۩ مشاعره ۩

[مهدوی]

دردت حقیرم میکند، یادت خمیرم میکند
پاییز پیرم میکند، اما ندارم چاره ای

ماهان یونسی

[زینبی]

یاد باد آن که چو یاقوت قدح خنده زدی

در میان من و لعل تو حکایت‌ها بود

 

[مهدوی]

دادیم عارفانه چون منصور تن به دار
کردیم نقد، روضه دارالسلام را


صائب تبریزی

[زینبی]

آنچه از دریا به دریا می رود
از همانجا کامد، آنجا می رود

[مهدوی]

دردمندی درد را بسیار درمان کرده است
گو نباشد بر سر بالین مسیحایی مرا


صائب

[K_1]

امروز زنده ام به ولای تو یا علی
فردا به روح پاک امامان گواه باش

منسوب به حافظ (و فکر کنم منقوش بر سنگ قبر ایشان)

[مهدوی]

شبیه بید که طوفان از آن گذر کرده ست
کسی شکسته غمش بند استخوان مرا


جلال جاوند

[K_1]

امید وصل مدار و خیال دوست مبند
گرت به خویشتن از ذکر دوست پرواییست

سعدی

[مهدوی]

تهی دستی چو من گاهی به فکر یار می افتد
تو نیز آسوده خاطر شو، رفیقت فارغ البال است
خودم

اینم جواب داداش مجاهد عزیز  
اینو از این حیث گفتم که یه وقت فکر نکنید خبریه

[K_1]

تو از ما فارغ و ما با تو همراه
ز ما فریاد می‌آید تو خاموش

حدیث حسن خویش از دیگری پرس
که سعدی در تو حیران است و مدهوش

سعدی

برادر مهدوی جان احسنت!

[مهدوی]

شکوه و فضل از آن دوستان است
که میپویم مدام از کویشان من یک نشانی

چه زیبا سخنی مرد مجاهد
که با اوصاف زیبا هم نشانی

مرا با حسن و دهشت یاد کردی
که از من دهشت و حسن از تو ای صاحب نشانی


کوچیک شما

[مهدوی]

یار من زیبا و چشم شور دشمن ها زیاد
میسپارم عشق خود را من به دست "و أن یَکاد"


شیدا صیادی پور

[K_1]

دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد
که چو سرو پایبند است و چو لاله داغ دارد

حافظ

[فرید]

دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت
عمری است که عمرم همه در کار دعا رفت

[K_1]

تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم از نو غمی آید به مبارک بادم

حافظ