امتیاز موضوع:
  • 4 رأی - میانگین امتیازات: 4.5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

میز گرد کانون

سلام. این موسیقی دهانی چیه؟

یعنی چی که با دهان میزنن؟
به نام یگانه خدای هستی
ارادتمند شما

diamond111

[تصویر:  8.gif]
 
سلام دایموند
اگه شبکه قرآن (شبکه  تلویزیونی منظورمه) رو گوش بدی نمونه هایی اش رو می بینی. آهنگهای معروف دنیا رو توی این شبکه با دهن اجرا می کنند 4fvfcja
شاید دلیلش همین حکمی باشه که دوستان فرمودند.
(1392 مرداد 3، 14:41)کریم نوشته است: سلام دایموند
اگه شبکه قرآن (شبکه  تلویزیونی منظورمه) رو گوش بدی نمونه هایی اش رو می بینی. آهنگهای معروف دنیا رو توی این شبکه با دهن اجرا می کنند 4fvfcja
شاید دلیلش همین حکمی باشه که دوستان فرمودند.




آقا کریم سلام. دستتون درد نکنه باید برم نگاه کنم ببینم چجوریه

به نظرم باید جالب باشه
به نام یگانه خدای هستی
ارادتمند شما

diamond111

[تصویر:  8.gif]
 
سلام نمی دونم سوالم رو باید کجا بپرسم منم اینجا پرسیدم
به نظرتون چیکار میشه کرد تا به زندگی اطرافیانمون تو زمینه شغلی و ازدواج و موفقیت هاشون و حتی اخلاقاشون حسادت نکنیم چون این به شدت داره منو ازار میده
ممنون میشم راه حل مناسبی در اختیار من قرار بدید 303
[تصویر:  nasimhayat.png]
(1392 مرداد 21، 21:00)فاطیما نوشته است: سلام نمی دونم سوالم رو باید کجا بپرسم منم اینجا پرسیدم
به نظرتون چیکار میشه کرد تا به زندگی اطرافیانمون تو زمینه شغلی و ازدواج و موفقیت هاشون و حتی اخلاقاشون حسادت نکنیم چون این به شدت داره منو ازار میده
ممنون میشم راه حل مناسبی در اختیار من قرار بدید 303
موضوع خوبیه!53258zu2qvp1d9v


باید توجه کنیم به اینکه اگه ما یه چیزایی کمتر داریم و بقیه بیشتر ،یکیش حکمت خداست .هیچ کار خدا بی حکمت نیست!
شاید خیلی طول بکشه تا متوجه حکمتش بشیم

و دستیابی به خیلی از این چیزایی که گفتی مثل شغل،موفقیت و اخلاق و ... به تلاش و پشتکار خودمون بستگی داره،به جای حسادت بهتره پشتکارمون رو بیشتر کنیم برای دستیابی بهشون

و این برامون مهم نباشه که دیگران چی دارن که ما نداریم ،یکم به خودمون نگاه کنیم ببینیم چه چیزایی ما داریم که دیگران ندارن !!

Khansariha (18)
نقل قول: سلام نمی دونم سوالم رو باید کجا بپرسم منم اینجا پرسیدم 
به نظرتون چیکار میشه کرد تا به زندگی اطرافیانمون تو زمینه شغلی و ازدواج و موفقیت هاشون و حتی اخلاقاشون حسادت نکنیم چون این به شدت داره منو ازار میده 
ممنون میشم راه حل مناسبی در اختیار من قرار بدید [تصویر:  7.gif]
ساده ترینش اینه ک خودت رو با گذشته ی خودت مقایسه کنی نه با دیگران
ما ک از زندگی بقیه خبر نداریم چه میدونیم  بهشون چی گذشته و میگذره از رو ظاهر زندگیشون ک نمیشه قضاوت کرد
کلن قضاوت زندگی دیگران ک کار ما نیس 
اما در مورد اخلاق و رفتار میشه الگو برداری کردااا42
نا امید شدی؟!!!


