اما چرا انسان پیوسته به «توبه» نیاز دارد؟ این بدان خاطر است که بشر یا با اعضاء و جوارح خود مرتکب گناه میشود و یا تصمیم به انجام معصیتی میگیرد و یا خطورات قلبی و وساوس شیطانی او را از یاد خدا باز میدارد و یا در علم بخدا و صفات و آثار آن غفلت و قصوری از او سر میزند، و همۀ اینها نقص است و برای آنها اسبابی است و ترک اینها و اشتغال به اضداد آنها رجوع و بازگشت از نقص بسوی کمال است و معنای توبه چیزی جز همین بازگشت نیست. حال هم چنانکه شنیدی هر کس در خور شأن و استعداد خودش، حتی انبیاء گاه میشود که اضطراب نیز بر آنها عارض میشود و از آن توبه میکنند. مطلب دیگر اینکه توبۀ واقعی از هر کس حتی مرتد چه فطری و چه ملی بمقتضای ادلۀ عقلی و نقلی پذیرفته میشود. مطلبی که هست اینست که گاه گناه بگونهای است که توبه از آن مشکل و بلکه گاهی غیر ممکن میباشد، و ظلمت گناهان دل را در خود فرو میبرد و انسان کاری میکند که تدارکش ممکن نیست مثل اینکه مسلمانان را گمراه سازد و آنان بواسطۀ گمراهی او کافر شوند و بر همان حال کفر بمیرند «نعوذ باللّه» و اما اگر توبه با آن شرایطی که گفتیم ممکن باشد شکی در قبول آن نیست. از امیر المؤمنین علیه السّلام روایت شده که آن حضرت فرمود: گناهان بر سه قسم است، گناهی که بخشیده شده و گناهی است که بخشیدنی نیست و گناهی است که نسبت بصاحبش هم امید عفو میرود و هم بر او ترسیده میشود، گفته شد ای امیر مؤمنان آنها را برای ما بیان فرما حضرت فرمود اما آن گناه که بخشیده شده گناهی است که خدا او را بر آن گناه در همین دنیا عقوبت نموده است و خدای متعال بردبارتر و بزرگوارتر از این است که بنده را دو مرتبه بر یک گناه عقوبت کند، و اما گناهی که خدا آن را نمیآمرزد، ظلم بندگان بعضی نسبت ببعضی دیگر است که خدای متعال آنگاه که برای خلقش ظاهر شد بذات خود سوگند یاد نمود و فرمود سوگند به عزت و جلالم که ظلم هیچ ظالمی (بدون مجازات) از من نگذرد و لو مشتی بمشت و یا دستی بدستی و شاخ زدن حیوان شاخدار بحیوان بدون شاخ، از همۀ آنها قصاص گرفته میشود تا اینکه مظلمهای برای احدی باقی نماند، سپس خدا آنها را برای حساب بر میانگیزاند. و تو اگر در این خبر شریف تأمل کنی مییابی که مراد امام علیه السّلام از گناهی که بخشوده نمیشود گناهی است که به رد مظالم و جلب رضایت طرف تدارک نشده باشد و اینکه در خبر آمده در صورتی است که گناه و ظلم بهمان حال باقی باشد و آن موردی که فرمود: امید عفو میرود یا اینست که توبۀ از آن گناه ناقص بوده و همۀ آثار گناه را محو ننموده است و یا از جهت اینست که چون حکم نمودن بخدا در مورد آنچه ببندگان وعده فرموده و الزام به فضل سوء ادب است امام علیه السّلام باین عبارت از آن تعبیر فرمود. سلام
صبـــــــــــــــح :★★★★★★★ ظهـــر و عصـر :★★★★★★★ مغرب و عشا :★★★★★★★
سلام صبـــــــــــــــح:★★★★★★★ ظهـــر و عصـر:★★★★★★★ مغرب و عشا: ★★★★★★★
/// صبـــــــــــــــح:★★★★★★★ ظهـــر و عصـر:★★★★★★★ مغرب و عشا:★★★★★★★ // صبـــــــــــــــح:★★★★★★★ ظهـــر و عصـر:★★★★★★★
مغرب و عشا: ★★★★★★★ //
صبـــــــــــــــح:★★★★★★★ ظهـــر و عصـر:★★★★★★★
مغرب و عشا:★★★★★★★
