امتیاز موضوع:
  • 16 رأی - میانگین امتیازات: 4.19
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گروه ۲ خانم‌ها: باران (حامی: شادن - سرپرست: Hanifa ، Roza.r)

الان اوضاع جامعه جوری شده ک بیش از هررروقت دیگه ای باید درمورد حجاب و مسائل مرتبط بهش صحبت کرد و گره های ذهنی ر‌و باز کرد وگرنه ما می مونیم و یه عالمه سوال و یه ذهن آشفته
اینهمه مدت کانون بودنمون باید به یه دردی بخوره دیگه نه؟
الکی ک اینجا نیستیم دوتا خوبی عزیزم و قربونت برم بهم دیگه بگیم
پس تشریف بیارید شبانه روزی و مشارکت کنید
به حال گره های فکریتون باشید و بهشون رسیدگی کنید
وگرنه پشت سد جمع میشن و یه روزی جوری همه چیزو آب می بره که حیرون می مونید
اگه این دوتا لینک رو وقت گذاشتی و خوندی، بعدش میتونیم مطمئن باشیم که قصد صددرصدیت ترکه.

https://www.ktark.com/Thread-%D8%AA%D8%A...#pid612256


https://www.ktark.com/Thread-%DA%AF%D8%B...#pid612283


اره طولانیه چون راه ترکم طولانیه ولی قول میدم بعد خوندنشون همون آدمی نیستی که وارد تونل شد 53 302  


https://www.ktark.com/Thread-%DA%AF%D8%B...#pid621890

https://www.ktark.com/Thread-%DA%AF%D8%B...#pid621964
 سپاس شده توسط
سلام  302


پارادوکس / پاک


دلم میخواست امروز میرفتم پیاده روی ولی فیلم های زیادی هست که باید ببینم تا تموم بشن . 
دیروز یک امتحان عملی داشتم که راضی بودم . 
بعدش رو یادم نیست ، از ساعت 2 ظهر دیروز تا ساعت 8 امروز خواب بودم .
وضعیتِ پاکی راضی کننده هست و انشاءلله بهتر هم میشه . 


 
یلدا جان ، عزیزم سپاسگزارم به خاطر موضوعی که مطرح کردی . این سوالاتِ شما سمت و سوی خوبی گرفت و با مشارکتِ دیگر اعضا به نظرم دیدگاه های دیگری هم مطرح شد که باعثِ کامل تر شدنِ پاسخ های ارسالی شد ، خیلی از ماها هم خوندیم . اینکه مشارکتی نکردیم دلیل بر فکر نکردن یا دغدغه مند نبودن نیست . عزیزم خیلی از ماها علاوه بر کانون به جاهای دیگه ای هم سر میزنیم و درس و کار داریم و یا به دلایلِ دیگه ای وقت نمیکنیم در بحث ها شرکت کنیم . امیدوارم درک کنی  1  
اما یک جمله ی شما باعثِ آزردگی خاطرِ من شد و کمی ناراحت شدم . به نظرت احوال پرسی در کانون معنا نداره ؟ به نظرت دوتا خوبی عزیزم و قربونت برم الکی هست و حتما باید بریم سراغِ بحث های تخصصی که چه بسا درِش اطلاعاتِ سودمندی هم نداریم که شِیر کنیم . این حرفِ شما شاید در دیدِ اول ساده و صمیمانه هست ولی برای من کم لطفی محسوب میشه . کانون مکانِ ارزشمندی هست که دوستانِ خوبی پیدا کردم و در زمینه ی پاکی ، برنامه ، ورزش ، معنویت ، درس ازش استفاده میکنم .
 سپاس شده توسط
سلام و درود 

نقل قول: اینکه مشارکتی نکردیم دلیل بر فکر نکردن یا دغدغه مند نبودن نیست . عزیزم خیلی از ماها علاوه بر کانون به جاهای دیگه ای هم سر میزنیم و درس و کار داریم و یا به دلایلِ دیگه ای وقت نمیکنیم در بحث ها شرکت کنیم . امیدوارم درک کنی  [تصویر:  1.gif]  

من هم با این حرف موافقم. نبودن و شرکت نکردن لزوماً دلیل بر نخواستن نیست.

