امتیاز موضوع:
  • 16 رأی - میانگین امتیازات: 4.19
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گروه ۲ خانم‌ها: باران (حامی: شادن - سرپرست: Hanifa ، Roza.r)

سلااام دختراااا 49-2

نوشته هاتونو اغلب خوندم و ببخشید که نظر نمیدم ولی لازمه بهتون بگم که کلی نوشته هاتون بهم انگیزه میده ولو برای دقایقی. چون تو این مود پایین و افسردگی و تو جامعه فعلی برای آدمی شبیه من که بییییش از حد فکر میکنه، دیدن آدمایی شبیه شما نعمته.

امروز به یه موضوعی سرکارم اعتراض کردم، من کلا خییییلی سخت به چیزی اعتراض میکنم و گاهی خیلی بابتش اذیت میشم، بعد از مطرح کردن موضوع تو یه شرایط کاملا با آرامش، جواب و برخورد خوبی ندیدم و تا خود ظهر ذهنم آروم نمیگرفت ولی ظهر متوجه شدم در کمال تعجبم و علیرغم برخوردی که باهام شد اعتراضم نتیجه بخش بوده حداقل فعلا! 
فک میکنم این بار دوم بود که تاثیر صحبت کردن این شکلی رو دیدم، خیلی واسم سخته ولی ارزش داره.

کنترل ذهنم به دلیل تغییرات هورمونی بدنم خیلی مشکل شده ولی یکی دوبار بابت تلاشم برای کنترل ذهنم واقعا حس خوبی بهم دست داد، ارزش این حس خوبو داشت.
ز کوی میکده برگشته ام ز راه خطا/ مرا دگر ز کرم با ره صواب انداز
#حافظ❤

                                ⚜ ﷽ ⚜  
لیست
اعلام وضعیت ها


*بنده پاک* / ۵ دی / ۴۳۰ روز خوب/ در انتظار ستاره چهاردهم

SlENT sream ا/ ؟ فروردین / ۴ روز خوب در انتظاره ستاره پانزدهم

العبد المرحوم/ ۱ اسفند / ۳ روز خوب / درانتظار ستاره ششم

 Roza_r ا / ۳ فروردین / ۱۴ روز خوب / درانتظار ستاره هشتم

Hanifa ا / ٢٠ بهمن / ۶۴ روز خوب/ درانتظار ستاره هشتم

Rozhan ا / ۱ فروردین / ۳ روز خوب / در انتظار ستاره دوم

یارآ / ۲۷ اسفند / ۱۳ روز خوب / در انتظار ستاره پنجم

[تصویر:  pic-5734-1639929511_38ur.jpg]

ایرانا / ۲۹ دی / ۴ روز خوب /  در انتظار ستاره دوم

*آسمان* / ۱۸ فروردین / ۱ روز خوب / در انتظار ستاره دوم

.پارادوکس. / ؟ فروردین / ۱۰ روز خوب / در انتظار ۲۰ روز خوب

selinا / ۲۴ اسفند   / ۱ روز خوب/ در انتظار ۱۰ روز خوب

یَسنٰی/ ۱۱ فروردین / ۱۱ روز خوب / در انتظار ۲۰ روز خوب

ویلو / ۸ فروردین / ۳ روز خوب / در انتظار ستاره سوم

[تصویر:  143305_436_(1)_eax.jpg]

Denira ا / ؟ / ۳۰ روز خوب / در انتظار ستاره اول

بهاران/ ۲ اسفند / ۲۰ روز خوب / در انتظار ستاره اول

Tvab ا / ۱۰ اسفند / ۱۸ روز خوب / در انتظار ستاره اول

عارفه / ۱۸ اسفند / ۳۷ روز خوب / در انتظار ستاره سیزدهم


MaryamK ا / شروع روزای خوب / در انتظار ۱۰ روز خوب

Raha99 ا / ۳۰ آبان /  ۳۰ روز خوب/ در انتظار ستاره دوم

خدا قوت به همگی  4chsmu1
پ.ن: اگه میشه برای اعلام وضعیت از این قالب استفاده کنید که بهتر بتونم لیستو بروزش کنم  2uge4p4
نام کاربری/ شروع پاکی / ... روز خوب
آقا امیرالمؤمنین علیه السلام:

حکایت دنیا،حکایت سایه‌ی توست؛
اگر بایستی،می‌ایستد
و اگر دنبالش کنی؛
از تو دور میشود... 53258zu2qvp1d9v

غررالحکم_حدیث۹۸۱۸

سلام 1

روز چندان خوب و باکیفیتی نداشتم .

