1398 شهريور 23، 7:11
اول هفته تون بخیر امیدوارم هفته خوب و پاکی در پیش داشته باشیم همگی
عاشق خودمم/۶ خرداد/۳ ماه و ۱۸ روز بدون خ.ا
خدایا شکرت هزاران بار
و منو ببخش
اول هفته تون بخیر امیدوارم هفته خوب و پاکی در پیش داشته باشیم همگی
عاشق خودمم/۶ خرداد/۳ ماه و ۱۸ روز بدون خ.ا
خدایا شکرت هزاران بار
و منو ببخش
1398 شهريور 23، 15:25
ویرایش شده
اول از همه تبریک میگم به برادرمون آقا سجاد که وارد روز نودم شد.
هر روز که یکی از بچه ها ستاره میگیره یا وقت جشنش میشه منم روحیه ام بهتر میشه و کلی انرژی خوب میگیرم. پس انرژی خوب پاکیِ روز 64 ام رو از داداشمون میگیریم که انشالله بره جلو و صد روز پاکی رو بگیره. 
خوب خدا رو شکر می کنم که دیروز هم به پاکی گذشت، دیروز یه کم با همسرم دعوا کردیم و غر زدیم به جون هم
در دوران پیشا کانونی هر وقت دعوامون میشد یکی از قوی ترین انگیزه هام بود برای رفتن سمت خ.ا و پ.و.ر.ن ولی این دفعه هیچ حسی نداشتم در این مورد. میدونستم بخوابیم فردا زمان مشکل رو حل می کنه و همین طور هم شد. سپاسگذار خدام که همچنان تو مسیر پاکی هستم. پله ی بعدیم 70 روز پاکه که انشالله بهش میرسم.
Sure I’ve lost a couple of battles over the years
but the second I give up the fight is the second I lose the war
but the second I give up the fight is the second I lose the war
سپاس شده توسط
رَستا ، blissway ، CHAKAVAK ، Jupiter ، لئا ، یوسف ، K_1 ، rezvaneh ، عاشق خودمم ، عاشق فاطمه زهرا ، می توانم ، آقای اراده ، شادن ، دیوار
1398 شهريور 23، 20:39
امروز ظهر داشتم با گوشی کار میکردم، یهو متنی رو دیدم که باعث شد کلی فکرای وسوسه انگیز بیاد تو ذهنم. یعنی اگه لحظهای غفلت کرده بودم و بهشون میدون میدادم...
در یک حرکت انتحاری گوشی رو کنار گذاشتم و با صدای بلند چند تا ذکر گفتم. بعد نشستم بلاهایی که خ.ا باعثش بوده رو با خودم مرور کردم. بعدم گرفتم خوابیدم.
اینجوری شد که وسوسه رو در نطفه خفه کردم و الان حالم خوبه خداروشکر
.gif "Khansariha (69)")
...You were there for me when no one else was
یه روز میاد که همه چی درست میشه
یا درست میشه یا تموم میشه مگه نه؟
یا درست میشه یا تموم میشه مگه نه؟
1398 شهريور 23، 23:08
1398 شهريور 24، 6:51
خدایا شکرت
کمکم کن مشکلات رو آنگونه که هست ببینم.نه بزرگتر نه کوچیکتر
1398 شهريور 24، 10:19
خدا رو شکر حالم خوبه و امروز اومدم کتابخونه تا تو خونه تنها نباشم و اینجا با این همه کتاب دور و برم تنها نمی مونم. توی مترو که داشتم میومدم صورت خودم رو تو شیشه ی مترو دیدم. دیدم چقدر از این چهره ی با اراده و مصمم خوشم میاد، چقدر از این من هوشیار خوشم میاد، یاد شعر شاملو افتادم.."من بودم، و شدم" از این "شدن" خیلی خوشم میاد.