ضمن اینکه اول که شروع کردی همون ابتدای متنت نوشته بودی آقایون جواب بدید و همین باعث شد من بقیه مطالب رو نگاه نکنم. بعداً دیدم دخترا هم میتونن جواب بدن. Khansariha (18)

و یک چیز دیگه عزیزم
با لحن خواهرانه بخونش.
چرا فکر می کنی همه این چالش ها رو داشته باشن؟
بقیه رو نمی دونم اما بد نیست ابراز کنم اقلا برای من یکی خیلی از مسائلی که گفتی و گفته شد حل شده بود. چون قبلاً دنبالش گشته بودم.
البته بی نصیب نبودم از گفتگوها، در این حد که یک ساعد ساده هم می‌تونه تحریک کننده باشه و همین هم در اندازه خودش خوب بود. cheshmak

نقل قول: به نظرت احوال پرسی در کانون معنا نداره ؟ به نظرت دوتا خوبی عزیزم و قربونت برم الکی هست و حتما باید بریم سراغِ بحث های تخصصی که چه بسا درِش اطلاعاتِ سودمندی هم نداریم که شِیر کنیم . این حرفِ شما شاید در دیدِ اول ساده و صمیمانه هست ولی برای من کم لطفی محسوب میشه . کانون مکانِ ارزشمندی هست که دوستانِ خوبی پیدا کردم و در زمینه ی پاکی ، برنامه ، ورزش ، معنویت ، درس ازش استفاده میکنم .

درسته 53258zu2qvp1d9v
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرَىٰ إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرًا يُؤْتِكُمْ خَيْرًا مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿٧٠﴾

ای پیامبر! به اسیرانی که در اختیار شمایند، بگو: اگر خدا خیری در دل های شما بداند، بهتر از چیزی که  از شما گرفته اند به شما می دهد، و گناهانتان را می آمرزد و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. (۷۰)
 سپاس شده توسط
نقل قول: زینبی/24فروردین402 / 1 روز خوب
پیداش کردم

زینبی/24فروردین/45 روز خوب

فعلا در همین حد مشارکتم رو بپذیرید که غیررفعال نشم 

میتونم از اول فروردین روزشماری کنم ؟راحتتره 53258zu2qvp1d9v
53 برنامه ریزی روزانه  53 

در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست
 سپاس شده توسط
سلام

عضو جدید، خانم Hoorii به گروه باران پیوستند.
با آرزوی موفقیت و پاکی برای ایشان و همه اعضا 53 

با تشکر
مدیریت گروه‌های ترک
چرخ گردون گر ندارد سازگاری با دلت
دست در جیبت کن و جدی نگیرش، بیخیال [تصویر:  4chsmu1.gif]
 سپاس شده توسط
سلام  302

پارادوکس / پاک نیستم.


نمیدونم میتونم بنویسم یا نه ؟! درگیر خودارضایی جسمی نیستم ، درگیر خودارضایی ذهنی و روحی شدم .
ذهنم زیر فشار هست و مداوما یک چیزهایی در ذهنم تکرار میشه . افکاری که پاک نیستند . نمیتونم قاطع و محکم نه بگم . انگار نیاز به یک چیزی دارم ، یک چیزی مثلِ تلنگر و یک اتفاقی که من رو بترسونه.  این موضوع هم خیلی روشن هست که شروع های متوالی باعث شکست های متوالی خواهند شد . وضعیتی که پیش گرفتم اصلا خوب نیست . 
یکی دو ساعت پیش حینِ مطالعه ی درسی همه چیز و کنار گذاشتم و با صدای بلند خودم و سرزنش کردم ، سرکوفت زدم ، تخریب کردم . الان هم هیچگونه انرژی در من نمونده . فردا یک امتحان بسیار مهم دارم ولی یک کلمه هم نخوندم . بسیار تاسف برانگیزه که فردا که ازم بپرسن چرا پاس نمیشی بگم خب به خاطر یک تعداد افکاری که به دور از انسانیت و معنویت و پاکی هستند نتونستم ذهنم و متمرکز کنم . آدم هایی که باهاشون معاشرت دارم انقدر مطرح و خوب و لِول بالا هستند که کنارشون حسِ بدی نسبت به خودم پیدا میکنم . فقط از اینکه یک گناهکارم .
 امروز یکی از بدترین روزهایی بود که در این سه ماهِ گذشته داشتم ، وسوسه ی شدیدی دارم که قرص خواب مصرف کنم ولی به اجبار قهوه خوردم تا شب بیدار بمونم . احتمالا تا صبح بیدار باشم ببینم باید چیکار کنم . 