۱. هوای بهاری باعث خواب آلودگی بیش اندازه شد و جالب هست که نه میتونستم بخوابم نه میتونستم بیدار بمونم . 
۲. چالش بسیار جدی از نظر پاکی داشتم ، علی رغم جدیت در مسیر ترک امروز تخیلات بیهوده در ذهن من جریان داشتند . 
۳. در کشمکش جدی با خودم بودم ، مثلا دلم میخواست مطالعه ی غیر درسی داشته باشم ولی عذاب وجدان و حجم زیاد درس و کارهام مانع میشدند و نه تونستم درسی بخوانم و نه مطالعه ی غیردرسی داشته باشم . 
۴. خیال پردازی زیادی داشتم .
۵. احساسات امروزم شامل تردید ، عذاب وجدان ، حسادت ، افکار گذشته ، ترس و استرس بود ولی حس غالبم درگیری برای لغزش و عدم لغزش بود.

دیشب دیر خوابیدم ، گرچه در کل ۶ ساعت بود ولی همین دیر خوابیدن باعث شد بازدهی روزم خوب نباشه / نباید گوشی رو کنار درستم قرار بدم چون نمیتونم در برابر چک کردن فضای مجازی و اخبار مقاومت کنم / تردید و فکر کردن به مسیر و نتیجه ، خیال پردازی د این جهت و عدم عملگرایی باعث رکود و توقف من میشه ./ وقتی اذان خوانده شد همون لحظه باید نماز بخونم چون از یادم میره و این مورد باعث ضعف و لغزش من میشه . / از هرگونه اخبار جدید در مرود اعضای خانواده و فامیل و آشنا باید دوری کنم چون باعث فکر و حواس پرتی من میشن.

پارادوکس / ۱۶فروردین / ۱۲روز


302 1
سلام
من دوباره برگشتم
raha99
25فروردین
3روز خوب
فقط میدونم که نسبت به سال99خیلی تغییر کردم و الان دیدگاه منطقی تری دارم و افسردگی ندارم و در حال تلاش برای رسیدن به هدف مهم زندگیمم، و البته دایما دوست دارم که بتونم این گناه رو هم ترک کنم
خدایا کمکم کن موفق بشم
 سپاس شده توسط
سلام رها جان


خوش برگشتی 49-2 


خداروشکر چه تغییرات خوبی 49-2 


ان شاء الله در پاکی هم موفق باشی
 سپاس شده توسط
نقل قول: امروز به یه موضوعی سرکارم اعتراض کردم، من کلا خییییلی سخت به چیزی اعتراض میکنم و گاهی خیلی بابتش اذیت میشم، بعد از مطرح کردن موضوع تو یه شرایط کاملا با آرامش، جواب و برخورد خوبی ندیدم و تا خود ظهر ذهنم آروم نمیگرفت ولی ظهر متوجه شدم در کمال تعجبم و علیرغم برخوردی که باهام شد اعتراضم نتیجه بخش بوده حداقل فعلا! 

فک میکنم این بار دوم بود که تاثیر صحبت کردن این شکلی رو دیدم، خیلی واسم سخته ولی ارزش داره.
ایول Khansariha (69)

متاسفانه منم همین مشکل رو دارم و خیلی سخت زبون به اعتراض باز می کنم. و چقدر خوب که این کار رو کردی و حرفتو زدی. راحت شدی Smiley-face-biggrin

نقل قول: فقط میدونم که نسبت به سال99خیلی تغییر کردم و الان دیدگاه منطقی تری دارم و افسردگی ندارم و در حال تلاش برای رسیدن به هدف مهم زندگیمم، و البته دایما دوست دارم که بتونم این گناه رو هم ترک کنم
خوش اومدی رها جان
چقدر خوب که رشد کردی و به رشدت واقفی. 
خدا به همراهت باشه خواهری 53


راستی دخترا 
به نیمه ی چله نزدیکیم. هر کی این پست رو می بینه بیاد بگه برای چله ی نوشتن چه کرده. clapping

از خودم شروع می کنم
من به شخصه سعی کردم هر روز بنویسم و روزی جا نیفته اما گاهی هم شده که ننوشته باشم. مثل دیشب که سردرد بدی داشتم.
معمولا یکم اتفاقات روزم رو بسط میدم و می نویسم. و اینکه چه کاری می خواستم بکنم و نشد.
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرَىٰ إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرًا يُؤْتِكُمْ خَيْرًا مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿٧٠﴾

ای پیامبر! به اسیرانی که در اختیار شمایند، بگو: اگر خدا خیری در دل های شما بداند، بهتر از چیزی که  از شما گرفته اند به شما می دهد، و گناهانتان را می آمرزد و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. (۷۰)
 سپاس شده توسط
سلام بچه ها شب تون بخیر باشه

امروز تو محل کارم مجبور شدم با یکی از بچه ها دعوا کنم و الان خیلی بابتش ناراحتم.. حجم کار زیاااد و مسئولیت زیاااااد منو واقعا تحت فشار قرار میده و باعث میشه مرز خستگی رو رد کنم همین خودش زنگ خطره چون پشت بندش ی جا میفتم و کار مفیدی نمیکنم و وب گردی بیهوده انجام میدم همین زمینه رو برای لغزش فراهم میکنه
تمایلی نداشتم کار مفیدی انجام بدم همین چرخیدن توی اینستا که باز خودش مرز مهمیه برام، مطلوبم بود اما یادم افتاد باید بیام کانون و کارای عقب مونده رو انجام بدم..
میدونم کار درست بعدی که باید انجام بدم همینه و خوشحالم که گیر نیفتادم وسط مرزهام
♧ ما ابدیت را در پیش داریم♧
سلام


عارفه جون من چند روزی نوشتم . شاید 4 یا 5 روز

یکم تو نوشتن تنبلم

برنامه هام رو مینویسما ولی فقط تیک میزنم ،  خیلی کم پیش میاد بنویسم ولی میدونم چقدر اثر خوبی داره تو نظم دادن و خالی کردن ذهن

همین الان رفتم چند خط نوشتم .ممنون از یادآوری  Khansariha (84)
۱۳روز خوب  53


سلام  302


روز سختی داشتم .


1 53
سلااام دخترااا 49-2

من وسط کار اومدم کانون و بعدش شلوغ شد و الان دیدم هم چنان رو صفحه گوشیم کانون بازه 4chsmu1

پارادوکس جااان، منم یکم این چند روز واسم کار مشکل شده، ولی بیا پاک بمونیم، از تمام حس های بد بعد لغزش متنفرم هرچند ذهنم الان تمام حس های بد رو پوشونده.

رهااا جااان خوش برگشتی عزیزم Khansariha (96)

خب درمورد چله نوشتن، من چند روز اول خوب بودم و نوشتم، چون برنامه ریزیمم داخل همون دفتر مینوشتم و باهاش سروکار داشتم و واقعا کار جالب و موثریه، باز این چند روز به دلیل افت شدید وضعیت روحیم، هم برنامه روزانه ننوشتم و هم درمورد اتفاقات روزانم ننوشتم....سعی میکنم دوباره شرو کنم.

دخترا من بعد از تصادفم متوجه یه سری تغییرات شدید روحی و تغییراتی تو حافظه و تمرکزم شدم. راستش شرایط روحی رو با توجه به شرایط توجیه میکردم و تغییرات حافظه رو نادیده میگرفتم. ولی پریشب، سرچ کردم و احتمالش هست که سندروم پس از ضربه به سر باشه، شایدم نباشه...
ز کوی میکده برگشته ام ز راه خطا/ مرا دگر ز کرم با ره صواب انداز
#حافظ❤

نقل قول: پارادوکس جااان، منم یکم این چند روز واسم کار مشکل شده، ولی بیا پاک بمونیم، از تمام حس های بد بعد لغزش متنفرم هرچند ذهنم الان تمام حس های بد رو پوشونده.

رزا جان سپاسگزارم به خاطر این همدلی ، پیامت خیلی ارزشمنده  302
متاسفانه دو روز هست کنترل خوبی نداشتم و از دیروز حس خوبی ندارم . 
هرزمانی که من مواظبت نمیکنم تهش ختم به لغزش میشه و این من رو میترسونه . نباید انتظار داشته باشم با آسون گرفتن و عدم کنترل نگاه و ذهن به پاکی برسم . توجهم به معنویات کم هست و این مسبب اصلی سختی این چند روز هست.

این چند روز با چالش جدی لحظات اورژانسی روبرو شدم و در جدال با خودم و لغزش هستم . امیدوارم بتونم مدیریت کنم . فکر میکنم اگر امروز بگذره این فشار از روی ذهنم کم میشه .
 سپاس شده توسط
سلام به دخترا Khansariha (84)

یادش بخیر چقدر میتوانم از  Khansariha (84) استفاده میکرد

شایدم گلبرگ بود یا انیس یا باد صبا  22مطمئنم یکی از این 4 نفر بود حالا کدوم شک کردم 22

اومده بودم درباره نوشتن بگم ها 22

من هیچی از احساساتم ننوشتم ،اینجا نوشتن برام جالبتره تا دفتر، اینجا لااقل شما هستید53258zu2qvp1d9v