و اما گناه یا کبیره است و یا صغیره، و اگر انسان از گناهان کبیره اجتناب کند و نمازهای پنجگانه را بجای آورد این خود گناهان صغیره را میزداید چنانکه در کتاب و سنت آمده است. ذات اقدس حق می- فرماید: إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ (نساء- 31) ترجمه: اگر از کبائر آنچه از آن نهی میشوید دوری گزینید ما گناهان شما را از شما بزدائیم. و در جای دیگر میفرماید: وَ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبٰائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَوٰاحِشَ (شوری- 37) ترجمه: و کسانیکه از کبائر گناهان و زشتیها دوری میگزینند. و از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله رسیده که فرمود: نمازهای پنجگانه و جمعه تا جمعه آنچه را که بین آنها است از بین میبرد برای کسانیکه از گناهان کبیره اجتناب کنند. اما حد کبیره و صغیره چیست؟ روایات و همچنین اقوال در این زمینه مختلف است، از امام صادق علیه السّلام «1» در تفسیر آیۀ اول رسیده که آن حضرت فرمود: گناه کبیره گناهی است که خدا آتش را بر آن واجب نموده است. و در جای دیگر از آن حضرت از گناهان کبیره سؤال شد حضرت فرمود «2» گناهان کبیره در کتاب هفت تا است: کفر بخدا، و قتل نفس، و عاق والدین، و خوردن ربا بعد از بینه، و خوردن مال یتیم، و فرار از جنگ و تعرب بعد از هجرت، گفته شد یک درهم از مال یتیم خوردن گناهش بزرگتر است یا ترک نماز فرمود ترک نماز گفته شد پس چرا ترک نماز در شمار کبائر نیامد حضرت فرمود اولین گناهی که گفتم چه بود گفت کفر بخدا، حضرت صادق علیه السّلام فرمود تارک الصلوة کافر است. میگویم اخبار در این زمینه جدا مختلف است و من آنچه را که در اخبار جزء گناهان کبیره دانسته شده میآورم تا وجه احتیاط معلوم گردد، سپس آنچه را که بنظر خودم قویتر است بیان خواهم داشت، در روایتی که گذشت کبائر هفت عدد ذکر شده، و در روایات دیگر این گناهان هم جزء گناهان کبیره شمرده شده است، نا امیدی از رحمت خدا، ایمن شدن از مکر خدا، نسبت زنا بزنان پاکدامن دادن، سحر، زنا، سوگند به دروغ، خوردن از بیت المال قبل از قسمت، نپرداختن زکات واجب، شهادت به دروغ، پنهان داشتن شهادت، ترک نماز به عمد، یا ترک واجبی از واجبات به عمد، نقض عهد، قطع رحم و بریدن از خویشاوندان، دزدی، شرب خمر، خوردن گوشت مردار و خوک و خون و گوشت حیوانی که برای غیر خدا ذبح گردیده، بدون ضرورت خوردن مال حرام، قمار، کم فروشی، لواط، نا امیدی از رحمت خدا، کمک به ستمگران و میل بآنها، حبس و نپرداختن حقوق دیگران بدون عسر و تنگدستی، دروغ، کبر، اسراف، تبذیر، خیانت، حج را سبک شمردن، محاربه با اولیاء خدا، اشتغال به ملاهی، اصرار بر گناهان، انکار حق اهل بیت، و هر آنچه خدا بر آن آتش واجب نموده است. و کمترین تعدادی که برای گناهان کبیره در روایات بیان شده پنج تا است و آن عبارت است از شرک بخدا، عاق والدین، خوردن ربا پس از بینه، و فرار از میدان جنگ، و تعرب بعد از هجرت،
و این روایت، روایت صحیحی است، و در آن اندکی تصریح شده باینکه دزدی و زنا از جملۀ گناهان کبیره نیست و در بعضی از روایات لهو و لعبی که آدمی را از یاد خدا باز دارد مثل غنا و تار زدن مکروه دانسته شده است. (1)و(2)- کافی باب الکبائر
سلام به همه ی دوستان عزیز صبـــــــــــــــح:★
ظهـــر و عصـر:★ مغرب و عشا: ★