در کل : دوره ی پی ام اس بدی رو گذروندوم ، بیرون نرفتم و ریکاوری خوبی نداشتم ، اهمال کاری کردم ، عمدا سریال نگاه کردم و کنترلی در زمینه نگاه و ذهن نداشتم .
حسادت ، حسرت ، دلتنگی ، سرخوردگی و پشیمونی غالب ترین احساساتِ امروزم بودند . اصلا تغذیه ای نداشتم که خوب و بد باشه فقط قهوه بوده .
 سپاس شده توسط
سلام
Hoorii 
۱۴۰۲٫۳٫۶
0 روز خوب
 سپاس شده توسط
خب سلام
من این مدت یه پاکی هشت روزه داشتم.. ولی خب. خوب نبود.
هنوز مشکل عادت ها حل نشده‌ و دارم دست و پنجه نرم میکنم..

میخواستم تو چله ی موسوی اینو ترکش کنم ولی باز اوضاعم خوب نیست میکشدم به بی راهه.
امروز صفر میکنم. و از فردا باز تلاش میکنم... که لغزش نداشته باشم.. ولی خیلی سخته. جدیدا خیلی تو زندگیم احساس پوچی و بیهودگی میکنم و کل اصل زندگیم برام رفته زیر سوال. توی خونه ام همش درگیری داریم و لحظه ای ارامش و اسایش نیست. هی همه باهم بحث و دعوامیکنن منم تحملم تموم شده همهی اینا میرن تو مخم.

یه کلاس زبان میرفتم که حس خوبی بهم میداد ولی انگار جدیدا اونم تبدیل شده به قوز بالاقوز برام. و همش به خودم لعنت میفرستم بابت همه چی   Swear1

ولی حالا باز دارم سعیمو میکنم‌دیگه. جدیدا با خدا بیشتر حرف میزنم هرچند همش دعواییه. ولی یکی بهم میگفت با خدا حرف بزن هرچند با دعوا، هرچی تو دلته بگو چون اگه نگی هی ازش دور تر میشی. نمازامم خیلی دارم سعی میکنم درست بخونم چون شنیدم نماز درست تاثیر خودشو میذاره اگه احکامشو رعایت کنی و اینا. حالا نمیدونم.. همینطوری دارم پیش میرم دیگه.

برا چارت بلند مدت خ.ا م برنامه داشتم ولی نتونستم باهاش پیش برم.اما هنوز اون اصلاحات عادتای ریز ریزه ی بد رو دارم پیش میبرم. ولی عادت دست ورزی رو هنوز نتونستم کاریش کنم.
ذهنمو سعی کردم کنترل کنم..و به جای اینکه با خیالات واهی همراه بشم.. هر از گاهی به خودم یاداوری میکنم که در حقیقت تنهام.. و این خیالات واهی کمکم نمیکنن.. تا الان که بد نبوده..

دلم میخواست به یکی بگم که یه پیشرفتک های کوچولویی داشتم.
گفتم بیام به شما بگم.

