امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 4.5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

مسابقات همگانی (سرپرست: لئا)

سلام به همه بچه های گل گلاب کانون cheshmak303
خوبین ؟
چرا اینجا پست کم داره ؟ یکم شلوغ کنیم اینجا رو ولی خُب اسپم هم نباید بدیم !
خودمم نفهمیدم دقیقا چی گفتم 42
[تصویر:  51960705784679108839.jpg]
سلام سلام سلام
خوبید
اول از همه از چکاوک خانوم تشکر میکنم
53

ببخشید ولی به جون کفشام من فکر میکردم اینجا مال از ما بهترونه<شوخی>
4fvfcja
بابا اینجا چه باحاله عجب گچبری هایی داره1744337bve7cd1t81
وای نگاه کن17
آیینه کاری هاشو1744337bve7cd1t81
وای کشته بری هم داره1744337bve7cd1t81
عجب دکوراسیون داخلیی داره53258zu2qvp1d9v

[تصویر:  05_blue.png]
چيزي كه از تجربيات قبليم تو ترك دارم اينه كه حتي بعد ماه ها پاكي افسردگيم از بين نميرفت

بنظرم در اثناي مراحل ترك بايد شروع به تغيير يه سري رفتارها تو خودمون كنيم
اين رفتارها ميتونه يه چيز خيلي ساده باشه يا نه خيلي وسيع


مثلا اهنگ غمگين گوش نكنيم
سعي كنيم ادما رو دوست داشته باشيم
و زود ناراحت نشيم ار حرفاشون
در پي اين نباشيم كه اگر حرفي ، تيكه اي ، يا ظلمي در حقمون كرد
جوابشو بروش خودش بديم
بايد سعه صدرمونو زياد كنيم و سعي كنيم مهربون تر باشيم

و خيلي كارهاي ديگه

جميع اين اعمال باعث ميشه كم كم افسردگيمون از بين بره
شگفتا هر چه ترا به يادم بياورد، زيباست .

بوی نمور کوچه و کلمات ..
نگاه مورب کسی که از انتهای بن‌بست باز آمده است ..
و دستها، دامنه‌ها، روزنامه‌های عصر، پتوی کهنه‌ای بر هره‌ی ديوار ...
هرچه ترا به يادم بياورد، زيباست.


[تصویر:  0607.jpg]
سلام به چیزم من بگم همین که دائم به فکر این گناه باشیم که فلان گناه رو کردمو هی خودمونو آذار بدیم نه تنها به ترک کمکی نمیکنه بلکه باعث میشه یاد گناه تو دل و فکرمون بمونه وقتی گناهی ترک شد و آدم توبه واقعی یا به تعبیر قرآن توبه نوصوح کرد دیگه اونموقع باید اون گناه یادمون بره و چیزی که تو فکرمون باشه این باشه که نباید گناه کرد نع اینکه قبلا چه گناهی کردیم و البته حواسمون باشه دیگه سمتش نریم
خدایا تو را عاشق دیدم و غریبانه عاشقت شدم...

تو را بخشنده پنداشتم و گناهکار شدم...

تو را وفادار دیدم و هر جا که رفتم بازگشتم...

تو را گرم دیدم و در سردترین لحظات به سراغت آمدم...

تو مرا چه دیدی که وفادار ماندی؟؟؟...
------------------------------
پیامبر اکرم( ص)فرمودند:
مَن رَدَّ عَن عِرضِ اَخیهِ المُسلِمِ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ اَلبَتَّةَ
هرکس آبروی مؤمنی را حفظ کند، بدون تردید بهشت بر او واجب شود
وقتی بعد یک مدت طولانی که پاک موندی و بعد یک دفعه بشکنی و تازه یادت بیافته آخرین باری که کانون بودی یادت نیست اونوقته که دیگه حتی رووت نمیشه دوباره بیای53258zu2qvp1d9v زندگی من این چندسال اخیر همش بالا و پاینی و دگرگونی داشته خوب فهمیدم با این وضعیت زندگی ام چیزی که میتونه کمکم کنه ثبات درونی و میل به پاکیم رو حفظ کنم فقط کانونه اما حیف که تو همین تحولات و درگیری های روزمره یادم میره من کانون باید هرروز بیام مثل قراری که سرهرنماز باخدا باید داشته باشم 1276746pa51mbeg8j
با این حال باز دست از پا درازتر برگشتم که دوباره شروع کنم،یک هفته ای میشه که پاکم53258zu2qvp1d9v
[تصویر:  wp4003454.jpg]
تغییراتی که آقا مجتبی گفتن برای از بین بردن افسردگی خیلی عالی بودSmiley-face-thumb

