امتیاز موضوع:
  • 12 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

مسابقه 30 روزه شرط: پیروزی در مسابقه 20 روزه (سرپرست: حامدحامد)

بازم نمیگم  به وقتش میگم 4chsmu1
خدایا خودمو سپردم به تو 53
53 برنامه ریزی روزانه  53 

در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست
 سپاس شده توسط
همـت / 28 بهمن / 1 روز خوب 
خدایا بازم اشتباه کردم! خیلی وسوسه میشم. نمی دونم باید چی کار کنم...
فقط این رو می دونم که ناامید نمیشم و سر به زیر به در خانه تو میام و پناهی جز اون ندارم...
یه داستانی که خیلی بهم امیدواری میده این داستانه:

روزی حضرت موسی (ع)رو به بارگاه ملکوتی خداوند کرد و از درگاهش درخواست نمود:بار الها، می خواهم بدترین بنده ات را ببینم.
ندا آمد: صبح زود به در ورودی شهر برو. اولین کسی که از شهر خارج شد، او بدترین بنده ی من است.
حضرت موسی صبح روز بعد به در ورودی شهر رفت. پدری با فرزندش، اولین کسانی بودند که از شهر خارج شدند.
پس از بازگشت، رو به درگا خداوند کرد و ضمن تقدیم سپاس از اجابت خواسته اش، عرضه داشت: بار الها ، حل می خواهم بهترین بنده ات را ببینم.
ندا آمد: آخر شب به در ورودی شهر برو. آخرین نفری که وارد شهر شود، او بهترین بنده ی من است.
هنگامی که شب شد، حضرت موسی به در ورودی شهر رفت
دید آخرین نفری که از در شهر وارد شد، همان پدر و فرزندش است! رو به درگاه خداوند، با تعجب و درماندگی عرضه داشت: خداوندا!چگونه ممکن است که بد ترین و بهترین بنده ات یک نفر باشد!؟
ندا آمد:
ای موسی، این بنده که صبح هنگام میخواست با فرزندش از در خارج شود، بدترین بنده ی من بود. اما هنگامی که نگاه فرزندش به کوه های عظیم افتاد، از پدرش پرسید:بابا! بزرگ تر از این کوه ها چیست؟
پدر گفت:زمین.
فرزند پرسید: بزرگ تر از زمین چیست؟
پدر پاسخ داد: آسمان ها.
فرزند پرسید: بزرگ تر از آسمان ها چیست؟
پدر در حالی که به فرزندش نگاه می کرد، اشک از دیدگانش جاری شد و گفت:فرزندم. گناهان پدرت از آسمان ها نیز بزرگ تر است.
فرزند پرسید: پدر بزرگتر از گناهان تو چیست؟
پدر که دیگر طاقتش تمام شده بود، به ناگاه بغضش ترکید و گفت:عزیزم ، مهربانی و بخشندگی خدای بزرگ از تمام هرچه هست، بزرگتر و عظیم تر است.

راستی یه چیز دیگه هم می خواستم بگم؛ وقتی خودم رو جای خانم سین سین و عطر رهایی میذارم خیلی حالم گرفته میشه... به خاطر اینکه این همه زحمت می کشند و با خبری تلخ مثل خبر من مواجه میشن. از شما دو بزرگوار هم ویژه معذرت خواهی می کنم...
[تصویر:  photo_2018_02_20_19_03_36.jpg]
[تصویر:  05_blue.png]
سلام به همگی  303  
اعلام وضعیت ها منظم هست و ما هم هی میایم پر حرفی میکنیم  4chsmu1

(1394 بهمن 29، 0:08)منشور نوشته است: سلام
منشور / 28 بهمن / 0
به امید خدا میخوام جدیتر شروع کنم

به امید خدا این شروع آخرین شروعه انشاالله و میرین تا تهش و سبزه سبز میمونید  53258zu2qvp1d9v
(1394 بهمن 29، 10:08)منِ جدید نوشته است:
سلام سلام
منِ جدید / 1بهمن / 29 روز عالیییییییییی

به به , یه روز دیگه فقط مونده , فردا جشن داریم دیگه مگه نه ؟  2uge4p4  Confetti

(1394 بهمن 29، 21:30)MeHreKhODaa نوشته است: مهرانا. 25 بهمن. 5 روز

5 روز سبز و خوب
بریم که داشته باشیم روزهای بیشتر و سبز تر رو انشاالله  49-2

(1394 بهمن 29، 22:45)پیچک نوشته است: بازم نمیگم  به وقتش میگم 4chsmu1
خدایا خودمو سپردم به تو 53