راستی  Confetti Confetti
گروه مکتبخونه بهم برگردوندن ادامه ی کتابخوانی مو. و گفتن صفرم نمیکنن به شرطی که ب خودم جریمه بدم. منم دوتا کتاب رو گفتم تا اخر ماه میخونم.  4chsmu1 4chsmu1 4chsmu1


نقل قول: ولی این بار تصمیم گرفتم یک راهِ گریز در مواقعِ ناراحتی که برای من لذت بخش هست و در برنامم داشته باشم . مثلا پیاده روی و تماشای برنامه بهم انرژی میده . میتونم پیشنهاد کنم تو هم از قبل برای خودت چند سرگرمی که بهت انرژی میده مشخص کنی . نظرت در موردش چیه ؟

در لغزش قبلی هم تصمیمِ جدی گرفته بودم که تعدادِ لغزش هام و کمتر کنم و خودم رو در موقعیتی قرار ندم که پروسه ی لغزش تا شروعِ پاکی خیلی طول بکشه . قبلا که درگیر میشدم یک هفته طول میکشید تا به طور جدی پاکی رو شروع کنم .
 پارادوکس جونم
منم سعی میکنم اینهارو داشته باشم.. اما معمولا وقتی به خ.ا میرسم که دیگه هیچ کودوم از راه های سرگرم کننده و لذت بخشم کار نمیکنن.. ینی نقطه نهاییِ داغونی و بدبختی بعدش به خ .ا میرسه..
همیشه دارم فکر میکنم که چطوری سطح روحی مو کنترل کنم که به اون داغونی و بدبختی نهایی نرسه.. ولی .‌. راهی پیدا نکردم


منم میفهمم.. منم دارم سعی میکنم که پروسه از لغزش تا شروع پاکی رو کنترلش کنم که فاصله شون زیاد نشه..



من بازم تلاش میکنم
ویلو/ ۶ خرداد / ۰ روز خوب.


راستی بچه ها میخوام عادت پیاده روی رو توی عادت هام جا بدم
تاپیکی برای عادت سازی داریم؟
یا میشه راهنماییم کنید؟

(1402 خرداد 6، 22:32)Hoorii نوشته است: سلام
Hoorii 
۱۴۰۲٫۳٫۶
0 روز خوب

عضو جدید میبینممممم 103
سلام حوری جوووون

خوش اومدی 2uge4p4

امیدوارم پر قدرت پیش بری  Confetti Confetti
 سپاس شده توسط
سلام 

حوری جان خیلی خوش امدی  Confetti




(1402 خرداد 6، 22:19).پارادوکس. نوشته است: سلام  302

پارادوکس / پاک نیستم.


نمیدونم میتونم بنویسم یا نه ؟! درگیر خودارضایی جسمی نیستم ، درگیر خودارضایی ذهنی و روحی شدم .
ذهنم زیر فشار هست و مداوما یک چیزهایی در ذهنم تکرار میشه . افکاری که پاک نیستند . نمیتونم قاطع و محکم نه بگم . انگار نیاز به یک چیزی دارم ، یک چیزی مثلِ تلنگر و یک اتفاقی که من رو بترسونه.  این موضوع هم خیلی روشن هست که شروع های متوالی باعث شکست های متوالی خواهند شد . وضعیتی که پیش گرفتم اصلا خوب نیست . 
خیلی سخته قطعا این شرایط  53258zu2qvp1d9v کاملا درکت میکنم  Khansariha (96)
یکی دو ساعت پیش حینِ مطالعه ی درسی همه چیز و کنار گذاشتم و با صدای بلند خودم و سرزنش کردم ، سرکوفت زدم ، تخریب کردم . الان هم هیچگونه انرژی در من نمونده .
و ای کاش پارادوکس خودشو بیشتر دوست داشت  53258zu2qvp1d9v
فردا یک امتحان بسیار مهم دارم ولی یک کلمه هم نخوندم . بسیار تاسف برانگیزه که فردا که ازم بپرسن چرا پاس نمیشی بگم خب به خاطر یک تعداد افکاری که به دور از انسانیت و معنویت و پاکی هستند نتونستم ذهنم و متمرکز کنم . آدم هایی که باهاشون معاشرت دارم انقدر مطرح و خوب و لِول بالا هستند که کنارشون حسِ بدی نسبت به خودم پیدا میکنم . فقط از اینکه یک گناهکارم.
چرا مقایسه میکنی عزیزم ؟؟ بالاخره هرکسی یه اشتباهاتی داره دیگه 
 امروز یکی از بدترین روزهایی بود که در این سه ماهِ گذشته داشتم ، وسوسه ی شدیدی دارم که قرص خواب مصرف کنم ولی به اجبار قهوه خوردم تا شب بیدار بمونم . احتمالا تا صبح بیدار باشم ببینم باید چیکار کنم . 
امیدوارم امتحانو خوب داده باشی  53 
قهوه زیاد فشار خونو میبره بالا تپش قلب میاره  53258zu2qvp1d9v
خواب کم اعصابو ضعیف میکنه  53258zu2qvp1d9v


