گروه ۲ خانم‌ها: باران (حامی: شادن - سرپرست: Hanifa ، Roza.r)

[ویلو]

خب من اهدافم از ترک رو نوشتم توی اینجا و به موانع ترک هم فکر کردم .


بزرگترین موانع های ترک من اینجان :


عصبانیت و خشم نهفته ی درونی
افسردگی و بیحوصلگی 
ناامیدی
حسادت
عصبانیت از خدا و لج بازی با خدا
اضطراب کلی 
انتقام و نفرت از خود

باقی موانع هم به شرح زیره :
نداشتن انگیزه قوی و سریع وا دادن
اضطراب منزلت
بیکاری
نداشتن سرگرمی ای که بهم حس خوب بده
کمبود اعتماد به نفس
احساس تنهایی
تنهایی
 به خاطر طبع سرد و تری که دارم مجبورم غذاهای گرم و خشک بخورم.
پرخوری عصبی
ضعف عزم و اراده
عدم کنترل دست و چشم
خیالات زیاد
سرخوردگی و ارتباط بد با خانواده








اوففففففففف اینا رو که میبینم اصلا به کل نا امید میشم.. :(((((
بیشتر سعی میکنم روی اهدافم تمرکز کنم تا موانع ناامیدم نکنن..


میخوام دنبال کار مناسب خودم بگردم لطفا دعام کنید..

[silent scream]

سلام.
شادی / روز ۲ چله نوشتن
شادی / تاریخ اولین روز پاکی یا اخرین‌لغزش رو باید بنویسم؟   / ۴ روز خوب تا اخر امروز ؛

 اینکه همه شکست های یکسال اخیر ؛ هیچ کدوم قصد ترک کامل نداشتم، خودش مایه انگیزست. که این شکست‌ها به خاطر نخواستن بوده نه نتوانستن.. و الان دارم بهش فکر می‌کنم واقعا میخوام از این دنیا بیام بیرون یا نه..

چون توی دفترای خودم احساس امنیت ندارم :(

میفهمم
 چند وقت پیش خیلیی از دست خانواده عصبانی بودم و توی دفترم از پدرم بد نوشته بودم، دفتر روی‌ میز باز بود و اتفاقی دیدنش و خوندن . وقتی فهمیدم، دوست داشتم محو شم ولی موثر بود و متوجه عمق ناراحتیم شدن.. 

اوففففففففف اینا رو که میبینم اصلا به کل نا امید میشم.. :(((((
بیشتر سعی میکنم روی اهدافم تمرکز کنم تا موانع ناامیدم نکنن..

چقدر خوب موانعت و ریز به ریز مشخص کردی و نوشتی..
برای رفع خیلیی از‌ موانع راه حل هست .. به نظرم اگه‌خوب برطرفشون نکنی دیر یا زود به لغزش منتهی میشه..  
امیدوارم به زودی قوی و پاک ببینمت.  

.....

بیکاری و عصبانیت و نداشتن لذت و اضطراب برای من از بزرگترین دام‌ها هستن و اغلب لغزش‌هام به همین دلایل رخ میده..

[silent scream]

همین رفتن به طبیعت و گاهی هم سریال دیدن رو ادامه میدم ان شاء الله

سناجان ؛ سوال  
یعنی توی اهداف سال می‌نویسی برای تفریح کردن سریال ببینم؟

با دیدن اهدافت فهمیدم هدفگذاری‌هام خیلی ایراد دارن   باید دوباره هدفگذاری کنم برای سال جاری..

---

میخوام از اواسط هفته برگردم پانسیونِ مدرسه.. درکنار مزایاش، معایب زیادی هم داره.. اونقدر نیاز دارم به جو رقابتی و دیدن تلاش بقیه، که هرچقدر هم معایب پانسیون رفتن زیاد باشه بازم می‌ارزه به شرکت کردن..
و اینکه برم‌ پانسیون سرم شلوغ میشه و حواسم پرت میشه از خ.ا .. 


نور ضعیفی داره سالن؛ بجز چراغ مطالعه‌های رومیزی، ایده‌ای ندارین برای بهبود نور سالن؟ هرچند بعید میدونم راه حل دیگه‌ای وجود داشته باشه

و اینکه مطمئنا قراره وقت زیادی و با رفیقام اونجا تلف کنم..   چه راه‌حلی برای این مورد دارین؟ 



دوستم دیروز رفته بود پیش یکی از‌ مشاور هایی که مدرسمون معرفی کردن؛ (دوستم خیلی درس میخونه و واقعا بهش غبطه میخورم. )بهش گفته بود که کم میخونی و ۹ ساعت برای عید کمه :
من میانگین به ۴ ساعت هم نمی‌رسید توی عید..  و دارم غصه میقولم.