[تصویر:  97496937818841963171.jpg]
سلام تشکر می کنم از مانا و سنای عزیز و اقای در راه مانده
درست می گید اقای در راه مانده دوست منم چندین سال پیش گفت باید هیمن کارو کرد
منم حس حسادت رو بروز نمیدم و در درون خودم هست ولی ازار دهنده هست و دوم اینکه همین کارا رو هم که گفتید انجام دادم ولی فکر کنم خیلی حسادتم زیاد بوده که خاموش نشده حتی با این کارا 1276746pa51mbeg8j
[تصویر:  nasimhayat.png]
در اين‏جا، با توجه به نصايح و سخنان انديشمند بزرگ اخلاق، مولى محسن كاشانى، راه‏هاى مبارزه با حسادت در دو مرحله بيان مى‏شود:
مرحله اول: تمرين بر ترتيب اثر ندادن به حسادت و رفتار بر ضد آن; مثلا، فرد به جاى بدگويى، آگاهانه به مدح و ثناى طرف مقابل بپردازد و به جاى تكبر، تواضع نسبت‏به او را در پيش گيرد.
مرحله دوم: ايجاد رابطه عاطفى مثبت‏بين خود و فرد مورد حسادت; به اين صورت كه وقتى حسود رفتار خود را اصلاح كند، طرف مقابل اين مساله را درك خواهد كرد و دلش نسبت‏به او نرم مى‏گردد و زمينه روانى مناسبى براى محبت و دوستى فراهم مى‏شود.واكنش طبيعى فرد مورد حسادت در اين هنگام، نيكى و احسان خواهد بود. بدين‏سان، حسود نيز به سمت احسان و نيكى تمايل پيدا مى‏كند و زمينه توافق قلبى و برطرف شدن حسادت و از بين رفتن آثار روانى نامطلوب آن فراهم مى‏گردد.
اگر حسد به شما مى‏گويد تعريف فلانى را نكن شما حتما تعريف او را بكنيد. اگر حسد مانع بخشش مال مى‏شود شما حتما ببخشيد در اين صورت ريشه‏هاى حسد در درون شما خواهد خشكيد.
در برابر بدگويى‏هاى ديگران درباره فرد مورد حسادت مقاومت كنيد و اجازه ندهيد ديگران درباره افراد به بدگويى و بدبينى روى آورند.بدين وسيله زمينه بروز حسادت و نگرش منفى به ديگران در ذهن از ميان خواهد رفت.
5- استعانت:
از خداوند متعال دائما استمداد كنيد و با دعا به درگاه او ريشه كن شدن حسد را خواستار شويد. اين همان كاري است كه ما هر روز در نمازهاي واجب و مستحب خود با گفتن جمله اياك نعبد و اياك نستعين انجام مي دهيم.
7- آموزش:
يكي از راه هاي اساسى درمان رذائل اخلاقى، مانند حسد، شركت مستمر در درس اخلاق يك استاد شايسته است ، بدين‏گونه انسان به تدريج از تمام رذائل اخلاقى پاك مى‏شود.


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
بازم ممنون از اقای پشتکار و در راه مانده 
باید تو کارم مداومت داشته باشم و خسته نشم به قول شاعر
رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود         رهرو آن است که اهسته و پیوسته رود
[تصویر:  nasimhayat.png]
سلام ببخشید من قبلا بحث موسیقی کردم اینجا با یه دوستی که کلا مخالف بودن
به من گفتن زیاد اطلاعات نداری،منم چیزی نگفتم چون راست می گفت

اما بعد از یه سری مطالعه باید بهتون بگم همین موسیقی زندگی منو عوض کرد

عقایدم رو کلن عوض کرد

بعد ازین تحقیق فهمیدم که موسیقی 

یکی از برترین هنر هاست

شرمنده من نمی تونم نتایج تحقیق رو اینجا بذارم چون اکثرا سیاسی و بر خلاف عرف جامعست

و قانون های کانون نقص میشه 

اما سه تا منبع می دم( دوستان اینترنت راه خوبی واسه تحقیقه اما بهترین راه نیست،اما واسه پیدا کردن منبع خوبه)

1- 1984  نوشته جورج اورول

[تصویر:  24930.jpg]
2- در آرای اخوان 
[تصویر:  129808.jpg]
3-کویر دکتر علی شریعتی
[تصویر:  image_21037_1_5604.jpg]
(ما جلو دوستان درس پس می دیم جسارت نباشه) اما تو این منابع فقط در آرای اخوان مستقیم اشاره کرده

