رد كند، از طرفى ديگر البته خداوند، عبادات با عيب را هم به طفيل عبادت بى عيب، قبول كند.
به طفيل همه قبولم كن
اى خداى من و خداى همه