[Roza_r]

سلااام دخترااا

رزا/۳فرپردین/ ۱۰ روز خوب

من بالاخره دفتر تهیه کردم و بالاخره تونستم اهداف امسال و ارزیابی پارسالو بنویسم  خب همونطور که حدس میزدم ارزیابی سال گذشتم خیلی ناامید کننده بود. برخلاف سال قبلش...امیدوارم اخر امسال حس رضایتم از خودم خیلی بیشتر باشه...از امروزم برنامه ریزی روزانه رو شروع کردم و صب تا حالا با وجود افسردگی که هم چنان هست و خیلی هم قویه متاسفانه، به زور و به واسطه برنامه ای که نوشتم دو سه موردشو اجرا کردم. البته سعی کردم برنامه رو زیاد سنگین ننویسم ولی مثلا اوایل یه کارگاهی رو گوش دادم و با توجه به اینکه از پسفردا باید برم سرکارم و تو این محیط کاری جدیدم هنوز جا نیفتادم و خییییلی وقتی اونجام مضطرب و ناراحتم، دلم میخواد امروز و فردا این کارگاهو تموم کنم! یعنی امروز برنامه این بوده که یک ساعت فایلشو گوش کنم و یک ساعتو بابتش زمان گذاشتم ولی با شناختی که از خودم دارم تا شب ممکنه باز برم سراغ ادامش و این احتمالا به قیمت از دست دادن یکی دیگه از کارا که به شکل خرده عادت (انجام دادن برای یک ربع) نوشتمش تموم میشه!
خبر خوب اینکه برای شونزدهم از یه مشاور وقت گرفتم، نظراتو خوندم و گفته بودن برای افسردگی، اضطراب و وسواس مشاور خوبی بوده و منم عمده مشکلم همیناست. البته که کلی حرف دیگم دارم ولی فعلا بهبود افسردگیم از همه لازمتره، چون به قدری شدید شده که چن روز پیش سرکار شروع کردم گریه کردن و به خودم گفتم ممکنه از کار انصراف بدم، کاری که بابتش قبلا کلی سختی کشیده بودم رو به راحتی به انصراف ازش فکر کردم. متاسفانه این مدت روابطم با خونوادم مخصوصا مامانم اصلا خوب نبوده، چون به شدت اعصاب من بهم ریختست و مادرم اگرچه عزیزترین فرد زندگی منه (بعد از تصادف خییییلی بیشتر حس کردم چقدر با بقیه محبتش فرق داره) ولی در بیان یه سری مسائل که عمدتا اعتقادی هستند به نظر من راه درستی نداره و گاهی بدتر باعث زدگی من از بضی مسائل اعتقادی میشه....اگرچه کاملا خدا رو شاکرم بابت حضورش و سعی میکنم از این به بعد تو اینجور مسائل کمتر وارد بحث بشم و امروز صبحم اینکارو کردم و خیلی خوب جواب داد

دخترا من امسال رمضان هیچ کار خاصی نکرده بودم ولی امروز جزء برنامه نوشتم و یه مقدار خوندم و از این بابت خیلی خوشحالم

لطفا برای منم دعا کنید اگه یادتون بود و حوصله داشتید...
من فراموش کرده بودم چله رو بنویسم ولی فک کنم امروز اینجا کلیییی از اونایی که باید مینوشتم برای خودم نوشتم. پس روز اول چله رو از من بپذیرید

[عارفه]

بچه ها خشم درونی نسبت به خود گره تو خیلی کارهای آدم میندازه. اصلا به راحتی از کنارش رد نشید. قفل می کنه زندگی رو.
می دونم سخته اما
نسبت به خودتون با گذشت باشید. می دونم الان میگید این عارفه درک نمی کنه، درک می کنم چون خودم هفته پیش خودمو بخشیدم. بعد یک سال که در جنگ درونی بودم. بابت کم لطفی بزرگی که پارسال در حق خودم کرده بودم و آثارش هنوز هست. 

