1389 بهمن 10، 2:08
اشکال نداره دفعه بعد حالشو میگیرم
(1389 بهمن 7، 23:47)hossein-gh نوشته است: حسین/30 دی/0
(1389 بهمن 9، 16:47)hamid68 نوشته است:(1389 بهمن 9، 14:03)tark نوشته است:سلام :(
راستش من 8 ماه پیش یه شکست عشقی خوردم ، یکی بود 2 سال باهاش دوست بودم و خیلی دوسش داشتم ، میخواستم باهاش ازدواج کنم ،هیچ وقت باهاش جایی تنها نبودم ، همیشه بیرون می رفتیم دور میزدیم ، تا اینکه هشت ماه پیش خودش اصرار کرد که برم خونشون ، آخه خونوادش رفته بودن سفر و خالی بود منزلشون ، خداشاهده من خودم چند بار گفتم نه ، و بیا مثل همیشه بریم بیرون اما قبول نکرد ، من شب رفتم خونشون و تا صبح باهاش بودم ، خب بالاخره من جوونم دیگه ، اون خودش از من بیشتر تحریک شده بود ،بخدا جلوی خودم رو گرفتم و کاری نکردم باهاش ، فقط تا حدودی...( نمیدونم چجوری توضیح بدم که زشت نباشه ) ....بعد از دو روز گفت که عذاب وجدان گرفته و این حرفها ،
خواست که دیگه باهاش نباشم
رابطمون تموم شده و اما من نمیتونم هنوز باور کنم که تموم شده و دیگه نمیتونم باهاش بشم ، ( اون تنها دختر زندگی من بود ، بخدا جز اون با هیچ کس دیگه ای نبودم و همه ی اولین ها رو با اون تجربه کردم
الانم تنها چیزی که میتونه واسه چند لحظه منو از تمام نامردیای این دنیا راحت کنه همین خودارضاییه ، وقتی مشغول این کار زشت هستم هیچ چیز دیگه ای نمیاد تو ذهنم و میتونم واسه دقایقی راحت باشم و به اون بی معرفت فکر نکنم