کویر در قسمتی

 1984هم که کلا رمزی
 
یه موضوع دیگم این که نقد یک قطعه موسیقی نقد یک اثر هنریه اما

بعضیها هم تو موسیقی از رفتار و متن بعضی از آهنگ ها گله میکنند

که در این باره استاد بهرام (استاد ارجمند سه تار بنده) یه حرفی زد باس قاب طلا بگیرن4fvfcja

"نقد هنرمند یعنی ما از خود هنر چیزی نفهمیدیم،چون هنرمند در واقع خود اثرشه"
[تصویر:  38623959350631556358.jpg]

 
[تصویر:  05_blue.png]
می خوام درد و دل کنم احتمالا طولانیه ولی خوندنش خالی از ضرر نیست! و شاید بگید کلیشه است اما ....
می دونید دلم به حال مملکتم می سوزه یه حال ایزان می سوزه.
چرا جوونامون خودمونی بگم بی بخار شدن!
هر چی می گی می گن مملکت فلان امکانات نیست و از اون حرفایی که زیاد شنیدین.
همه هم قصد ادامه تحصیل در بلاد به اصطلاح کفر دارن و البته از هر صد نفری که می رن به تعداد انگشتان دست هم برنمی گردن که چی? چون در ایران عزیز امکانات !!!نیست و ارمان های دیگه و همه مشکلات هم می ندازیم گردن دولت
رک بگم نه کرم از خود درخته....
سال ۱۹۴۵ جنگ جهانی تموم شد ژاپن چی بود یک خرابه...  اقتصاد نابود زیر ساخت ها نایود الان کجاست? پیشگام تکنولوژی دنیا و قطعا در پنجاه سال اینده حرف اول را در دنیا خواهد زد چرا این جوری شد? چون جوون اون مملکت زحمت کشید تلاش کرد شب بیداری کشید درس خوند برای پیشرفت نه برای مدرک درس خوند برای ابادانی مملکت نه ابادانی خویش..جوونی که تا ساعت ۱۱ شب موند توی ازمایشگاه داروویی ساخته که در امد فروش این دارو به تنهایی از درامد نفت ایران بیشتره!
اما ایران ما چی... نشستیم افتخار می کنیم به گذشته کوروش ابن سینا و... هیچ کاری نمی کنیم و عملا فقط اتلاف وقت می کنیم
نشستیم و تنبلیمون را می ندازیم گردن این و اون.طرف می ره دانشگاه بعدش فقط هدفش پاس کردنه..شاهدش یک سرچ تو اینترنت بزنید ببینید درباره دانشجو چی می گیم.شاادش یک نگاه به همکلاسیتون بکنید....
می گیم کار نیست کار است ما اهلش نیستیم طرف. زشکه توقع داره در همون لحظه اول جذب هیئت علمی شه و بهترین نقطه شهر مطب بزنه خب معلومه نمی شه اما حاضر نیست ده دقیقه بره منطقه محروم کار کنه! 
فارغ التحصیل می شیم توقع داریم بیان دنبالمون و پشت می ز بشینیم?
خیلی مسخرس حاضریم ساعت ها بی کار بشیم اما کتاب نخونیم...
حاضر نیستیم یک کار نو کنیم و تنها مقلد شدیم.
و وقتی بحث می شه می گیم امکانات نیست ازادی نیست و....
می گیم ببین تو غرب چه طور درس می خونن ما چه طور....

اگر ایران را دوست دارید تلاش کنید متحد باشید

حتی حاضر نیستیم از هوسمون بگذریم ...

هممون شدیم گرگ... دندان تیز کردیم برای خیانت دو رویی نفاق چه. ر علم چه در دوستی...