یادتون باشه ما تو زندگی فقط خودمونو داریم. همه میرن. جدا میشیم. دور میشیم. هر جای دنیا باشیم آخرش تنهاییم. تنها خودمونیم که اگر با خودمون در صلح باشیم میتونیم کمی بر چیرگی این تنهایی همیشگی فائق بیایم

تنها متحد ما، تنها مشوق ما در سختی ها، تنها دلداری دهنده ما خودمون هستیم. و اگر اینجوری نیست یعنی وابسته ایم و آسیب پذیر.



اگر از خودتون عصبانی هستید 
بخشیدن رو اینطوری شروع کنید: 
بپذیرید که ما انسانیم و انسان اشتباه می کنه. آدمیزاد ده روز خوب باشه روز یازدهم اشتباه می کنه، گاهی هم یک سال خوبه روز بعدش اشتباه می کنه. ولی بلاخره اشتباه می کنه

بابت چیزی که در اشتباهات تون از دست دادید سوگواری کنید. بنویسید، گریه کنید. با تمام وجودتون. تا اون احساسات سرخورده که تبدیل به عصبانیت شدند بیرون ریخته بشن. قول میدم که بعدش سبک میشید. به خودتون اجازه سوگواری بدید. و
از ته دل از خدا بخواید تا نعمت از دست رفته رو جبران کنه براتون و راهی جلوی پاتون بذاره که بتونید باز هم به رشد برسید. قطعاً اگه از ته دل باشه مستجابه.
و 
از فرصت ماه مبارک بهره ببرید برای استغفار و ببخشید گفتن به خودتون و خدا‌.


ویلو جان اگه این رو حل کنی اعتماد به نفست هم خودش درست میشه. چون اون وقت میتونی به خودت قوت قلب بدی. 



شادی جان لذت بردم از استدلالات برای دوباره شروع کردن. دختر تو مایه افتخاری. 
درباره نور به نظرم همون که گفتی نگیم راه حل باشه

برای وقت های اضافه ت اگه دوست داری برنامه زبان بریز روی گوشیت مثل دولینگو. هر دورش پنج دقیقه هم نمیشه. میتونی در فواصل بین درست بهش بپردازی. اگر دوست داری البته.



رزا جان کار خوبی کردی حتما از مشاوره استفاده کن. من نبودم ماجرای تصادف رو نمی دونم چی بوده ولی ایشالا که به خیر گذشته باشه.
و خوشحالم که یک قدم به سمت رشدت برداشتی


و 
ممنون دخترا که می نویسید.
چله ی نوشتن عالیه.
فواید نوشتن رو دوباره این زیر بخونید.






عارفه / ۱۸ اسفند/ ۲۳ روز خوب تا آخر امشب 
عارفه / ۹ فروردین/ روز ۴ چله ی نوشتن

[silent scream]

من برگشتم به برنامه‌ریزی   
واقعا به خودم تبریک میگم
دیروز مفیدترین روزی بود که طی چندماه اخیر گذروندم   از ۱۲ تا ۶ درس خوندم (با وقفه‌های زیاد، عادتم به درس خوندن از بین رفته بود و نمی‌تونستم‌مداوم پشت‌میز بشینم..   ) از ۷ تا ۱۸ خوابیدم   ۱۸:۳۰ متوجه شدم روزه نیستم دیگه ، نیم ساعت مونده به افطار   
و بقیه روز و درس خوندم و از گوشی خیلی‌کمتر از روزهای گذشته استفاده کردم.  و نون‌خ رو هم دیدم.
هم خوب خوابیدم‌ هم خوب درس خوندم و هم فیلم دیدم و خلاصه به همه کارهام رسیدم ؛ این اثر برنامه‌ریزیه.. 

عصر داشتم به دوستم ویس میدادم و توضیح میدادم ایامی که گذشت رو ، سه‌چهارسال گذشته ، مداوم اسفند و فروردین یه دوره افسردگی یا شبه‌افسردگی (!) میگذرونم و حال روحیم به شدت به‌ هم می‌ریزه و قوی ترین شروع‌های زندگیم بعد این دوره بود همیشه..
و امسال شدیدترین افسردگی سال‌های اخیر بود.. امیدوارم بهترین شروع رو هم داشته باشم.

برای وقت های اضافه ت اگه دوست داری برنامه زبان بریز روی گوشیت مثل دولینگو. هر دورش پنج دقیقه هم نمیشه. میتونی در فواصل بین درست بهش بپردازی. اگر دوست داری البته.

