1398 مهر 13، 16:11
26 شهریور
۱۸ روز خوب
(1398 مهر 12، 15:15)کامو نوشته است: کامو/۳روز خوب
پ.ن:ب این یکی دوره حس خوبی دارم امیدوارم بتونم ادامه بدم
پ.ن:دیروز برگشتم شهرمون ک کلی کارا رو راست و ریست کنم و الان مریض شدم ?
پ.ن۳: فردا باید برم نظام وظیفه تا بتونم یجوری برای دانشگاه معافیت بگیرم خداکنه که درست بشه نذرم کردم
(1398 مهر 13، 19:28)Ali.start again نوشته است: سلام به همه من دوباره برگشتم
برگشتم واسه جبران همه کارایی که کردم و کوتاهی هایی که در حق خودم کردم
Ali.start again
13 مهر
0 روز خوب
13 روز دیگه تولدمه میخوام وقتی سنم داره میاد بالا بزرگ بشم دیگه بچگیمو بزارم کنار
از فردا ورزشو شروع میکنم
(1398 مهر 13، 22:02)آبـی نوشته است: آبی | 31 شهریور | در آستانه روز 14
7 روز تا رسیدن به هدف...
2 هفته سپری شد
فقط باید یک هفتهی دیگه رو به خوبی سپری کنم
مطمئنم اگه فکری به حال اینترنت خونه و گوشیم نکرده بودم الان توی حلقهی تکرار شونده هر سه روز، یک شکست؛ گیر کرده بودم
کاش به خدا نزدیک تر میشدم
پاکی برام کافی نیست...
باید خدا رو پیدا کنم...
(1398 مهر 14، 10:44)Mementi mori نوشته است: Memento mori
۲۶ شهریور
۱۹ روز خوب
(1398 مهر 14، 18:12)alonewolf نوشته است: اولا خوش امد میگم دوما ۱۴ روزه پاکم
(1398 مهر 15، 3:09)آبـی نوشته است: مهم نیست چند روز گذشته
مهم اینه که الان دلم خیلی گرفته
و هر چقدر سعی میکنم بخوابم نمیتونم
نمیگم دوست دارم بشکنم. نه اصلا.
اما اینم نمیگم که احتمال شکستن نیست. چرا هست. خیلی زیاد هم هست
دلم گرفته... این روح من نمیخواد آروم بگیره؟
نمیخواد ساکت بشه؟
نمیخواد بعد n سال بگه آبی من آروم گرفتم. دیگه هیچوقتِ هیچوقت آزارت نمیدم
واقعا نمیدونم چی بگم
طرز نوشتنم داره داد میزنه:
آبی تو رد دادی و حالت دست خودت نیست
همهی ما سختیهای خاص خودمون رو داریم. نه من میتونم جای شما یا هرکسیدیگه زندگی کنم و نه شما یا هر کسیدیگه جای من
هنر واقعی رو کسی میکنه که بتونه توی این سختیها بازم شاد باشه
لبخند رو لب بقیه بیاره
خودش رو جمع و جور کنه
به فکر پیشرفت باشه...
اعتراف میکنم که هیچوقت هنرش رو نداشتم!
باز هم خودم رو با جملهی : یه روز خوب میاد... سرگرم میکنم... باز هم!
( ۱۵ روز خوب، ۶ روز تا هدف )
(1398 مهر 15، 3:09)آبـی نوشته است: مهم نیست چند روز گذشته
مهم اینه که الان دلم خیلی گرفته
و هر چقدر سعی میکنم بخوابم نمیتونم
نمیگم دوست دارم بشکنم. نه اصلا.
اما اینم نمیگم که احتمال شکستن نیست. چرا هست. خیلی زیاد هم هست
دلم گرفته... این روح من نمیخواد آروم بگیره؟
نمیخواد ساکت بشه؟
نمیخواد بعد n سال بگه آبی من آروم گرفتم. دیگه هیچوقتِ هیچوقت آزارت نمیدم
واقعا نمیدونم چی بگم
طرز نوشتنم داره داد میزنه:
آبی تو رد دادی و حالت دست خودت نیست
همهی ما سختیهای خاص خودمون رو داریم. نه من میتونم جای شما یا هرکسیدیگه زندگی کنم و نه شما یا هر کسیدیگه جای من
هنر واقعی رو کسی میکنه که بتونه توی این سختیها بازم شاد باشه
لبخند رو لب بقیه بیاره
خودش رو جمع و جور کنه
به فکر پیشرفت باشه...
اعتراف میکنم که هیچوقت هنرش رو نداشتم!
باز هم خودم رو با جملهی : یه روز خوب میاد... سرگرم میکنم... باز هم!
( ۱۵ روز خوب، ۶ روز تا هدف )
(1398 مهر 15، 10:59)Ali.start again نوشته است: سلام به همه دوستای خوبم
Ali.start again
13 مهر
2 روز خوب
(1398 مهر 16، 0:53)Memory نوشته است: مموری 4 روز خوب.
(1398 مهر 16، 16:50)alonewolf نوشته است: ۱۶ روز سخت
(1398 مهر 15، 11:44)Mementi mori نوشته است: Memento mori- ماشاالله داداش؛ خیلی خوشحالمون کردی؛ 20 روز عالی رو گذروندی قهرمان، خیلی ایول داری؛ موفق باشی برادر.
26 شهریور
۲۰ روز خوب
خیلی این ۱۰ روز سخت تر بود