در کل : دوره ی پی ام اس بدی رو گذروندوم ، بیرون نرفتم و ریکاوری خوبی نداشتم ، اهمال کاری کردم ، عمدا سریال نگاه کردم و کنترلی در زمینه نگاه و ذهن نداشتم .
حسادت ، حسرت ، دلتنگی ، سرخوردگی و پشیمونی غالب ترین احساساتِ امروزم بودند . اصلا تغذیه ای نداشتم که خوب و بد باشه فقط قهوه بوده .

مواظب خودت باش  Khansariha (96)


نقل قول: میخواستم تو چله ی موسوی اینو ترکش کنم ولی باز اوضاعم خوب نیست میکشدم به بی راه
ویلو جان منم این چله رو دارم انجام میدم 
خیلی بهم کمک کرد
 سپاس شده توسط
سلام  302

بالاخره بعد از یک هفته ای که نوسان داشتم امروز به طور جدی پاکی رو شروع کردم . 
امتحانِ امروزم و نرفتم ، به جاش خوابیدم . کمی کار کردم و صحبت و شوخی هایی که بین من و اطرافیانم جریان داشت باعث شد حالم خوب باشه . گرچه از دست دادنِ فرصتی که برای امتحان داشتم یک گوشه ای از ذهنم اذیت میکرد و به خاطرش دروغ گفتم . 
امروز صرفه جویی کردم ، پیاده روی کردم . 

Hoorii@ عزیزم خوش آمدی  302 


@ویلو جان من  خیلی از مار میترسم ولی هرموقع عکس پروفایلِ تورو میبینم خندم میگیره ، تصویرِ بامزه ای هست  1

نقل قول:  پارادوکس جونم
منم سعی میکنم اینهارو داشته باشم.. اما معمولا وقتی به خ.ا میرسم که دیگه هیچ کودوم از راه های سرگرم کننده و لذت بخشم کار نمیکنن.. ینی نقطه نهاییِ داغونی و بدبختی بعدش به خ .ا میرسه..
همیشه دارم فکر میکنم که چطوری سطح روحی مو کنترل کنم که به اون داغونی و بدبختی نهایی نرسه.. ولی .‌. راهی پیدا نکردم


منم میفهمم.. منم دارم سعی میکنم که پروسه از لغزش تا شروع پاکی رو کنترلش کنم که فاصله شون زیاد نشه..

خیلی زیاد حرفت و درک میکنم ، ولی به نظرت تکرارِ هربار این چرخه و رسیدن به اون داغونی و بدبختی نهایی خوبه ؟ به نظرت روحمون و فرسوده تر نمیکنه؟! به نظرم تکرارِ لغزش و شروعِ جدید مارو ضعیف میکنه و همین باعث میشه که نتونیم مقاومتِ خوبی داشته باشیم و تایمِ وسوسه به لغزش و مدیریت کنیم . من فکر میکنم اگر پاکی طولانی مدتی داشته باشم میتونم قوی تر بشم و دیگه مثل قبل به اون نقطه ی نهایی لغزش و بدبختی نمیرسم و با چند ترفند و راهکاری که بلدم تایم های اورژانسی و با احتیاط مدیریت میکنم.
 سپاس شده توسط
فقط میتونم بگم خسته شدم،
با اینکه متاهلم باز این کارو انجام میدم?
 سپاس شده توسط
عارفه/؟/ ۸۰ روز خوب  53
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرَىٰ إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرًا يُؤْتِكُمْ خَيْرًا مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿٧٠﴾

ای پیامبر! به اسیرانی که در اختیار شمایند، بگو: اگر خدا خیری در دل های شما بداند، بهتر از چیزی که  از شما گرفته اند به شما می دهد، و گناهانتان را می آمرزد و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. (۷۰)
 سپاس شده توسط
سلام  302
پارادوکس / پاک هستم.