اتفاقا خیلیییی دوست دارم زبان بخونم ولی وقت ندارم برای کلاس رفتن..
این برنامه واقعا موثره؟ چیزی یاد میگیرم؟  
همین الان نصب می‌کنم برای تایم استراحت بعدیم
ممنون ازت

[silent scream]

به چه زبونیه؟! چجوری با برنامش کار کنم؟! 

[Hanifa]

                                ⚜ ﷽ ⚜  

لیست

اعلام وضعیت ها

*بنده پاک* / ۵ دی / ۴۳۰ روز خوب/ در انتظار ستاره چهاردهم

SlENT sream ا/ ؟ فروردین / ۴ روز خوب در انتظاره ستاره پانزدهم

العبد المرحوم/ ۱ اسفند / ۳ روز خوب / درانتظار ستاره ششم

 Roza_r ا / ۳ فروردین / ۱۰ روز خوب / درانتظار ستاره هشتم

Hanifa ا / ٢٠ بهمن / ۵۰ روز خوب/ درانتظار ستاره هفتم

Rozhan ا / ۱ فروردین / ۳ روز خوب / در انتظار ستاره دوم

یارآ / ۲۷ اسفند / ۱۳ روز خوب / در انتظار ستاره پنجم



ایرانا / ۲۹ دی / ۴ روز خوب /  در انتظار ستاره دوم

*آسمان* / ؟ اسفند / ۱ روز خوب / در انتظار ستاره دوم

.پارادوکس. / ۱ بهمن / ۱۰ روز خوب / در انتظار ۲۰ روز خوب

selinا / ۲۴ اسفند   / ۱ روز خوب/ در انتظار ۱۰ روز خوب

یَسنٰی/ ۸ فروردین / ۲ روز خوب / در انتظار ده روز خوب

ویلو / ۸ فروردین / ۳ روز خوب / در انتظار ستاره سوم



Denira ا / ؟ / ۳۰ روز خوب / در انتظار ستاره اول

بهاران/ ۲ اسفند / ۲۰ روز خوب / در انتظار ستاره اول

Tvab ا / ۱۰ اسفند / ۱۸ روز خوب / در انتظار ستاره اول

عارفه / ۱۸ اسفند / ۲۳ روز خوب / در انتظار ستاره دوازدهم

MaryamK ا / شروع روزای خوب / در انتظار ۱۰ روز خوب

---

خدا قوت به همگی 
پ.ن: درصورتی که اشکالی توی لیست هست بگید که درستش کنم 

[Hanifa]

سلام دخترا خوبین 
وی چند وقتی میشه جغد شده شبا بیداره روزا میخوابه  بعد ماه رمضون امیدوارم درستش کنم چون اصلا حس خوبی به این وضعیت ندارم‌.
این مدت یکم سعی کردم جزوه های ناقصمو تکمیل کنم    چله نوشتنم یه روز رو نوشتم بعد تنبلیم اومد بنویسم نمیشه تو یادداشتای گوشیم بنویسم؟ 


یکم نسبت به بعضی چیزا حس ناامیدی پیدا کردم یاد جمله یه بنده خدایی افتادم 
یه بار که تو بیمارستان بستری بودم و کلافه شده بودم از ازمایشای مختلف و اینا، جلوی همه آدما نشستم تو صندلیای سالن و شروع کردم به گریه کردن   یهو یه خانومی اومد کنارم نشست و حالمو پرسید و بعدش گفت چیشده فکر کردی خدا از حالت غافل شده مگه قبلا هم کمکت نکرد الانم کمکت میکنه 

خلاصه اینکه خدایا الانم کمکم کن تو اوج ناامیدی بهم نشون بده مثل همیشه هوامو داری   امضا بنده پرتوقع

راستی یه خوش آمد گویی به اعضای جدید و همچنین اعضای قبلی که دوباره برگشتن بینمون ( اسم نمیبرم که از قلم نیفته کسی  ) و همچنین دلمون برای کسایی که نیستن تنگ شده کاش بیان یه سری بهمون بزنن

حنیفا باید اونی بشه که خدا میخواد   و امسال یه کوچولو بهتر از سال قبلش بشه


حنیفا / 20 بهمن / 50 روز خوب به لطف خدا 

[عارفه]

چقدر خوشحالم میاین تو گروه فعالیت می کنید
از دیدنتون انرژی می گیرم.

من دیروز درباره شاغل شدن یا نشدن نوشتم یلدا جان، درگیری ذهنی مو نوشتم.