ولی چیزایی که میاد تو ذهنم رو سریع مینویسم برای اینکه تمرکزم بیشتر شه و اینکه یادم نره
شما وقتی ی چیزی میاد تو ذهنت ومینویسی دیگه ذهنت تلاش نمیکنه هی یاداوری کنه که یادت نره از ذهنت خارج میشه و تمرکزت بیشتر میشه 53258zu2qvp1d9v
اینم تو کانون خوندم فکر میکنم،اگه از شادن بانو نبوده باشه قطعا از اقای وجدان بیدار بوده vayy

من ظرفیت انقد حرف زدن ندارم چه مجازی چه حقیقی 42
الان ذهنم داره واکنش نشون میده که سریع ببند و برو از حوصله 
ات خارجه 22 vayy

تا نرفتم از خانم پارادوکس و روزا و عارفه ویلدا و شادن و رها و سنا وحنیفا و سایر دوستان دعوت میکنم برای حضور در تاپیک کنترل ذهن و نگاه 49-2
53 برنامه ریزی روزانه  53 

در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست
۱۴ روز خوب  

شبتون به خیر  302

روز بی نظمی داشتم ، دیر بیدار شدم / سردرد داشتم / مجدد خوابیدم / تماس های تلفنی طولانی داشتم / خواب های آشفته ای دیدم / تغذیه ی خوبی نداشتم ... ولی نهایتا بعد از ظهر تونستم مفید باشم . کمک کردم ، درس خوندم ، احساساتم و مدیریت کردم .

امروز یک خواب عجیبی دیدم ، خواب دیدم باردار هستم . اولش خوشحال بودم ولی بعدش یادم میوفتاد درس و برنامه دارم و کلی گریه میکردم و غصه میخوردم  106 خواب عجیبی بود ، از این جهت که اون غم و غصه رو احساس میکردم و بعد از بیداری حس عجیبی داشتم به خصوص اینکه تو خواب هم از خواب بیدار شده بودم  Khobam 

مورد دومی که اذیتم کرد ، خواب لغزش بود و لحظات اورژانسی ای داشتم که به تنهایی تونستم مدیریت کنم . البته سخت بود و راه حل مناسبی هم نداشتم .

@رزا جان ، میتونم بپرسم چه تغییری در حافظه داشتی ؟

@زینبی جان، سپاسگزارم به خاطر دعوتتون و حضورتون در گروه  302


@عارفه جان ، من دقیق نمیدونم که چله ی نوشتن باید د دفتر باشه یا اصلا د این چله مشارکت دارم یا نه ؟قبلا هم عرض کردم که همزمان با شروع این برنامه من هم ناآگاه بهش شروع به ارسال اتفاقات روزانم کردم. به هر حال من هرشب در این سایت اعلام وضعیت میکنم و چندجمله ای مینویسم / در دفتر فقط برنامه و ساعت نویسی میکنم / اگر چیزی خیلی به ذهنم فشار بیاره در نوت گوشیم یادداشت میکنم . نوشتن به شکلی باشه مفید هست  1
سلام
خوبین
روژان /  ۲۸ فروردین / ۱ روز خوب
از گروه حذف شدم؟
ببخشید نبودم‌.تعداد روزهای پاکیم بالا رفته بود در حدود ۳۰ روز ولی نشد ادامه بدم.شروع کردم دوباره 302
یلدا جان سنا خواهری و پارادوکس جان و زینبی عزیزم
ممنونم که اعلام کردید.

امروز وارد نیمه دوم چله میشیم
و
از اون جایی که هدف ما بردن بهره ای از این کار هست و قصد سختگیری اضافی نداریم،
من به نظرم خوبه که اگر اصلا نمی تونید کاغذی بنویسید، به هر دلیل، خودتونو موظف کنید تو یادداشت گوشی یا این جا تو گروه باران بنویسید.
 همین هم بهتر از انجام ندادنه.

یکی از راه های جلوگیری از تفکر همه یا هیچ هم که در روانشناسی خواهم گفت همینه: انجام حداقلی عمل سخت و در نظر گرفتن فواید همون کار حداقلی.


حنیفا جان شما چیزی نگفتی،
شادییی کجایی غیبت زده  39
دیگه کی اسم نوشته بود؟ dingdingding

راستی بقیه خواهری ها هم میتونن به ما بپیوندن،
هیچ منعی نیست از این بابت که از اول چله نبودید 

حالا کیا میان؟ Khansariha (18)
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرَىٰ إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرًا يُؤْتِكُمْ خَيْرًا مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿٧٠﴾

ای پیامبر! به اسیرانی که در اختیار شمایند، بگو: اگر خدا خیری در دل های شما بداند، بهتر از چیزی که  از شما گرفته اند به شما می دهد، و گناهانتان را می آمرزد و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. (۷۰)

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 21 مهمان