تا خودمون را اصلاح نکنیم ایران اصلاح نمی شه
تاخودمون صادق و راستگو نشیم دروغ از این مملکت ریشه کن نمی شه..
حرف زیاده. و مجال اندک
اگر نقدق دارید جواب بدیم.
و اقا جان کرم از خود درخته
الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه
نقل قول: سال ۱۹۴۵ جنگ جهانی تموم شد ژاپن چی بود یک خرابه...  اقتصاد نابود زیر ساخت ها نایود الان کجاست? پیشگام تکنولوژی دنیا و قطعا در پنجاه سال اینده حرف اول را در دنیا خواهد زد چرا این جوری شد? چون جوون اون مملکت زحمت کشید تلاش کرد شب بیداری کشید درس خوند برای پیشرفت نه برای مدرک درس خوند برای ابادانی مملکت نه ابادانی خویش..جوونی که تا ساعت ۱۱ شب موند توی ازمایشگاه داروویی ساخته که در امد فروش این دارو به تنهایی از درامد نفت ایران بیشتره!
اما ایران ما چی... نشستیم افتخار می کنیم به گذشته کوروش ابن سینا و... هیچ کاری نمی کنیم و عملا فقط اتلاف وقت می کنیم
نشستیم و تنبلیمون را می ندازیم گردن این و اون.طرف می ره دانشگاه بعدش فقط هدفش پاس کردنه..شاهدش یک سرچ تو اینترنت بزنید ببینید درباره دانشجو چی می گیم.شاادش یک نگاه به همکلاسیتون بکنید....
می گیم کار نیست کار است ما اهلش نیستیم طرف. زشکه توقع داره در همون لحظه اول جذب هیئت علمی شه و بهترین نقطه شهر مطب بزنه خب معلومه نمی شه اما حاضر نیست ده دقیقه بره منطقه محروم کار کنه! 
فارغ التحصیل می شیم توقع داریم بیان دنبالمون و پشت می ز بشینیم?
خیلی مسخرس حاضریم ساعت ها بی کار بشیم اما کتاب نخونیم...
حاضر نیستیم یک کار نو کنیم و تنها مقلد شدیم.
و وقتی بحث می شه می گیم امکانات نیست ازادی نیست و....
می گیم ببین تو غرب چه طور درس می خونن ما چه طور....

اگر ایران را دوست دارید تلاش کنید متحد باشید


سلام

صحبتاتون واقعا درست بود آقا اهورا. اینکه همه ما کوتاهی و کاهلی و تنبلی میکنیم در اون شکی نیست.
یه جا خوندم از لحاظ آماری و ساعت کاری ایرانی ها جز تنبل ترین ها هستن تو دنیا.42

اما خب به نظرم بهتره  چند مورد رو در نظر بگیریم و قضیه رو از چند جهت بررسی کنیم:

============================================================
1- الان ثابت شده کشورهایی قدرت و پیشرفت زیادی دارن که از لحاظ " تحقیقات و پژوهش " سر آمد باشن.
پژوهش هم بدون امکانات نمیشه. و این یه بهونه نیست. واقعا نمیشه! یعنی پشتوانه مالی لازمه.
لذا کشورهایی مثل آلمان و ژاپن که به این نکته رسیدن ، در سال چیزی بیشتر از 5% از بودجه شون رو مخصوص تحقیقات علمی و بخش آکادمیک جامعه شون قرار میدن.
این رقم تو ایران کمتر از 1% هست.

با ارقام بخوام مقدار بودجه برای بخش پژوهش رو بگم در سال 89:
( ژاپن = 50 میلیارد دلار در سال ،
 دانشگاه هاروارد به تنهایی = 32 میلیارد دلار ،
دانشگاه فهد عربستان = 7.5 میلیارد دلار
کل ایران = 2 میلیارد دلار)

همونطور که میبینید بخش پشتیبانی از تحقیقات تو جامعه ما وضع خوبی نداره.
بخش خصوصی هم تو ایران هیچوقت پشتیبانی و سرمایه گذاری نکرده. ( برعکس کشورهای دیگه...یعنی بخشی از ارقام بالا رو بخش خصوصی در اختیارشون گذاشته نه فقط دولتشون)
البته تو بخش نظامی و انرژی هسته ای ایران سرمایه گذاری های خوبی شد. نتیجه شو هم همه ما دیدیم. یعنی سرمایه گذاری، سود آوری بود.

================================================================
2- شما یه خونه 200 متری بخوای بسازید چیکار میکنید؟
اول 50 متر زمین میخرید و میسازید..بعد تموم شد میرین 50 متر دیگه کنارش زمین میخرید و دوباره میسازید...الی آخر؟
یا اول کل 200 متر رو یه جا میخرید و بعد شروع به ساخت و ساز میکنید؟
مشخصه همه راه دوم رو در پیش میگیرن! یعنی اول کمیت رو به حد نصاب میرسونن و دوم روی کیفیت کار میکنن.

