باید و نبایدی وجود ندارد!
خداوند به ما اجازه داده هرکاری کنیم...ما را با اختیار افرید و اجبارمان نکرد...
فقط دوست دارد بنده ی عزیزش وقتی یک راه رفت و دید اون راه راظی اش نمی کند به دنبال ره دیگر باشد تا خدایش را دریابد...
اون ئوفت اگر بازم راه را اشتباه بری انتظارت را میکشد
میگه من منتظرم تا بنده ام اگاهانه به سمتم بیاید...
اجباری نیست...
ما عاقلیم و میدانیم باید چه کار کنیم.
پس دق دق نمیکنیمم که چرا کار اشتباه انجام دادیم همواره ما به دنبال راه درست میگردیم
اگر نیتمان صاف باشد پیروزیم.
پرواز برای نفسی که خدواندگار ترسیم کننده ی زندگی اش اورا به چالش کشانده است
تقریبا میشود گفت غیر ممکن شده اشت...