Sure I’ve lost a couple of battles over the years
but the second I give up the fight is the second I lose the war
but the second I give up the fight is the second I lose the war
سپاس شده توسط
K_1 ، CHAKAVAK ، یوسف ، عاشق فاطمه زهرا ، Jupiter ، شادن ، دیوار ، rezvaneh ، blissway ، عاشق خودمم ، رَستا ، عاشق زندگی
1398 شهريور 24، 14:44
1398 شهريور 24، 20:28
خدایا رو شکر بابت همه زیباییهات
امروز فوق العاده بود
آقای اراده / سومین روز خوب
ایشالا بزودی چهل روز
1398 شهريور 24، 20:55
به دلیل دیدن یه فیلم سینمایی، روز سختی رو واسه خودم درست کردم. وسطاش کلا از روی لپتابم پاکش کردم ولی از دست خودم عصبانیم که چرا همون کم رو هم نگا کردم و باعث شد کلی ذهنم رو الکی درگیر کنه.
خداروشکر به خیر گذشت
...You were there for me when no one else was
یه روز میاد که همه چی درست میشه
یا درست میشه یا تموم میشه مگه نه؟
یا درست میشه یا تموم میشه مگه نه؟
سپاس شده توسط
1398 شهريور 24، 21:51
ویرایش شده
دیوار / 22 شهریور / 2 روز خوب
1398 شهريور 24، 21:57
(1398 شهريور 24، 20:55)Jupiter نوشته است: جوپيتر/۲۷ مرداد/۲۸ روز خوب
به دلیل دیدن یه فیلم سینمایی، روز سختی رو واسه خودم درست کردم. وسطاش کلا از روی لپتابم پاکش کردم ولی از دست خودم عصبانیم که چرا همون کم رو هم نگا کردم و باعث شد کلی ذهنم رو الکی درگیر کنه.
خداروشکر به خیر گذشت
چرا عصبانی؟
اتفاقا شما امروز قهرمان بودید
******
دیوار چی شد آخه؟
1398 شهريور 25، 0:04
1398 شهريور 25، 3:38
خدایا در حال گرفتن تصمیمات مهمی هستم
هوامو داشته باش
1398 شهريور 25، 8:10
(1398 شهريور 24، 20:55)Jupiter نوشته است: جوپيتر/۲۷ مرداد/۲۸ روز خوب
به دلیل دیدن یه فیلم سینمایی، روز سختی رو واسه خودم درست کردم. وسطاش کلا از روی لپتابم پاکش کردم ولی از دست خودم عصبانیم که چرا همون کم رو هم نگا کردم و باعث شد کلی ذهنم رو الکی درگیر کنه.
خداروشکر به خیر گذشت
چقدر خوبه که از مبارزه ی هر روزتون مینویسید آدم انرژی میگیره این مقاومت ها رو میبینه. چیزی نمونده تا یک ماه پاکی
Sure I’ve lost a couple of battles over the years
but the second I give up the fight is the second I lose the war
but the second I give up the fight is the second I lose the war
1398 شهريور 25، 8:14
پشت سرم رو نگاه می کنم و میبینم چه روزهایی رو پشت سر گذروندم. میبینم بارها شکستم وبلند شدم و این دفعه یه قصد واقعی کردم. 65 روز بهم الهام میده. بهم یادآوری می کنه من میتونم و میتونستم. 65 روز درباره ی آینده هم بهم پیام میده. یک سال پاکی؟ چرا که نه. مسئله تعداد روزهای در پیش نیست از خدا میخوام این بازدید روزانه ام از کانون و کمک گرفتن از اینجا برام یه عادت هر روزه بشه . اگه یه روزی منم تعداد پست های ارسالی ام بشه 5000 تا واقعا برده ام. چون اون روز برام مهم نیست که چند روز پاک بوده ام بلکه برام مهمه که 5000 بار سعی کردم که آگاهانه زندگی کنم.
Sure I’ve lost a couple of battles over the years
but the second I give up the fight is the second I lose the war
but the second I give up the fight is the second I lose the war