برای اینکه یه کشور بتونه پیشرفت کنه ، اول باید نیروی انسانی داشته باشه! یعنی محقق....یعنی با سواد...یعنی تحصیل کرده.
از لحاظ استاندارد جهانی یونسکو ، تعداد محقق در یک کشور باید 3 هزار نفر در یک میلیون جمعیت باشه. این یه شاخص ارزیابی هست. چه کسایی محقق محسوب میشن = اعضای هیت علمی + دانشجویان دکتری و کارشناسی ارشد + پژوهشگران.
از لحاظ آماری در 10 سال پیش ، این رقم در کشورهای مختلف این بوده :
ژاپن = 7 هزار نفر در یک میلیون
روسیه = 6 هزار نفر
آلمان = 5 هزار نفر
ایران = هزار و 200 نفر
یعنی حتی از سطح استاندارد هم پایین تریم!
واسه همین دولت اومد، ظرفیت دانشجوهای دکتری و ارشد رو زیاد کرد. ( مثال ساختن خونه)
تا از لحاظ کمیت به حد نصاب برسیم. و اینجا بود که همه گفتن : دولت داره مدرک رو بی ارزش میکنه! این همه فارغ التحصیل بیکار!
در صورتی که این برنامه و هدف پشت سرش هست.
که قراره تا سال 1404 به حد نصاب رسیده باشیم. ( برنامه چشم انداز 20 ساله )
( در سال 1404 = 2000 هیت علمی تمام وقت + 3.5% دانشجو دکتری + 30 % دانشجو ارشد + مابقی لیسانس )
=======================================================================
3- اینکه از یه سطح و حالتی بخوایم به سطح و حال دیگه برسیم رو بهش میگن حالت گذار ( transient )
حالتی هست که هنوز شرایط پایدار نشده و قراره به پایداری ( steady state ) برسه
الان ما کشورمون در حالت گذرا قرار داره
و این دیگه بر میگرده به شانس بد ما که تو این فاز قرار گرفتیم!

یکی از اتفاقایی که تو حالت گذار می افته چیه؟ اینکه مدیریتش سخته
پژوهش هایی که انجام میشه هدف دار نیست زیاد. هر کسی تو هر دانشگاهی داره کار خودشو انجام میده
و هزاران پایان نامه با عنوان های مختلف داریم.
در صورتی که اگه این پایان نامه ها و تحقیقات متمرکز و هدف دار بشن کلی از مشکلات مملکت حل میشه.
که ما این مدیریت صحیح پایان نامه ها رو نداریم

این کار رو ژاپن انجام داد و تحقیقاتش رو هدفدار کرد و طی چند سال، همونطور که الان میبینیم : معضل زلزله رو برای خودشون کاملا حل کرده.
هدف دار شدن تحقیقات بعد از حالت گذرا اتفاق می افته. یعنی وقتی کمیتی تکمیل شدیم و رفتیم روی بحث کیفیت.

======================================================================

4- دومین اتفاقایی که تو حالت گذار می افته چیه؟

مادر شما فرضا یه جمله بهتون میگه : " اهورا خان بر می گشتی خونه سر راهت برو سوپری و بخر! "
عجب جمله مبهمی. چی رو باید خرید؟ شما الان میدونید باید " بخرید" ولی مساله اینه " چی رو؟ "

الان این وضع دانشجویی ماست .
ما همه میدونیم باید درس " بخونیم "
اما مساله اینه " چجوری و چی رو خوندن رو بلد نیستیم ".
وقتی هدف و آینده معلوم نباشه ، انگیزه کم میشه، آدما تنبل میشن. فکر میکنن درس خوندن یه وظیفه است که باید از سر باز بشه.
هیچکی به ما نگفت تو داری درس میخونی تا " علم تولید کنی."
همیشه فکر میکنیم یه سری افراد فوق تیزهوش  وجود دارن که وظیفه تولید علم به گردن اوناست.
نه اینطور نیست.
همین تحقیق ها ، همین مقاله هایی که از الزویر و اسکاپوس و هزار تا سایت دیگه در میارید و میدین بیرون ترجمه کنن واسه نمره، اینا قدم های اولیه برای پژوهش و تولید علم هست.
همه دانشجوهای ما یاد گرفتن تو همین قدم اول بمونن و جلوتر از اون پیش نرن.
میدونید اون به اعتماد به نفس تو دانشجوها وجود نداره
به قول شما :
نقل قول: شاهدش یک سرچ تو اینترنت بزنید ببینید درباره دانشجو چی می گیم
========================================================================

