1401 فروردين 27، 5:22
عصاره شهدا:شهید حاج قاسم سلیمانی
تنها چیزی که دوست دارم منو باهاش ارزش گذاری کنن چادر مادرم فاطمه است که از سرم نیفتاده به لطف خودش
الهی مدد
(1401 فروردين 27، 10:06)یا باب الحوائج نوشته است: سلام خدا قوت خسته نباشید
یا باب الحوائج/27فروردین/1روز اشتی با کتاب/اشتی با خدا از طریق اشتی با خود
(1401 فروردين 27، 13:11)عارفه نوشته است:عارفه/ ۱ روزانواع زنان
(1401 فروردين 27، 13:43)yekpesar نوشته است: خوب، اثر مرکب...
.
اثر مرکب، اثر مرکب شده چند کار، با انجام چندین کار ریز و ریز در روز در ۳ الی ۶ سال آینده، اون در زندگیتون رقم
خورده.
تو این کتاب دو تا حج آقا بودن، یکیشون اهل خوراک خوردن و هر روز بیشتر خوردن
و
یکی اهل آموزش دیدن و کمتر از او خوردن
،
توی ۱۰ سال، اون اولی، چون چاقتر شده بود، حال نداشت با خانمش درست حرف بزنه و تا نزدیک طلاق هم باهم پیش رفتن.
و
دومی، رابطش هر روز بهتر و بهتر شُد و خانم و بچه هااش خیلی دوسش داشتن.
.
در کل با انجام ریز کارهاا، در سال های آتی، به بزرگ کارهاا میرسیم.
.
اصل کتاب از نظرم اینو میگفت...
(1401 فروردين 24، 22:18)silent scream نوشته است:(1401 فروردين 23، 17:35)فرید نوشته است: سلام
فرید/ ۹۲ روز/ کیمیاگر
(1401 فروردين 20، 18:28)silent scream نوشته است: فکر نکنم داستان سختی مردم افغانستان یا داستان سفر رهبر به سیستان یا داستان زندگی همسر یک مسئول خیلی برای هدیه دادن مناسب باشه
الان کتابهای کیو میگید؟
کدوم کیمیاگر رو میخونین؟ از کدوم نویسنده؟
و
منظورم کتاب های اقای "رضا امیرخانیه"
(1401 فروردين 27، 13:57)silent scream نوشته است:سلام
۲۱۲ روز دوستی با کتاب."کتاب"
(1401 فروردين 27، 10:06)یا باب الحوائج نوشته است: سلام خدا قوت خسته نباشید
یا باب الحوائج/27فروردین/1روز اشتی با کتاب/اشتی با خدا از طریق اشتی با خود
سلام
به مکتبخونه خوش اومدین
(1401 فروردين 27، 13:11)عارفه نوشته است:عارفه/ ۱ روزانواع زنان
خیلی خوش برگشتی
(1401 فروردين 27، 13:43)yekpesar نوشته است: خوب، اثر مرکب...
.
اثر مرکب، اثر مرکب شده چند کار، با انجام چندین کار ریز و ریز در روز در ۳ الی ۶ سال آینده، اون در زندگیتون رقم
خورده.
تو این کتاب دو تا حج آقا بودن، یکیشون اهل خوراک خوردن و هر روز بیشتر خوردن
و
یکی اهل آموزش دیدن و کمتر از او خوردن
،
توی ۱۰ سال، اون اولی، چون چاقتر شده بود، حال نداشت با خانمش درست حرف بزنه و تا نزدیک طلاق هم باهم پیش رفتن.
و
دومی، رابطش هر روز بهتر و بهتر شُد و خانم و بچه هااش خیلی دوسش داشتن.
.
در کل با انجام ریز کارهاا، در سال های آتی، به بزرگ کارهاا میرسیم.
.
اصل کتاب از نظرم اینو میگفت...
مممنون که باهامون به اشتراک گذاشتین. جالب بود
(1401 فروردين 20، 22:41)Meshkat نوشته است: سلام شب بخیر
به مناسبت امروز دیدم جای این متن تو مکتب خونمون خالیه..
نقل قول: تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاقِ متظاهران به روشنفکری، نا آشنا هستم!"سید شهیدان اهل قلم از زبان خودش "
خیر ، من از یک " راه طی شده" با شما حرف میزنم
من هم سال های سال در یکی از دانشکده های هنری درس خوانده ام، من هم سال ها با جلوه فروشی و تظاهر به داناییِ بسیار، زیسته ام ، ریش پروفسوری و سبیل نیچه ای گذاشته ام، اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشانده است که ناچار شده ام
رودربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقا بپذیرم که " تظاهر به دانایی " هرگز جایگزین دانایی نمیشود!