دیشب با ناراحتی گذشت و تا ظهرِ امروز ادامه داشت  53258zu2qvp1d9v ظهر با یک پیاده رویِ طولانی از محیطی که اذیتم میکرد دور شدم . تا الان درس خوندم و خوبم . کمی خسته هستم ولی خدا رو شکر که حالم بد نیست . 

نقل قول: و ای کاش پارادوکس خودشو بیشتر دوست داشت  [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif]
چرا مقایسه میکنی عزیزم ؟؟ بالاخره هرکسی یه اشتباهاتی داره دیگه 

 رابطه ی من با خودم افت و خیز داره . ناامید کننده هست . 
آسمان جانم اینکه یک اشتباهِ محرز و آشکار و هزاران بار تکرار کنی و عبرت نگیری خیلی دردناک هست . مقایسه ی خودم با دیگران دستِ من نیست ، تلاش میکنم بخشنده باشم و با خودم آشتی کنم ولی کشمکشی که در درونِ من جریان داره پیروز میشه و نمیتونم احساساتم و مدیریت کنم . 

نقل قول: قهوه زیاد فشار خونو میبره بالا تپش قلب میاره  [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif]

خواب کم اعصابو ضعیف میکنه  [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif]

درسته ، ولی چاره ای نیست . یک مدتی باید مدارا کنم  Hanghead



@summer77 سلام ،خوش اومدی  302   ان شاء الله که با توکل به خدا و تلاش و پیگیری و فعالیت در کانون، به موفقیت و پاکی برسی [تصویر:  khansariha%20(69).gif]
میشه کمی از خودت بگی ؟ از چه زمانی درگیرِ خودارضایی شدی ؟ تا حالا برای ترکِ این گناه و پاکی تلاشی کردی ؟
 سپاس شده توسط
(1402 خرداد 8، 12:53)Summer77 نوشته است: فقط میتونم بگم خسته شدم،
با اینکه متاهلم باز این کارو انجام میدم?

۲۵ سالمه 
تقریبا از ۱۵ سالگی درگیرم 
اصلا اوایل نمیدونستم این کاری که میکنم بهش میگن خودارضایی 
،گفتم ازدواج کنم اوکی میشه همه چی
متأسفانه نشد
خودمو گول زدم گفتم دوران عقد تموم شه این تموم میشه چون دوریم و شرایطش نیست برای برطرف کردن نیازم،
متأسفانه حتی بعد عروسی هم نشد?
هر روز بدتر میشه بهتر نمیشه،
 سپاس شده توسط
(1402 خرداد 8، 23:50)Summer77 نوشته است:
(1402 خرداد 8، 12:53)Summer77 نوشته است: فقط میتونم بگم خسته شدم،
با اینکه متاهلم باز این کارو انجام میدم?

۲۵ سالمه 
تقریبا از ۱۵ سالگی درگیرم 
اصلا اوایل نمیدونستم این کاری که میکنم بهش میگن خودارضایی 
،گفتم ازدواج کنم اوکی میشه همه چی
متأسفانه نشد
خودمو گول زدم گفتم دوران عقد تموم شه این تموم میشه چون دوریم و شرایطش نیست برای برطرف کردن نیازم،
متأسفانه حتی بعد عروسی هم نشد?
هر روز بدتر میشه بهتر نمیشه،

عزیزم
ناراحت شدم. 
واقعیتش فکر می کردم ازدواج بتونه کمک کنه.
نمی دونم تو چنین شرایطی باید چه کار کرد اما تو کانون مراحل ترک رو خیلی خوب آموزش دادن، دیدی؟ می‌تونه کمکمت کنه.

چی صدات کنیم دوست داری؟
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرَىٰ إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرًا يُؤْتِكُمْ خَيْرًا مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿٧٠﴾

ای پیامبر! به اسیرانی که در اختیار شمایند، بگو: اگر خدا خیری در دل های شما بداند، بهتر از چیزی که  از شما گرفته اند به شما می دهد، و گناهانتان را می آمرزد و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. (۷۰)
 سپاس شده توسط

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 5 مهمان