۩ مشاعره ۩

[شازده کوچولو]

تاکی به تمنای وصال تو یگانه          اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید، شب هجران تو یانه؟     ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه

شیخ بهایی

[karma]

هر شبی گویم که فردا ترک این سودا کنم
باز چون فردا شود امروز  را فردا کنم
  

[*بنده پاک*]

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
حافظ

[هومان]

تا بود خسرو خوبان چو تو شيرين صنمي

مگس ما نكند ميل به حلواي دگر
(سيف فرغاني)

[شازده کوچولو]

روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد

حافظ

[karma]

دیشب که شکوه ام را با ماه کرده بودم
جمع ستاره ها را آگاه کرده بودم

[حامدحامد]

من آنم که در پای خوکان نریزم
مر این قیمتی دُرِّ لفظ دَری را

(ناصرخسرو)

[هومان]

ای جویبار جاری! زین سایه برگ مگریز
کاین گونه فرصت از کف دادند بی شماران
شفیعی کدکنی

[شازده کوچولو]

ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل
تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت

حافظ

[karma]

تا آسمان ز حلقه به گوشان ما شود 
کو عشوه ای ز ابروی همجو هلال تو

[هومان]

وای ان دل که بدو از تو نشانی نرسد

مرده ان تن که بدو مژده جانی نرسد

مولوی

[karma]

دوست آن باشد که گیرد دست دوست 
در پریشان حالی و درماندگی

[هومان]

یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود
 
 دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود

[karma]

دل و دینم دل و دینم ببردست 
برو دوشش برو دوشش برو دوش 

حافظ

[هومان]

شکوه از سختی ایام ز کم ظرفی هاست 

جوی شیر است مرا پیش نظر هر رگ سنگ

صائب تبریزی