پیشنهاد میدم بر گردین بالا پستشون رو دوباره بخونیدcheshmak
یا عباس
سلام
خسته نباشید
ببخشید
ولی خب یه نظری داشتم
من با نظر آقا مجتبی موافق نیستم
البته در مورد سعه صدر
به نظر من یکی از مشکلات ما در راستای ترک درون گراییه که از انزوا نشعت میگیره و به نظر من درون گرایی چیز خوبی نیست باعث درگیری های ذهنی میشه .
به نظر من باید احساسات و افکارمونو بروز بدیم
چرا باید به یه نفر نگیم که رفتارش با ما درست نیست
چرا باید در مورد ظلمی که بهمون میشه سکوت کنیم
اصلا به نظر من خالی نکردن احساسات و افکار و ... خودش یکی از دلایل افسردگیه.
در کل به نظرم باید برون گرا بود
Smiley-face-thumb
ببخشید
بای
[تصویر:  05_blue.png]
(1391 مهر 17، 1:04)mojtaba pilot نوشته است: چيزي كه از تجربيات قبليم تو ترك دارم اينه كه حتي بعد ماه ها پاكي افسردگيم از بين نميرفت

بنظرم در اثناي مراحل ترك بايد شروع به تغيير يه سري رفتارها تو خودمون كنيم
اين رفتارها ميتونه يه چيز خيلي ساده باشه يا نه خيلي وسيع


مثلا اهنگ غمگين گوش نكنيم
سعي كنيم ادما رو دوست داشته باشيم
و زود ناراحت نشيم ار حرفاشون
در پي اين نباشيم كه اگر حرفي ، تيكه اي ، يا ظلمي در حقمون كرد
جوابشو بروش خودش بديم
بايد سعه صدرمونو زياد كنيم و سعي كنيم مهربون تر باشيم

و خيلي كارهاي ديگه

جميع اين اعمال باعث ميشه كم كم افسردگيمون از بين بره


تجربه ای که خود من داشتم این بود که اشتباها ریتم زندگیم و کند کردم. باید پر انرژی و پرهیجان باشیم. نه اینکه یه گوشه کز کنیم.

همین خیلی کارهای دیگه که نوشتی خیلی مهمه.
(1391 مهر 17، 20:36)رند نوشته است: سلام
خسته نباشید
ببخشید
ولی خب یه نظری داشتم
من با نظر آقا مجتبی موافق نیستم
البته در مورد سعه صدر
به نظر من یکی از مشکلات ما در راستای ترک درون گراییه که از انزوا نشعت میگیره و به نظر من درون گرایی چیز خوبی نیست باعث درگیری های ذهنی میشه .

به نظر من باید احساسات و افکارمونو بروز بدیم
چرا باید به یه نفر نگیم که رفتارش با ما درست نیست
چرا باید در مورد ظلمی که بهمون میشه سکوت کنیم
اصلا به نظر من خالی نکردن احساسات و افکار و ... خودش یکی از دلایل افسردگیه.
در کل به نظرم باید برون گرا بود
Smiley-face-thumb
ببخشید
بای
کاملا موافقم. این بالا توضیح دادم.
با خدا، تا خدا

ترک من
(1391 مهر 17، 20:36)رند نوشته است: سلام
خسته نباشید
ببخشید
ولی خب یه نظری داشتم
من با نظر آقا مجتبی موافق نیستم
البته در مورد سعه صدر
به نظر من یکی از مشکلات ما در راستای ترک درون گراییه که از انزوا نشعت میگیره و به نظر من درون گرایی چیز خوبی نیست باعث درگیری های ذهنی میشه .
به نظر من باید احساسات و افکارمونو بروز بدیم
چرا باید به یه نفر نگیم که رفتارش با ما درست نیست
چرا باید در مورد ظلمی که بهمون میشه سکوت کنیم
اصلا به نظر من خالی نکردن احساسات و افکار و ... خودش یکی از دلایل افسردگیه.
در کل به نظرم باید برون گرا بود
Smiley-face-thumb
ببخشید
بای