ای دختر شیطون 4chsmu1
اشکال نداره , هر وقت گفتی مهم اینه که هستی خانومی  Khansariha (69)

(1394 بهمن 29، 23:49)همـت نوشته است: همـت / 28 بهمن / 1 روز خوب 
خدایا بازم اشتباه کردم! خیلی وسوسه میشم. نمی دونم باید چی کار کنم...
فقط این رو می دونم که ناامید نمیشم و سر به زیر به در خانه تو میام و پناهی جز اون ندارم...
یه داستانی که خیلی بهم امیدواری میده این داستانه:

روزی حضرت موسی (ع)رو به بارگاه ملکوتی خداوند کرد و از درگاهش درخواست نمود:بار الها، می خواهم بدترین بنده ات را ببینم.
ندا آمد: صبح زود به در ورودی شهر برو. اولین کسی که از شهر خارج شد، او بدترین بنده ی من است.
حضرت موسی صبح روز بعد به در ورودی شهر رفت. پدری با فرزندش، اولین کسانی بودند که از شهر خارج شدند.
پس از بازگشت، رو به درگا خداوند کرد و ضمن تقدیم سپاس از اجابت خواسته اش، عرضه داشت: بار الها ، حل می خواهم بهترین بنده ات را ببینم.
ندا آمد: آخر شب به در ورودی شهر برو. آخرین نفری که وارد شهر شود، او بهترین بنده ی من است.
هنگامی که شب شد، حضرت موسی به در ورودی شهر رفت
دید آخرین نفری که از در شهر وارد شد، همان پدر و فرزندش است! رو به درگاه خداوند، با تعجب و درماندگی عرضه داشت: خداوندا!چگونه ممکن است که بد ترین و بهترین بنده ات یک نفر باشد!؟
ندا آمد:
ای موسی، این بنده که صبح هنگام میخواست با فرزندش از در خارج شود، بدترین بنده ی من بود. اما هنگامی که نگاه فرزندش به کوه های عظیم افتاد، از پدرش پرسید:بابا! بزرگ تر از این کوه ها چیست؟
پدر گفت:زمین.
فرزند پرسید: بزرگ تر از زمین چیست؟
پدر پاسخ داد: آسمان ها.
فرزند پرسید: بزرگ تر از آسمان ها چیست؟
پدر در حالی که به فرزندش نگاه می کرد، اشک از دیدگانش جاری شد و گفت:فرزندم. گناهان پدرت از آسمان ها نیز بزرگ تر است.
فرزند پرسید: پدر بزرگتر از گناهان تو چیست؟
پدر که دیگر طاقتش تمام شده بود، به ناگاه بغضش ترکید و گفت:عزیزم ، مهربانی و بخشندگی خدای بزرگ از تمام هرچه هست، بزرگتر و عظیم تر است.

راستی یه چیز دیگه هم می خواستم بگم؛ وقتی خودم رو جای خانم سین سین و عطر رهایی میذارم خیلی حالم گرفته میشه... به خاطر اینکه این همه زحمت می کشند و با خبری تلخ مثل خبر من مواجه میشن. از شما دو بزرگوار هم ویژه معذرت خواهی می کنم...

آقا همت اهل نماز هستین ؟
من خودم قبلا کسی اینو میگفت باور نمیکردم ولی اگر آدم نمازش رو سر وقت بخونه براش مهم میشه حواسش جمع بشه که از این نماز تا نماز بعدی خطایی نکنه که بتونه راحت و با پاکیزگی روح و جسم به نماز بعدیش برسه , حتما امتحانش کنین , شاید برای شما هم جواب داد , یا علی ...  303

در مورد خط نارنجی هم باید بگم ما تا سعی داریم به شما انرژی و انگیزه برای ادامه رو میدیم و بهش اصلا فکر هم نکنین , اهل همین زمینیم با همین نیروی عجیبی که خدا بهمون داده و باعث خطا و سقوط و یا صعودمون میشه ... 53258zu2qvp1d9v
[تصویر:  500x890_1467400547823899_1_.jpg]

شک نکن...
درست در لحظه آخر
در اوج توکل و در نهایت تاریکی
نوری نمایان میشود
معجزه ای رخ میدهد
خدا از راه میرسد....

لطفا با احتیاط نا امید شوید , معجزه خبر نمیدهد ...

[تصویر:  u2kig0x2xk6igwj759y.jpg]
خانم سین سین من خیلی به نماز اول وقت اهمیت میدم. البته به غیر از نماز صبح که اول وقت خوندنش کمی برام سخته.
البته بماند که چقدر از این نمازها با حضور قلب هستش... ولی تا جاییکه بتونم نمازم رو به تاخیر نمیندازم.
[تصویر:  photo_2018_02_20_19_03_36.jpg]
[تصویر:  05_blue.png]
صادقین / 3 بهمن 94 / روز خوب : 26

اَللّهُمَّ و لا تَكِلني إلى نَفسي طَرفَةَ عَينٍ أبداً "خدايا مرا حتّی يک چشم به هم زدن، به خودم وامگذار"

ان شاء الله که همه ی ما روزی از این گناه رهایی پیدا کنیم.

ممنونم از زحمات خانم ها سین سین و عطر رهایی

اجرکم عندالله
يادمان نرود گاهی با گناه به اندازه‌ی یک لايک فاصله داريم...
يادمان نرود فضای مجازی هم «محضر خداست» نکند که شرمنده باشيم؛ امان از لحظه‌ی غفلت که فقط خدا شاهد است و بس...
روی مانيتور بچسبانيم:«ورود شيطان ممنوع»
مراقب دستی که کليک می کند، چشمی که می بيند و گوشی که می شنود باشيم... و بدانيم و آگاه باشيم که خدا يک کاربر «هميشه آنلاين» است...
[تصویر:  05_blue.png]
[تصویر:  27_bahna.jpg]
مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ
يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً
وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ

53  53  53

Growth is painful ... Change is painful
.But nothing is as painful as staying stuck somewhere you don't belong

مهرانا. 25بهمن. 6 روز

[تصویر:  941493eeea57.jpg][تصویر:  941493eeea57.jpg][تصویر:  941493eeea57.jpg]
سلام سلام
منِ جدید / 1 بهمن / 30 روز خوب
2uge4p4  2uge4p4  2uge4p4
بالاخره یک ماه شد! البته خیلی زود گذشتا
 واقعا روحیه ام عالی شده از اون افسردگیه دراومدم کلا این "من" رو خیلی دوست دارم کاش پاکی همگیهمون دائمی شه به امید خدا
خلاصه اگر بارگران بودیم و رفتیم اگر نامهربان بودیم و رفتیم ان شاالله همه رو زود زود تو ماهانه ببینم
Khansariha (70)
[تصویر:  u2kig0x2xk6igwj759y.png]

باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ
گر کافر و گبر و بت‌پرستی باز آ
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی باز آ
تبریک میگم پسر تو فوق العاده ای ایول خوشحالم کردی قهرمان
(1394 بهمن 30، 11:04)منِ جدید نوشته است:
سلام سلام
منِ جدید / 1 بهمن / 30 روز خوب
2uge4p4  2uge4p4  2uge4p4
بالاخره یک ماه شد! البته خیلی زود گذشتا
 واقعا روحیه ام عالی شده از اون افسردگیه دراومدم کلا این "من" رو خیلی دوست دارم کاش پاکی همگیهمون دائمی شه به امید خدا
خلاصه اگر بارگران بودیم و رفتیم اگر نامهربان بودیم و رفتیم ان شاالله همه رو زود زود تو ماهانه ببینم
Khansariha (70)
[img=0x0]http://www.ktark.com/05_blue.png[/img]
همـت / 28 بهمن / 2 روز خوب 

[تصویر:  EmilysQuotes_Com_strength_never_give_up_...tional.jpg]
[تصویر:  photo_2018_02_20_19_03_36.jpg]
[تصویر:  05_blue.png]
۲۵روز خوب 53
53 برنامه ریزی روزانه  53 

در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست
30 بهمن
0 روز !



[تصویر:  05_blue.png]
سلام بچه ها 
اگه بتونید از این 30 روزه ی طاقت فرسا و سخت بیایید بیرون 
به امید خدا مسیر خیلی خیلی آسان خواهد شد. 
فقط 30 روز

 "ان مع العسر یسرا"
دوستان سلام ..
منم اومدم ..
مهندس شریف / 11 بهمن / 20 روز ..
همـت / 28 بهمن / 3 روز خوب 
شاداب و پر انرژی دوباره شروع کردم. به امید خدا، مرحله به مرحله روزهای پاکیم رو افزایش خواهم داد.

[تصویر:  never_give_up_god_is_with_you_quote_1.jpg]
[تصویر:  photo_2018_02_20_19_03_36.jpg]
[تصویر:  05_blue.png]

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 5 مهمان