1393 دي 28، 15:18
ویرایش شده
پیش اطرافیانم هم فقط لبخند میزنم تا همه فک کنن اوضاع روبراهه و فقط اینجا را واسه درد دل دارم.
فقط دوست دارم گریه کنم ... تا حالا که زنگی به ما پشت کرده .... هر روز به اینده فک میکنم و میخوام که شروع کنم واسه ساختنش و تلاشی دوباره بلکه نتیجه بگیرم اما بازم میبینم سرد شدم نسبت به خودم نسبت به زندگیم نسبت به راهی که توش قرار دارم . احساس میکنم دارم از لحاظ روحی میمیرم.
دریل /27 دی/ 1 روز پاک
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دایما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
دایما یکسان نباشد حال دوران غم مخور