5-
نقل قول: همه مشکلات هم می ندازیم گردن دولت
رک بگم نه کرم از خود درخته....
از نظر من هم دولت مقصره و هم خود ما. ( بنا به دلایلی که بالا گفتم )
اونا محقق رو خوب ساپورت نمیکنن، ما هم اونطور که باید تلاش نمیکنیم.
بیشتر ما تا نوک دماغمون رو میبینیم.
نقل قول: حتی حاضر نیستیم از هوسمون بگذریم ...
نقل قول: می گیم کار نیست کار است ما اهلش نیستیم طرف.پزشکه توقع داره در همون لحظه اول جذب هیئت علمی شه و بهترین نقطه شهر مطب بزنه خب معلومه نمی شه اما حاضر نیست ده دقیقه بره منطقه محروم کار کنه!
و فوقش زندگی 50...60 سال آینده خودومونو فقط نگاه میکنیم . فکر نسل های بعدیمون نیستیم.
کلا خیلی باید تو رفتار و گفتار و شخیصت های اجتماعیمون تجدید نظر کنیم.

در کل ممنون آقا اهورا. حرف دل ما رو زدین.Khansariha (8)

ببخشید من پستم طولانی شد.53
یا عباس
سلام.
این پست را بعدا پاک می کنم.
اگر بخوام بحث بالا را ادامه بدیم کجا می شه جواب داد تا این جا اسپم محسوب نشه?
مرسی
الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه
سلام همای رحمت
این بحثو می تونیم ببریم تو میزگرد.
اتفاقاً خودمم مشارکت می کنم تو بحث.
سلام دوستان گرامی
ممنون از بحثی که شروع فرمودید.

به نظر من، مهمترین تفاوت بین ایران و کشورهای پیشرفته اینه: سیستم مدیریتی ما دولتی است و سیستم اونها خصوصی. در کشور ما، به طور مثال یک اداره وجود داره که از دولت بودجه می گیره و در قبالش موظفه یه سری خدمات رو به مردم ارائه بده. اما در کشورهای اروپایی این کارها از دولت شروع نشدن، بلکه یک سری سرمایه دار، شرکتهای خدماتی رو تاسیس کردند و در قبال خدماتشون پول گرفتند. در این حالت، دولت بیشتر نقش نظارتی داره.

در سیستم خصوصی، مدیر یک شرکت یک سرمایه داره که منافعش همراستا با منافع شرکتشه، اما در سیستم دولتی، مدیر شرکت یک فرد انتصابی است که ممکنه منافعی متضاد با منافع شرکت داشته باشه. این موضوع یه سری پیامدها داره که در ادامه بهشون اشاره می کنم (البته سیاستگذاری هایی برای خصوصی سازی انجام شده که امیدواریم به نتیجه مطلوبی برسه):

- همراستا نبودن منافع مدیران با منافع شرکتهای تحت مدیریتشون، باعث ایجاد یک سری زد و بندها و لابی گری ها میشه. این باعث میشه که مسائل حاکم بر اون شرکت، مسائلی صرفاً علمی و قابل مدلسازی نباشند. مدیران چنین شرکتی هم به سادگی اجازه نمی دن که شما از کارشون سر در بیارید و به همین خاطر بهتون اجازه پژوهش نمیدن.

- برای جلوگیری از این لابی گری ها، دولت مجبوره قوانین محدود کننده ای رو اعمال کنه. اکثر کارها در ادارات ما طبق دستورالعملهای ثابتی انجام میشن که به سادگی قابل تغییر نیستن. ممکنه پژوهشهایی که ما انجام میدیم به ارائه روشهای بهتری برای انجام کارها منجر بشه، اما مدیر شرکت هنوز هم موظفه کار رو طبق دستورالعمل انجام بده.

