1401 خرداد 30، 23:39
خداروشکر 3 رو موفق داشتم
بیشترین رکورد : 38 روز
هدف اول : 10 روز
هدف اصلی : 40 روز
من الان برگشتم منزل مال روز ۳۰ خرداد رو الان می نویسم
(1392 مرداد 23، 12:33)آرمین نوشته است: تجارب بچه های «رهروان پاکی» از چگونگی پایداری در ترک
سئوال: چی کار باید کرد که حس خوب پاکی همیشه همراهمون باشه؟ و قابل لمس برامون؟
تا این حس خوب مانع شکست ما بشه؟
اگه ما به درک خوبی از این حس برسیم، قطعا کمتر به سمت شکست میریم...
شاید خیلی از شکست های ما ریشه در همین موضوع داشته باشه...
(1392 مرداد 22، 12:12)Xx_ÐєckẹЯ_xX نوشته است: من خودم همیشه به یاد خدا هستم و سعی میکنم ذکر بگم
ولی بیشتر تو ذهنمه
ببینید، وقتی ما یه گناه مرتکب میشیم، شیطان خوشحال میشه، و خدا جلوی شیطان ... میشه!
یعنی ما داریم خدا رو سرافکنده میکنیم! اگر به همین فکر کنیم ، هیچوقت سمت گناه نمیریم
قطعاً هیچکس دوست نداره عشقش ناراحت بشه ازش و اونو رو سیاه کنه!
خدایی که همیشه و همه حال بیاد ماست و هوامونو داره و هیچی از ما نمیخواد جز بندگی!
هیچی هم به جز خیر و خوبی واسه ما نمیخواد!
تنها راهی که همیشه حس خوب پاکی داشته باشیم اینه که ذکر بگیم و با خودمون مرور کنیم که مثلاً دیروز که پاک بودم عجب حس خوبی داشتم، خب چرا این حس رو همیشه نداشته باشم؟!
همش دست خودمونه...
ان شالله هممون همیشه سالم و پاک باشیم، و خدا بقیه انسانهای گناه کار رو هدایت کنه
(1392 مرداد 22، 15:12)ما می توانیم91 نوشته است: فکر به نعمت های الهی
نعمت جوانی
نعمت سلامتی
برای درک نعمت سلامتی یه سر به بیمارستان ، آسایشگاه جانبازان و... بزنیم
به پیرمردها نگاه کنیم
یه روزی ماهم پیر میشیم
تفکر از عبادت بالا تره
و عبادت به نماز و روزه زیادی نیست بلکه به تفکر در مورد نعمت های خداس (حدیث هست)
نگاه به زندگی علما بر عقل می افزاید(حدیث)
عبرت ها بسیار و عبرت آموز کم (حدیث)
کتاب هایی حی و حاضر هست که ما غافلیم
کتاب هایی که برای تمام عموم نوشته شده
که قدر خودمون رو بدونیم
(1392 مرداد 22، 18:17)پشتکار نوشته است: خود راه در محضر خدا احساس کنیم،تا از گناه بدمون بیاد و پاکی رو دوست داشته باشیم.
یاد مرگ برای بیزاری از گناه کارکرد خوبی داره.
ذکر قلبی هم برای پاک ماندن و دوری از گناه کاربرد دارد.
دوراندیشی،صبر و عاقبت اندیشی قبل از عمل هم برای قدرت بخشیدن به اراده کارکرد دارد.
و ....
(1392 مرداد 22، 23:40)رند نوشته است: از اونجایی که وقتی آدم ترک می کنه خواه یا ناخواه پس از مدتی اگه یه سری اصلاحاتی تو زندگی روزمره ی خودش نکنه حس و حال بد میاد سراغش.
یعنی ترک باید همراه اصلاحاتی تو زندگی همراه باشه.
چند بار هم تو گروه این مسائل رو مطرح کردم
مخصوصا اون ماههای اولی ترک اگه آدم خودش رو از انزوا بیرون نکشه اون حس و حال بد میاد سراغش.
حس و حالی که دوام آوردن برابرش بسیار سخته و مثل امواجی می مونه که به شدت به آدم برخورد می کنه و استخوان آدمو می خواد خرد بکنه
این پست من اون زمانی که حسم بد بوده تو اورژانس
ای لوله گاز
نقل قول: خوب بذار از اولش بگم
صبح وسوسه بود تا حالا یه چیز دیگه اومده
الان خیلی حالم بده حس میکنم دنیا رو سرم خراب شده
الان رو مزر جنون وایسادم
خیلی در مورد این حس فکر کردم و تجربه کردم
به این نتیجه رسیدم که:
اگه ما از انزوا خارج نشیم ترک بسیار سخته
حتی زیاد اومدن کانون هم برام فایده ای نداشت
باید بزنین بیرون
داداشا ترک کردن خالی فایده ای نداره باید همراه با اصلاح عادت ها هم باشه
وقتی آدم از اون حال خارج شد سر زنده تر می شه و ترک براش راهتر