با احترام به نظر شما ، نظر من اینه:

حق کسی که به واسطه ی رفتار یا گفتار به تو بدی کرده است، اگر به صورت عمدی بوده ، در صورتی که ببخشی و درگذری بسیار بهتر است . این کار باعث می شود که کدورت ریشه کن شده و با اینگونه مردم به ادب رفتار کرده باشی. حضرت از قرآن شاهد می آورند . خداوند متعال می فرماید: هرآینه کسی که به او ستم شده اگر درصدد انتقام برآید مسئولیتی ندارد. اما درصورتی که کسی شکیبایی و گذشت پیشه کند ، از کارهای بسیار بزرگ است . خداوند می فرماید: اگر به کسی کیفر دادید به همان اندازه ای باشد که زخم خورده اید . اما اگر صبر کنید و بگذرید برای صابران بسیار بهتر است . اینها همه در مورد جاهایی است که بدی به صورت تعمدی بوده است .

سمت خدا
حجت الاسلام نقویان

خیلی وقتا شده که تو عصبانیت سعی میکنیم کار طرف مقابل رو تلافی کنیم، ولی وقتی آروم میشیم از کارمون پشیمون میشیم و اونوقت بیشتر به هم میریزیم و اینم یه عامل افسردگی میشه.در کل جواب بدی رو با خوبی دادن ، خیلی زیباست اما قبول دارم واقعا کار سختیه ..

به قول حافظ : اگر دشنام فرمایی اگر نفرین ، دعا گویم53
رو به تو سجده می کنم دری به کعبه باز نیست
بس که طواف کردمت مرا به حج نیاز نیست

به هر طرف نظر کنم نماز من نماز نیست
مرا به بند می کشی از این رهاترم کنی

زخم نمی زنی به من که مبتلاترم کنی
از همه توبه می کنم بلکه تو باورم کنی

قلب من از صدای تو چه عاشقانه کوک شد
تمام پرسه های من کنار تو سلوک شد

عذاب می کشم ولی عذاب من گناه نیست
وقتی شکنجه گر تویی شکنجه اشتباه نیست
باز اومدم

Khansariha (8)
شعار گروه پرواز:
براي موفق شدن بايد اول باور کنيم که مي توانيم.
[تصویر:  parvaz_02.jpg]
هركه با شيطان احد و پيماني بست
غل و زنجير و خود به دور خودش بست
عليرضا
Smiley-face-cool-2
باا تایید نظر آقا سلام و سنای عزیز ...
فکر میکنم جدای از مبحث انتقام و تلافی که بهتره انجام نشه،
چیزی که دوستمون رند بهش اشاره کردن ابراض دل شکستگی و احساس عصبانیت یا ناراحتی به شکل درستش هست
که منم با نظر ایشون موافقم که ما باید برای احساساتمون احترام و ارزش قایل باشیم و بهشون مجال بروز بدیم وگرنه درجای دیگه به شکل مضر تری این احساسات بیان نشده بروز خواهند کرد ، ولی چیزی که خیلی مهمه اینه که چطور از راه سالم اینکار رو بکنیم که نه خودمون آسیب ببینیم و نه طرف مقابل و درعین حال حرف دلمون رو هم زده باشیم حالا زیاد مهم نیست طرف میخاد جبران کنه درک کنه پوزش بخاد یا نه مهم خالی و سبک شدن و تخیلیه هیجانات به شکل درست و در نتیجه افسرده نشدن ما در دراز مدت هست
[تصویر:  wp4003454.jpg]
سلام
همه دوستان به نوعی درست می گن.اسلام دین اعتداله پس بهتره تو هرکاری حد اعتدالو حفظ کنیم.همونطور که انتقام گرفتن بده صبر و گذشت بیش از اندازه هم بده.ببینید حضرت علی نزدیک 25 سال بعد از رحلت پیامبر صبر کردن تا به حقشون رسیدن ولی بعد از اون چندین بار با دشمنای اسلام جنگیدن چون اون موقع دیگه زمان صبر کردن نبود.
صبر کردن هم نباید باعث این بشه که عزت نفس آدم از بین بره این خودش باعث افسردگی میشه.
من خودم دوستان تو این هفت سال خیلی صبر کردم،به خاطر دیگران خیلی از خودم گذشتم ولی الان می فهمم اشتباه کردم.با گذشت بیش از اندازه هم به خودم لطمه زدم هم به دیگران.مثلا من همیشه برای اینکه از لحاظ مالی به خانوادم فشاری نیاد از حق خودم گذشتم.نتیجه اش شد افسردگی که حالا بهش مبتلا شدم.
ازین بدتر حالا همه ازم توقع دارن بازم فداکاری کنم.همه گذشت کردنو وظیفه من می دونن.1276746pa51mbeg8j گاهی وقتا حتی دیگران فراموش می کنن که منم حقی دارم.خوب تقصیر خودمه.اینم به خاطر افراط تو فداکاریو گذشته.
وای!!! ازین که متن طولانی بنویسم بدم میاد،خوندنش سخته.کلی حرف نگفته دارم که سعی می کنم کم کم بگم.Smiley-face-thumb
راستی هر کی مثل من چاقه ازهمین الان رژیم بگیره و شروع کنه به کم کردن وزن.چاقی خودش عامل افسردگیه.من الان یه ماهه رژیم گرفتم 5 کیلو کم کردم.الان خیلی احساس شادیه بیشتری می کنم.41317


