۩ مشاعره ۩

[سبز آبی]

تا رخت شمع فروزنده ی بزم دگران شد
من چو تاریکی شب گوشه ی دیوار گرفتم

سیمین بهبهانی 

[K_1]

مالک ملک وجود، حاکم رد و قبول
هر چه کند جور نیست ور تو بنالی جفاست

سعدی

[شازده کوچولو]

تا سر خود نسپرديم به خاک در دوست
خاطر آسوده نگشتيم از اين در به دری

فروغی بسطامی

[K_1]

یارا! بهشت صحبت یاران همدمست
دیدار یار نامتناسب جهنم است!

سعدی

[حامدحامد]

تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

(لسان الغیب حافظ شیرازی)

[مهدوی]

شور این لحظه زیاد و عشق ما هم بیشتر
ناقص العقلی اگر پنداشتی حرفم را درست 

خودم

[K_1]

تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم از نو غمی آید به مبارک بادم

[مهدوی]

میشوند از سردمهری، دوستان از هم جدا
برگ ها را میکند فصل خزان از هم جدا

صائب تبریزی

[سبز آبی]

آن مایه ز دنیا که خوری یا پوشی
معذوری اگر در طلبش میکوشی
باقی همه رایگان نیرزد هشدار
تا عمر گرانبها بدان نفروشی

خیام

[mahdimontazer]

یاد روزی که به عشق تو گرفتار شدم       از سر خویش گذر کرده سوی یار شدم

[شازده کوچولو]

ما قدم از سر کنیم در طلب دوستان
راه به جایی نبرد هر که به اقدام رفت

سعدی

[مهدوی]

تو که یار ما بُدی و دیده بر اغیار بستی
چه شده در حال حاضر که رخ از ما هم کشیدی؟!


خودم

[K_1]

یک امروزست ما را نقد ایام
مرا کی صبر فردای تو باشد

سعدی

[مهدوی]

در این سلول تنهایی که نام دیگرش دنیاست
چه باید کرد از دستش به جز از دست غم مردن؟!


صادق احمدی ورسی

[شازده کوچولو]

ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد

حافظ