انسانها وقتی تغییر میکنند که نیاز درونی برای تغییر داشته باشند. اگر بخواهید به اجبار چیزی را تغییر دهید موقتی خواهد بود و احساس سرخوردگی بوجود خواهد آورد.
به نام حضرت دوست خوب اینگار اینجا یه کم خلوت شده خوب می خوام شروع کنم ، چند روز بیشتر پاکی ندارم بزارید از صفر شروع کنم از امروز خسته نشدم و هنوزم امید دارم که از این سیکل تکراری ( شروع به پاکی ، کاهش انگیزه/قدرت ، انجام عمل ، پشیمونی ) خلاص بشم و از این زندان رها بشم امید شاید به خاطر خانواده ی عزیزم باشه شاید به خاطر دوستای خوبی که دارم شاید به خاطر قدرت و استعداد هایی باشه که می دونم دارم ولی شکوفا نشدن شاید به خاطر خدای بخشنده ایه که دارم شاید به خاطر زندگی کردن یه زندگی زیبا باشه به هر خاطری که باشه می دونم برای رسیدن به زندگی و نه زنده بودن باید رنج کشید ولی زندگی و رهایی ارزششو داره که این رنج رو تحمل کنم پس از امروز شروع می کنم و فردا اولین روز خواهد بود امروز زیاد حرفی برای گفتن نداشتم امیدوارم فردا داشته باشم .
نذر کرده ام یک روزی که خوشحال تر بودم بیایم و بنویسم که زندگی را باید با لذت خورد
که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد
یک روزی که خوشحال تر بودم می آیم و می نویسم که این نیز بگذرد
مثل همیشه که همه چیز گذشته است و آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است
یک روزی که خوشحال تر بودم یک نقاشی از پاییز میگذارم ,
که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست زندگی پاییز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ ,
یک روزی که خوشحال تر بودم نذرم را ادا می کنم
تا روزهایی مثل حالا که خستگی و ناتوانی لای دست و پایم پیچیده است
بخوانمشان و یادم بیاید که
هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد
و هیچ آسیاب آرامی بی طوفان
منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی مفروش خویش ارزان که تو بس گرانبهایی
به نام امید آفرین امید 24/ (97/7/7) / 1 روز ممنون اراده جان ، شروع طوفانی کردم ، خوب روز اول گذشت روز خوبی بود ولی باید یه سری قانونا برای روزای بعد برای خودم بزارم خوب اگه این افکار و احساسات سراغم اومد جوابشونو می دم ! می ایستم و باهاشون صحبت می کنم ( من اونقدام خوب نیستم) هیشکی اونقد خوب نیست ، ایده آل نباش برو جلو و موفق شو . خودمو قبول دارم و راهمو که درسته و خدایی که تضمین کرده پس دیگه مشکل چیه ! ( من الان تنهام/خجالت کشیدم/خسته ام/غمگینم / عصبانی ام / ترسیدم ) نه از این احساسات نباید با این کار فرار کرد و دردش را تسکین داد بلکه باید اینا را حس کنم و در آغوش بگیرم تا بتونم خودمو درک کنم و بتونم نقص هام را جبران کنم و پیشرفت کنم ( نکنه من الان شکست بخورم ) نه حتی دیگه باید به نکات منفی در ذهنم گوش کنم ، مثل اینکه بگی به یه چیز منفی فکر نکنیا ، آدم همون موقع بهش فکر می کنه !!!! پس بریز دور ترس از شکست و همه ی افکار منفیتو ، جایگزینش کنم با هر چی فکر خوب و مثبته با فکر پیروزی ، برنامه ی آیندم و اهدافم ز اندیشه جانت رسته شد راه خطرها بسته شد آزاد و فارغ گشتهای هم از دکان هم از غله خدایا شکر
نذر کرده ام یک روزی که خوشحال تر بودم بیایم و بنویسم که زندگی را باید با لذت خورد
که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد
یک روزی که خوشحال تر بودم می آیم و می نویسم که این نیز بگذرد
مثل همیشه که همه چیز گذشته است و آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است
یک روزی که خوشحال تر بودم یک نقاشی از پاییز میگذارم ,
که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست زندگی پاییز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ ,
یک روزی که خوشحال تر بودم نذرم را ادا می کنم
تا روزهایی مثل حالا که خستگی و ناتوانی لای دست و پایم پیچیده است
بخوانمشان و یادم بیاید که
هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد
و هیچ آسیاب آرامی بی طوفان
منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی مفروش خویش ارزان که تو بس گرانبهایی
چقدر بد گذشت ، چقدر مقصر بودم ولی باید از نو شروع کنم چاره ی دیگری ندارم و چیزی ندارم برای گفتن جز عذر !!! شاید به خودم باید سخت تر می گرفتم شاید باید قویتر بشم و مسئولیت پذیرتر و همه شاید هایی که زندگی من را پر کرده است خدا تو بیا بیا و مرا پر کن مرا از تمام دلهره هایم رها کن بیا که هر بار بی تو شدم جز سقوط چیزی نصیبم نشد ! درسته نبوده ام آنچه باید می بودم ، آنچه که مرا آفریده بودی ، آنچه زیبا بود ، درسته دنیات را زیباتر نکردم ولی ازت یه درخواست دارم که تا سپید نشدم تا گناهانم بخشیده نشده تا به مقام خوبی نرسیدم تا از تو سرشار نشدم تا دنیا را جایی زیباتر نکردم منو از اینجا نبری خدایا چن ساعت پیش غرق در گناه ولی الان این حرفا. روسیاهم خدا جون و توبه از آنچه بودم میشود گذشت آیا از این زندان باطل ؟ فقط با تو ممکنه هر چقدر عذاب دهی حق بوده و هست چون تو پادشاهی ولی من اینجا غریب و تو شاه غریبان ، به حال غریب خود از لطف بنگر گر چه خسته ام ولی امید آخرم تویی امید معجزه ای از تو و امید فرصتی که دیگر مجبور نباشم بهترین ساعات روزهای عمرم را به جهنم تبدیل کنم و آنها را با محدودیت و محرومیت های بسیار سپری کنم . دیگر مجبور نباشم به خاطر این کار ، تمام مدت بر خواسته ها و آرزوهای خود سرپوش بگذارم و آسایش زندگیم را نثار کنم. پس بگذار تا دیر نشده تا لحظه های باقیمانده ی زندگیم پایان نگرفته ، هر چه زودتر این همه خاک سرد گذشته را باز پس زنم و از زیر انبوده فشار گذشته بیرون آیم و دست در دست تو ای خدا و همجوار تو شروع کنم از کجا معلوم تلاش این بار به مراتب بهتر و زیباتر از گذشته نباشد. نا امیدانیم واومیدی رسید *راندگانیم کرم ما را کشید الهی به امید تو امید 24/ (97/7/12) / 0 روز
نذر کرده ام یک روزی که خوشحال تر بودم بیایم و بنویسم که زندگی را باید با لذت خورد
که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد
یک روزی که خوشحال تر بودم می آیم و می نویسم که این نیز بگذرد
مثل همیشه که همه چیز گذشته است و آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است
یک روزی که خوشحال تر بودم یک نقاشی از پاییز میگذارم ,
که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست زندگی پاییز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ ,
یک روزی که خوشحال تر بودم نذرم را ادا می کنم
تا روزهایی مثل حالا که خستگی و ناتوانی لای دست و پایم پیچیده است
بخوانمشان و یادم بیاید که
هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد
و هیچ آسیاب آرامی بی طوفان
منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی مفروش خویش ارزان که تو بس گرانبهایی
امید جان میخوام باهات استارت بزنم بریم تا آخر ده روزه ایشالا
طی این ده روز هر روز باید اعلام وضعیت کنیم ...
موافقی ؟
البته من از 2 شروع میکنم
آقای اراده / 10 مهر / 2 روز خوب
امروز بسیاری از کارهای عقب افتاده ام رو انجام دادم
روی رژیم غذایی ام دارم بیشتر کار میکنم
غذا روی روح انسان خیلی اثر داره
پس باید به مقدار بخورم
دارم سعی میکنم برنامه منسجمی داشته باشم
این برنامه رو باید شامل همه ابعاد زندگیم بشه
امید بخدا
فکر میکنم بیشترین موردی که در داستان ترک ام ازش ضربه میخورم نگاه و ذهن هستش
نگاه بد منجر به افکار بد میشه و همین افکار کار رو خراب میکنه
ارتبطم با خدا کمه و باید باهاش بیشتر صحبت کنم... درد دل کنم ... توکل به خدا همه کمبودهای زندگی رو پر میکنه... خیلی بهش امیدوارم
امید عزیزم منتظر شروع مجدد ات هستم
اما اینبار متفاوت از قبل
با برنامه
لطفا برنامه منسجمی داشته باش تا 10 روز رو با هم پشت سر بذاریم ایشالا