[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  nasimhayat.png]
[تصویر:  1.png]
(1391 مهر 18، 2:23)bahar2 نوشته است: باا تایید نظر آقا سلام و سنای عزیز ...
فکر میکنم جدای از مبحث انتقام و تلافی که بهتره انجام نشه،
چیزی که دوستمون رند بهش اشاره کردن ابراض دل شکستگی و احساس عصبانیت یا ناراحتی به شکل درستش هست
که منم با نظر ایشون موافقم که ما باید برای احساساتمون احترام و ارزش قایل باشیم و بهشون مجال بروز بدیم وگرنه درجای دیگه به شکل مضر تری این احساسات بیان نشده بروز خواهند کرد ، ولی چیزی که خیلی مهمه اینه که چطور از راه سالم اینکار رو بکنیم که نه خودمون آسیب ببینیم و نه طرف مقابل و درعین حال حرف دلمون رو هم زده باشیم حالا زیاد مهم نیست طرف میخاد جبران کنه درک کنه پوزش بخاد یا نه مهم خالی و سبک شدن و تخیلیه هیجانات به شکل درست و در نتیجه افسرده نشدن ما در دراز مدت هست

سلام
ممنونم آبجی بهار
303
دستتون درد نکنه برای توضیحات کاملتون
بله نمیدونم چرا این بحثها که میشه همه یاد دوره چنگیز خان و جنگهای تیمور لنگ و جنگهای صلیبی میافتند که جنگ و خون ریزی بود
منم منظورم همین بود
با اجازه
53
بای
[تصویر:  05_blue.png]
سلام

خوب من با توجه به حرفای دوستان فهمیدم یکی از دلایل افسردگی وقتی هست که حق پایمال میشه

مثلا:


از خود گذشتگی های بیش از اندازه

عدم ابراز ناراحتی و دلخوری

کوتاه اومدن و ...

و رعایت اعتدال هم به عنوان راه کار گفتین.


علاوه بر این مورد به نظر من یکی دیگه از دلایل افسردگی نرسیدن به آرزو ها و خواسته ها هم میتونه باشه.
یا عباس
افسردگی میتونه زیر شاخه های زیادی داشته باشه
اما عمدتاً مشکلات جوونای امروزی
بی هدفی , بی انگیزگی و سرخوردگیه
که باعث خلأ های بزرگی توی وجود هرکس میشه و اون شخص با هرچیزی میخواد این خلأ را پر کنه
که به انزوا , نت گردی , خشونت و ... کشیده میشه
این مشکل بی هدفی یا بی انگیزگی چطور باید حل شه؟؟؟
او که حافظ توست هرگز نخواهد خوابید ...

2uge4p4 Khansariha (69) 2uge4p4


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان