امتیاز موضوع:
- 16 رأی - میانگین امتیازات: 4.19
- 1
- 2
- 3
- 4
- 5
گروه ۲ خانمها: باران (حامی: شادن - سرپرست: Hanifa ، Roza.r)
ارسالها: 292
تاریخ عضویت: ارد 1400
اعتبار:
216
جنسیت: خانم
الان اوضاع جامعه جوری شده ک بیش از هررروقت دیگه ای باید درمورد حجاب و مسائل مرتبط بهش صحبت کرد و گره های ذهنی رو باز کرد وگرنه ما می مونیم و یه عالمه سوال و یه ذهن آشفته
اینهمه مدت کانون بودنمون باید به یه دردی بخوره دیگه نه؟
الکی ک اینجا نیستیم دوتا خوبی عزیزم و قربونت برم بهم دیگه بگیم
پس تشریف بیارید شبانه روزی و مشارکت کنید
به حال گره های فکریتون باشید و بهشون رسیدگی کنید
وگرنه پشت سد جمع میشن و یه روزی جوری همه چیزو آب می بره که حیرون می مونید
سپاس شده توسط
ارسالها: 529
تاریخ عضویت: مهر 1401
اعتبار:
93
جنسیت: خانم
سلام
پارادوکس / پاک
دلم میخواست امروز میرفتم پیاده روی ولی فیلم های زیادی هست که باید ببینم تا تموم بشن .
دیروز یک امتحان عملی داشتم که راضی بودم .
بعدش رو یادم نیست ، از ساعت 2 ظهر دیروز تا ساعت 8 امروز خواب بودم .
وضعیتِ پاکی راضی کننده هست و انشاءلله بهتر هم میشه .
یلدا جان ، عزیزم سپاسگزارم به خاطر موضوعی که مطرح کردی . این سوالاتِ شما سمت و سوی خوبی گرفت و با مشارکتِ دیگر اعضا به نظرم دیدگاه های دیگری هم مطرح شد که باعثِ کامل تر شدنِ پاسخ های ارسالی شد ، خیلی از ماها هم خوندیم . اینکه مشارکتی نکردیم دلیل بر فکر نکردن یا دغدغه مند نبودن نیست . عزیزم خیلی از ماها علاوه بر کانون به جاهای دیگه ای هم سر میزنیم و درس و کار داریم و یا به دلایلِ دیگه ای وقت نمیکنیم در بحث ها شرکت کنیم . امیدوارم درک کنی
اما یک جمله ی شما باعثِ آزردگی خاطرِ من شد و کمی ناراحت شدم . به نظرت احوال پرسی در کانون معنا نداره ؟ به نظرت دوتا خوبی عزیزم و قربونت برم الکی هست و حتما باید بریم سراغِ بحث های تخصصی که چه بسا درِش اطلاعاتِ سودمندی هم نداریم که شِیر کنیم . این حرفِ شما شاید در دیدِ اول ساده و صمیمانه هست ولی برای من کم لطفی محسوب میشه . کانون مکانِ ارزشمندی هست که دوستانِ خوبی پیدا کردم و در زمینه ی پاکی ، برنامه ، ورزش ، معنویت ، درس ازش استفاده میکنم .
سپاس شده توسط
ارسالها: 2,585
تاریخ عضویت: دي 1399
اعتبار:
950
جنسیت: خانم
1402 خرداد 6، 0:04
ویرایش شده
سلام و درود
نقل قول: اینکه مشارکتی نکردیم دلیل بر فکر نکردن یا دغدغه مند نبودن نیست . عزیزم خیلی از ماها علاوه بر کانون به جاهای دیگه ای هم سر میزنیم و درس و کار داریم و یا به دلایلِ دیگه ای وقت نمیکنیم در بحث ها شرکت کنیم . امیدوارم درک کنی
من هم با این حرف موافقم. نبودن و شرکت نکردن لزوماً دلیل بر نخواستن نیست.
ضمن اینکه اول که شروع کردی همون ابتدای متنت نوشته بودی آقایون جواب بدید و همین باعث شد من بقیه مطالب رو نگاه نکنم. بعداً دیدم دخترا هم میتونن جواب بدن.
و یک چیز دیگه عزیزم
با لحن خواهرانه بخونش.
چرا فکر می کنی همه این چالش ها رو داشته باشن؟
بقیه رو نمی دونم اما بد نیست ابراز کنم اقلا برای من یکی خیلی از مسائلی که گفتی و گفته شد حل شده بود. چون قبلاً دنبالش گشته بودم.
البته بی نصیب نبودم از گفتگوها، در این حد که یک ساعد ساده هم میتونه تحریک کننده باشه و همین هم در اندازه خودش خوب بود.
نقل قول: به نظرت احوال پرسی در کانون معنا نداره ؟ به نظرت دوتا خوبی عزیزم و قربونت برم الکی هست و حتما باید بریم سراغِ بحث های تخصصی که چه بسا درِش اطلاعاتِ سودمندی هم نداریم که شِیر کنیم . این حرفِ شما شاید در دیدِ اول ساده و صمیمانه هست ولی برای من کم لطفی محسوب میشه . کانون مکانِ ارزشمندی هست که دوستانِ خوبی پیدا کردم و در زمینه ی پاکی ، برنامه ، ورزش ، معنویت ، درس ازش استفاده میکنم .
درسته
سپاس شده توسط
ارسالها: 3,399
تاریخ عضویت: دي 1394
اعتبار:
994
جنسیت: خانم
نقل قول: زینبی/24فروردین402 / 1 روز خوب
پیداش کردم
زینبی/24فروردین/45 روز خوب
فعلا در همین حد مشارکتم رو بپذیرید که غیررفعال نشم
میتونم از اول فروردین روزشماری کنم ؟راحتتره
سپاس شده توسط
ارسالها: 6,666
تاریخ عضویت: مرد 1399
اعتبار:
2,106
جنسیت: آقـــا
سلام
عضو جدید، خانم
Hoorii به گروه باران پیوستند.
با آرزوی موفقیت و پاکی برای ایشان و همه اعضا
با تشکر
مدیریت گروههای ترک
چرخ گردون گر ندارد سازگاری با دلت
دست در جیبت کن و جدی نگیرش، بیخیال
سپاس شده توسط
ارسالها: 529
تاریخ عضویت: مهر 1401
اعتبار:
93
جنسیت: خانم
سلام
پارادوکس / پاک نیستم.
نمیدونم میتونم بنویسم یا نه ؟! درگیر خودارضایی جسمی نیستم ، درگیر خودارضایی ذهنی و روحی شدم .
ذهنم زیر فشار هست و مداوما یک چیزهایی در ذهنم تکرار میشه . افکاری که پاک نیستند . نمیتونم قاطع و محکم نه بگم . انگار نیاز به یک چیزی دارم ، یک چیزی مثلِ تلنگر و یک اتفاقی که من رو بترسونه. این موضوع هم خیلی روشن هست که شروع های متوالی باعث شکست های متوالی خواهند شد . وضعیتی که پیش گرفتم اصلا خوب نیست .
یکی دو ساعت پیش حینِ مطالعه ی درسی همه چیز و کنار گذاشتم و با صدای بلند خودم و سرزنش کردم ، سرکوفت زدم ، تخریب کردم . الان هم هیچگونه انرژی در من نمونده . فردا یک امتحان بسیار مهم دارم ولی یک کلمه هم نخوندم . بسیار تاسف برانگیزه که فردا که ازم بپرسن چرا پاس نمیشی بگم خب به خاطر یک تعداد افکاری که به دور از انسانیت و معنویت و پاکی هستند نتونستم ذهنم و متمرکز کنم . آدم هایی که باهاشون معاشرت دارم انقدر مطرح و خوب و لِول بالا هستند که کنارشون حسِ بدی نسبت به خودم پیدا میکنم . فقط از اینکه یک گناهکارم .
امروز یکی از بدترین روزهایی بود که در این سه ماهِ گذشته داشتم ، وسوسه ی شدیدی دارم که قرص خواب مصرف کنم ولی به اجبار قهوه خوردم تا شب بیدار بمونم . احتمالا تا صبح بیدار باشم ببینم باید چیکار کنم .
در کل : دوره ی پی ام اس بدی رو گذروندوم ، بیرون نرفتم و ریکاوری خوبی نداشتم ، اهمال کاری کردم ، عمدا سریال نگاه کردم و کنترلی در زمینه نگاه و ذهن نداشتم .
حسادت ، حسرت ، دلتنگی ، سرخوردگی و پشیمونی غالب ترین احساساتِ امروزم بودند . اصلا تغذیه ای نداشتم که خوب و بد باشه فقط قهوه بوده .
سپاس شده توسط
ارسالها: 11
تاریخ عضویت: ارد 1402
اعتبار:
8
جنسیت: خانم
سلام
Hoorii
۱۴۰۲٫۳٫۶
0 روز خوب
سپاس شده توسط
ارسالها: 246
تاریخ عضویت: فرو 1401
اعتبار:
136
جنسیت: خانم
سپاس شده توسط
ارسالها: 1,414
تاریخ عضویت: دي 1399
اعتبار:
520
جنسیت: خانم
سپاس شده توسط
ارسالها: 529
تاریخ عضویت: مهر 1401
اعتبار:
93
جنسیت: خانم
سلام
بالاخره بعد از یک هفته ای که نوسان داشتم امروز به طور جدی پاکی رو شروع کردم .
