دوستان یه خواهشی که دارم ازتون اینه که فاصله زمانی بین اعلام پاکیتون رو کمتر کنید ..بیشتر اینجا سر بزنید
بار فکری داره ...
مراقب دلای بزرگتون و خوبی هاتون باشید ...
شماها افتخار کانون بیدید
اول اینکه خودم پاکم
ترلان خانوم... خوش امد میگم بهتون ..دیگه پیشکسوت شدی رفت ، دور جدیدی از ترکتو شروع کردی ...پاکیت مستدام
یه قهرمان دیگه هم بهمون اضافه شد .... داداش نیوبـــرث گل ...خوش اومدی قهرمان ... اعلام مستمر پاکیت یادت نره رفیق
داداش هومن گل ... گذشت اما بررسی کن ... شاید یه جای راه رو اشتباه رفتی ...شاید کاری کردی که نباید میکردی ... شاید چیزی دیدی که نباید میدی ... خوب همه اینها ذره ذره قلقلک دادن فکر و ذهنتو ...
ریشه یابی کن ..آسیب شناسی کن ...و اینمه مهم تراز هرچیزی
این روزا شاید تمایل به شکستت بخاطر ناامیدی بیشتر شده باشه ... خیلی خیلی مواظب خودت باش ....
مرسی رفیق ...
جویای حالت خواهم بود ....
شگفتا هر چه ترا به يادم بياورد، زيباست .
بوی نمور کوچه و کلمات .. نگاه مورب کسی که از انتهای بنبست باز آمده است .. و دستها، دامنهها، روزنامههای عصر، پتوی کهنهای بر هرهی ديوار ... هرچه ترا به يادم بياورد، زيباست.
سلام بر بهترین های خدا
امیدوارم حال همتون خوب باشه
عرض کنم حضورتون که من یه مدت بود نبودم خدمتتون، توی این مدت پیشامدهای زیادی برام اتفاق افتاد، اتفاقاتی که همه تلخ بودند، و تلخ ترینشون هم این بود که متأسفانه بعد از حدود ده ماه تلاش و مبارزه، غفلت کردم، غفلتی که ناشی از یه غرور بود، یه غرور مضحک، همون چیزی که شیطان منتظرش بود. میدون جای این چیزا نیست، اما همین غفلت کافی بود برای اینکه اون کارشو بکنه و هر چه تیر در کمان داره رو به سمت من رها کنه ...
تنها ترین سردار بدجوری ضربه خورد، حالش اصلاً خوب نیست ...
فکر کنم بعد از این قضیه عاقلانه ترین کار این بود که بشینم ببینم کجای راهو اشتباه رفتم، برای همین این چند وقت هر چیزی که به فکرم رسیدو آوردم رو کاغذ، « عوامل شکست » ...
اما فکر می کنم هنوز خیلی جای کار داره، باید بیشتر بررسی و تحلیل کنم، برای همین باید یه مدت تنها تر باشم بلکه حالمم یه کم بهتر بشه . امیدوارم ما حصل این ماجرا چیزی باشه که جامع و کامل باشه، که هیچ چیزی از قلم جا نیفتاده باشه، که بتونه مفید باشه برام.
اما همش تو این فکرم که : « گیرم که آب رفته به جوی آید، با آبروی رفته چه باید کرد ؟ ... »
همیشه میگن شکست مقدمه پیروزیه و باعث میشه که تجربه های زیادی به دست بیاریم اما من میخوام بگم گاهی اوقات برای بعضی شکست ها و برای به دست آوردن بعضی از تجربه ها بهای خیلی سنگینی رو باید بپردازیم، مثل من که بهای خیلی سنگینی پرداختم، ده ماه پاکی، کاش همیشه از تجربه ی دیگران استفاده کنیم تا اینکه مجبور نشیم برای به دست آوردن تجربه ها چیزای ارزشمندی که به دست آوردیم رو از دست بدیم.
شاید تفاوت الانم با اون موقعی که تازه شروع به ترک کردم این باشه که اون موقع خیلی خوشحال بودم اما الان سرشارم از اندوه، اما بازم میخوام برگردم به میدون . فقط امیدوارم خدا منو ببخشه .
درسته که حالم هیچ خوب نیست ولی تنها ترین سردار هیچ وقت میدونو خالی نمی کنه، این غم هم شاید محرک خوبی باشه برای جبران ما فات،بر می گردم تا جنگیدن رو نشونش بدم، تا این بار ویران کننده پیکار کنم. به قول سعدی علیه الرحمه، « گر به میدان می روی از تیر باران بر مگرد ... » و من که به میدان می روم ...
من میرم ده روزه و دوباره شروع می کنم و این بار « بر سر آنم که گر ز دست بر آید ، دست به کاری زنم که غصه سر آید ... »
یه سردار هیچ وقت از نفس نمی افته، حتی وقتی که تنها ترین سردار باشه، تنها یار و یاورشم خداست، دیگه یار و یاوری نمیخواد ...
سلام
اول از همه
بهتون تبریک میگم مجتبی خان
امیدوارم هرروز شاهد اعلام پاکی ما باشید
راستش دقیق نمیدونم آخرین اعلام وضعیتم کی بوده
الانم اومدم بگم پاکم تاریخم اگه اشتباه نکنم 8 خرداد بود درسته؟
راستی ستاره اردیبهشت ماه منو دادید؟