دخترا حتما با قلم و کاغذ باید باشه. این کار رو به دلیل اثر بزرگش جدی بگیرید و حتما به راه خوشایند کردنش فکر کنید. این که چه کار کنید جذاب بشه براتون. حالا دفتر دوست داشتنی اختصاص دادن یکیشه. میتونید خودکار رنگی استفاده کنید یا بابت این کار یک امتیاز برای خودتون در نظر بگیرید یا اگر بولت ژورنال دارید یه جای مخصوص تو دفتر بهش اختصاص بدید که جذاب بشه.


شادی به منم انگیزه دادی که زودتر برنامه سالانه مو تکمیل کنم. 

درباره دولینگو، ببین زبان اولت رو باید انگلیسی انتخاب کنی و زبان دومت رو اونی که می خوای یاد بگیری. انگلیسی چندانی لازم نیست بلد باشی نگران نباش.
احتمالا برعکس زدی که اینجوری آورده.
راستی برنامه memrise هم خیلی خوبه. من از هر دو در کنار هم استفاده می کنم.



درباره چله،
اشکالی نداره اگه یکی دو روز ننوشتید.
هر وقت یادتون اومد بنویسید. میتونید هر وقت دارید درباره زندگی و سر و سامون دادن کارها فکر می کنید اونا رو مکتوب کنید.

مثلاً همین که من موندم بین شاغل شدن یا نشدن می‌تونه موضوع نوشتن یک روز باشه.
روز بعد فیلمی که دیدم و نظرم.
روز بعد فکری که به سرم زد موقع دیدن برنامه زندگی پس از زندگی
روز بعد تحلیلم از طرز غر زدن برادرم 
روز بعد یک جمله قشنگ که تو کتابی خوندم و نظرم درباره ش. اگه مثلا مخالفم دلیل مخالفتش رو ذکر کنم. 

و
 به همین راحتی

[silent scream]

چله نوشتنم یه روز رو نوشتم بعد تنبلیم اومد بنویسم نمیشه تو یادداشتای گوشیم بنویسم؟

من که خیلی از روزها توی یادداشت گوشیم می‌نوشتم.
تاثیر خودش رو هم داشت.. 
خصوصا برای وقت‌هایی که از نوشتن فاصله گرفته بودم و دوست داشتم مداوم گوشی دستم باشه..

وی چند وقتی میشه جغد شده شبا بیداره روزا میخوابه

بعد ماه رمضون امیدوارم درستش کنم چون اصلا حس خوبی به این وضعیت ندارم‌.

منم تبدیل به یه جغد واقعی شدم.

درباره دولینگو، ببین زبان اولت رو باید انگلیسی انتخاب کنی و زبان دومت رو اونی که می خوای یاد بگیری. انگلیسی چندانی لازم نیست بلد باشی نگران نباش.
احتمالا برعکس زدی که اینجوری آورده.
راستی برنامه memrise هم خیلی خوبه. من از هر دو در کنار هم استفاده می کنم.

نمیدونم زبان اولم رو چی زدم که اینحوری شده، شب باید درستش کنم.
اینم نصب می‌کنم..
ممنون ازت

[عارفه]

من با چشمان خود مشاهده کردم که هر انسانی قادر است هزاران فرشته را به کمک فرا بخواند! البته فقط لازم بود ایمان کافی برای فراخواندن  آن ها را داشته باشیم.

 
از کتاب در آغوش نور،
تجربه نزدیک به مرگ بتی جین ایدی

[هدا]

بچه ها جملات خوبی ک میخونید رو به اشتراک بذارید مثل عارفه. خیلی حس خوبی داره.
و روز نمیدونم چندم چله نوشتن
دارید مینویسید دیگه نه؟!

---

رزا جان منم ارزیابی سال گذشته رو کردم  فقط درمورد مرزای پاکی هنوز گیجم. نمیدونم چی برای خودم تعیین کنم.
راستش من وقتی مرز تعیین میکنم بدترم. انکار تازه وسوسه میشم

[عارفه]

آقا منم اهداف سالانه مو نوشتم.
  اینجا

عارفه/ ۱۸ اسفند/ ۲۳ روز خوب 
عارفه/ ۹ فروردین/ روز ۵ چله

[شادن]

سلام بچه ها 
شبتون به خیر طاعاتتون قبول
عذرمیخوام که مدت طولانی ای نبودم اکانتم دچار مشکل شده بود و نمیتونستم وارد کانون شم