امتحانِ امروزم و نرفتم ، به جاش خوابیدم . کمی کار کردم و صحبت و شوخی هایی که بین من و اطرافیانم جریان داشت باعث شد حالم خوب باشه . گرچه از دست دادنِ فرصتی که برای امتحان داشتم یک گوشه ای از ذهنم اذیت میکرد و به خاطرش دروغ گفتم .
امروز صرفه جویی کردم ، پیاده روی کردم .
Hoorii@ عزیزم خوش آمدی
@ویلو جان من خیلی از مار میترسم ولی هرموقع عکس پروفایلِ تورو میبینم خندم میگیره ، تصویرِ بامزه ای هست
نقل قول: پارادوکس جونم
منم سعی میکنم اینهارو داشته باشم.. اما معمولا وقتی به خ.ا میرسم که دیگه هیچ کودوم از راه های سرگرم کننده و لذت بخشم کار نمیکنن.. ینی نقطه نهاییِ داغونی و بدبختی بعدش به خ .ا میرسه..
همیشه دارم فکر میکنم که چطوری سطح روحی مو کنترل کنم که به اون داغونی و بدبختی نهایی نرسه.. ولی .. راهی پیدا نکردم
منم میفهمم.. منم دارم سعی میکنم که پروسه از لغزش تا شروع پاکی رو کنترلش کنم که فاصله شون زیاد نشه..
خیلی زیاد حرفت و درک میکنم ، ولی به نظرت تکرارِ هربار این چرخه و رسیدن به اون داغونی و بدبختی نهایی خوبه ؟ به نظرت روحمون و فرسوده تر نمیکنه؟! به نظرم تکرارِ لغزش و شروعِ جدید مارو ضعیف میکنه و همین باعث میشه که نتونیم مقاومتِ خوبی داشته باشیم و تایمِ وسوسه به لغزش و مدیریت کنیم . من فکر میکنم اگر پاکی طولانی مدتی داشته باشم میتونم قوی تر بشم و دیگه مثل قبل به اون نقطه ی نهایی لغزش و بدبختی نمیرسم و با چند ترفند و راهکاری که بلدم تایم های اورژانسی و با احتیاط مدیریت میکنم.
سپاس شده توسط
ارسالها: 2
تاریخ عضویت: خرد 1402
اعتبار:
2
جنسیت: خانم
فقط میتونم بگم خسته شدم،
با اینکه متاهلم باز این کارو انجام میدم?
سپاس شده توسط
ارسالها: 2,585
تاریخ عضویت: دي 1399
اعتبار:
950
جنسیت: خانم
عارفه/؟/ ۸۰ روز خوب
سپاس شده توسط
ارسالها: 529
تاریخ عضویت: مهر 1401
اعتبار:
93
جنسیت: خانم
سپاس شده توسط
ارسالها: 2
تاریخ عضویت: خرد 1402
اعتبار:
2
جنسیت: خانم
(1402 خرداد 8، 12:53)Summer77 نوشته است: فقط میتونم بگم خسته شدم،
با اینکه متاهلم باز این کارو انجام میدم?
۲۵ سالمه
تقریبا از ۱۵ سالگی درگیرم
اصلا اوایل نمیدونستم این کاری که میکنم بهش میگن خودارضایی
،گفتم ازدواج کنم اوکی میشه همه چی
متأسفانه نشد
خودمو گول زدم گفتم دوران عقد تموم شه این تموم میشه چون دوریم و شرایطش نیست برای برطرف کردن نیازم،
متأسفانه حتی بعد عروسی هم نشد?
هر روز بدتر میشه بهتر نمیشه،
سپاس شده توسط
ارسالها: 2,585
تاریخ عضویت: دي 1399
اعتبار:
950
جنسیت: خانم
(1402 خرداد 8، 23:50)Summer77 نوشته است: (1402 خرداد 8، 12:53)Summer77 نوشته است: فقط میتونم بگم خسته شدم،
با اینکه متاهلم باز این کارو انجام میدم?
۲۵ سالمه
تقریبا از ۱۵ سالگی درگیرم
اصلا اوایل نمیدونستم این کاری که میکنم بهش میگن خودارضایی
،گفتم ازدواج کنم اوکی میشه همه چی
متأسفانه نشد
خودمو گول زدم گفتم دوران عقد تموم شه این تموم میشه چون دوریم و شرایطش نیست برای برطرف کردن نیازم،
متأسفانه حتی بعد عروسی هم نشد?
هر روز بدتر میشه بهتر نمیشه،
عزیزم
ناراحت شدم.
واقعیتش فکر می کردم ازدواج بتونه کمک کنه.
نمی دونم تو چنین شرایطی باید چه کار کرد اما تو کانون مراحل ترک رو خیلی خوب آموزش دادن، دیدی؟ میتونه کمکمت کنه.
چی صدات کنیم دوست داری؟
سپاس شده توسط
موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 5 مهمان