- این قوانین محدود کننده، شامل بودجه بندی ها هم میشن. ممکنه پژوهشی که شما می خواید انجام بدید، 50 میلیون هزینه داشته باشه، اما مثلاً هزینه تعمیر تجهیزات شرکت رو یک میلیارد کاهش بده. این شرکت اگر بودجه پژوهشی نداشته باشه قادر به انجام این کار نیست، چون بودجه مربوط به پژوهش از بودجه مربوط به تعمیرات جداست. یک شرکت دولتی نمی تونه بودجه ای که به تعمیرات اختصاص داده شده رو صرف پژوهش کنه.

- دانشگاههای ما هم دولتی اند و یک بودجه محدود پژوهشی از دولت می گیرند. اما در کشورهایی که سیستم خصوصی حکمفرماست این حالت وجود نداره. مثلاً بودجه دانشگاه هاروارد که اشاره فرمودید، فقط از طریق دولت تامین نمیشه. در اونجا، دانشگاه با کمک دانشجوهاش، برای صنعت پروژه  انجام میده و یک قسمت زیادی از بودجه رو از طریق حق الزحمه ای تامین می کنه که از صنعت می گیره. دانشجوها می تونند از طریق انجام پروژه ها، هزینه تحصیلشون رو تامین کنند و در آمد هم از این راه داشته باشند. حالا اگر یک دانشگاهی بخواد از نظر علمی ضعیف عمل کنه، توی رقابت عقب می مونه.

- در یک سیستم خصوصی، تحقیقات به خودی خود هدفدار میشن و دیگه نیاز نیست دولت برای هدفدار کردن تحقیقات برنامه ریزی کنه.

- در سیستم خصوصی، دانشگاه یه مدیریت مستقل داره و می تونه هر طور که بخواد دانشجو و عضو هیئت علمی جذب کنه. مسلماً دانشگاههای معتبر هم سعی می کنند با جذب افراد قوی، اعتبار خودشون رو حفظ کنند. اما در ایران چون سیستم خصوصی نیست، لازمه قوانینی رو برای حذب دانشجو و عضو هیئت علمی بگذارند تا از پارتی بازی جلوگیری کنند. در قانونها و بخشنامه ها، یک سیستم امتیاز دهی برای توانایی علمی یک فرد تعریف میشه  که عمدتاً وابسته به تعداد مقالات فرد هست.
ایراد این امتیاز بندی چیه؟ فرض کنید شما به عنوان یک دانشجوی دکترا، تصمیم بگیرید علمتون رو افزایش بدید. کتاب بخونید، با افراد با تجربه صنعتی صحبت کنید و از تجربشون استفاده کنید و ... . خب شما علمتون زیاد میشه، ولی این کارایی که کردید امتیازی نداره و از اونجا که وقتتون رو به جای نوشتن مقاله صرف کارهای دیگه کردید، شانس هیئت علمی شدن رو از دست میدید. وقتی هم که حذب هیئت علمی نشید و خارج از سیستم دانشگاهی باشید، امکانات تحقیق رو از دست میدید.
در کل این سیستم شما رو به سمتی می بره که بیشتر که افزایش تعداد مقالاتتون اهمیت بدید تا اینکه دنبال حل مسائل واقعی و انجام پژوهشهای مرتبط باشید. کسانی که طرز فکرشون به این صورت نباشه، از سیستم حذف میشن.

یه چیز دیگه هم عرض کنم خدمتتون:
برای یک دانشجوی دکترا در ایران، تقریباً تنها کاری که مرتبط با تخصصش هست، عضویت هیئت علمی در یه دانشگاه به درد بخوره.

توی دانشگاههای با سطح علمی خیلی پایین (مثلاً دانشگاه آزاد یه شهر کوجک)، نه دانشجو دنبال درسه و نه مدیرای دانشگاه دنبال ارتقاء کیفیت آموزشند و در کل دیگه جایی برای پژوهش نیست. گاهی اوقات هم مثلاً  یکی از نورچشمی ها و پارتی دارای دانشگاه دانشجوتون میشه وو ازتون نمره می خواد. در این حالت اگر نخوای حق و ناحق کنی، دیگه نمی تونی توی اون سیستم بمونی.

موفق باشید


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان