(1399 فروردين 2، 2:34)123Sanaz123 نوشته است: ساناز/18اسفند/ 12 روز خوب
امروزم مثل روزهای قبل همش تو آشپزخونه خودمو سرگرم و خسته کردم
وگرنه از صبح فکر شکست داشتم
البته حضورم تو کانون هم برام خیلی مفید بود
خیلی
چندبار به دادم رسید
تا حالا که خیلی سخت گذشت انشالله برای بعدش آسان تر باش
امروزم با خودم بد حرف زدم
دارم سعی میکنم این کار را انجام ندم
ساناز خانم، اینکه سخت میگذره، فقط واسه شما نیست؛ واسه همه ما همینطوره. هرچی باشه، خ.ا داخل تک تک سلول های بدن ما رفته. مثل یه معتاد به مواد مخدر که در دوران ترک، تمام بدنش درد می کنه و از شدت درد، داد و بیداد میکنه. خب ما هم همینطوریم. برای ما هم اوّلش، تحمل سخته ولی خبر خوب اینکه همه دوستانی که این مسیر پاکی را رفتن، میگن چند روز اولش سخته ولی روزهای پاکی که به بیست روز و سی روز رسید، فشارها و اذیت ها کم میشه و دیگه از روز چهلم به بعد، خیلی راحت تر میشه. این مراحل، به تجربه برای اونا ثابت شده.
در مورد با خود بد حرف زدن، منم خودم وقتی می شکنم اینطوری ام. بعد از شکست، به خودم بد و بیراه میگم و خودما سرزنش می کنم. تازه دوست دارم یکی پیدا بشه یه چند تا فحش بهم بده و چند تا کشیده هم بخوابونه زیر گوشم، تا کمی آروم شم. در کل شما که روزهای پاکی تون ماشاءالله الآن دو رقمی شده، باید با جملات مثبت و انگیزشی، به خودتون روحیه بدین و مثبت نگر باشین. ساناز، بانوی قهرمان مسابقه 30 روزه است. در این، هیچ شکّی نیست.
(1399 فروردين 2، 13:36)رضا خان نوشته است: اقا حامد اگه تو این دوروز سر و گوشتون بجنبه باید دوبرابر پولی که در نظر گرفتینو بفرستین به حساب من
حواستون باشه
علیرضا جان، نداری یه چهار، پنج میلیون بهم قرض بدی؟ برای یه کاری، پول کم آوردم. ممنون میشم. زود بر می گردونم. شماره کارت چه بانکی بدم؟ بانک ملّت خوبه؟ کارت بانک صادرات هم دارم.