امتیاز موضوع:
  • 11 رأی - میانگین امتیازات: 4.64
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
تاب تاب عباسی خدا منو نندازی 
اگر میخوای بندازی بنداز تو شهر بازی
22
اسم شاعر درست خاطرم نیست عذر میخوام
'ی' بده
 سپاس شده توسط
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
 سپاس شده توسط
راهیست راهِ عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آن که جان بسپارند، چاره نیست


حافظ


نقل قول: تاب تاب عباسی خدا منو نندازی 
اگر میخوای بندازی بنداز تو شهر بازی
[تصویر:  22.gif]
اسم شاعر درست خاطرم نیست عذر میخوام
'ی' بده


4fvfcja
چرخ گردون گر ندارد سازگاری با دلت
دست در جیبت کن و جدی نگیرش، بیخیال [تصویر:  4chsmu1.gif]
 سپاس شده توسط
(1402 مهر 28، 6:37)مهدوی نوشته است: راهیست راهِ عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آن که جان بسپارند، چاره نیست


حافظ


نقل قول: تاب تاب عباسی خدا منو نندازی 
اگر میخوای بندازی بنداز تو شهر بازی
[تصویر:  22.gif]
اسم شاعر درست خاطرم نیست عذر میخوام
'ی' بده


4fvfcja

تا به دانشکده عشق و جنون پا نرسد
                       منطق شیخ به یک حل معما نرسد
            دیوانه تر از خویش کسی می‌جستم

دستم بگرفتند و به دستم دادند..
.
 سپاس شده توسط
دلا بسوز که سوز تو کار ها بکند
نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند
 سپاس شده توسط
دل بـه هـجـران تـو عمریست شکیباست ولی
بــار پــیــری شــکــنــد پـشـت شـکـیـبـائـی را

شهریار
[تصویر:  15400000.gif][تصویر:  photo_2023_11_22_22_13_47.jpg][تصویر:  15400000.gif]
[تصویر:  hs1h_unnamed_(15)-03_65p1.jpeg]

 سپاس شده توسط
آسمان بار امانت نتوانست کشید 
قرعه کار به نام من دیوانه زدند

جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
 سپاس شده توسط
در ره دوری که می‌باید نفس دریوزه کرد / عمر صرف پوچ‌گویی چون جرس کردن چرا
جستجوی گوهری کز دست بیرون می‌رود / همچو غواصان به جان بی‌نفس کردن چرا

صائب تبریزی
[تصویر:  Untitled_2.png]
 سپاس شده توسط
از عشق من به هر سو در شهر، گفتگویی ست

مــــن عاشــق تــو هستــــم، ایــن گفتـــگو ندارد

شهریار
[تصویر:  15400000.gif][تصویر:  photo_2023_11_22_22_13_47.jpg][تصویر:  15400000.gif]
[تصویر:  hs1h_unnamed_(15)-03_65p1.jpeg]

 سپاس شده توسط
دلبستگی خلق به عمر گذران چیست؟ / استادگی عکس درین آب روان چیست؟
پیش و پس اوراق خزان نیم نفس نیست / آسودگی خلق ز مرگ دگران چیست؟

صائب تبریزی
[تصویر:  Untitled_2.png]
 سپاس شده توسط
تو در آب اگر ببینی حرکات خویشتن را

به زبان خود بگویی که به حسن بی نظیرم

( سعدی )

( متوجه بیت نشدم ! )
[تصویر:  15400000.gif][تصویر:  photo_2023_11_22_22_13_47.jpg][تصویر:  15400000.gif]
[تصویر:  hs1h_unnamed_(15)-03_65p1.jpeg]

 سپاس شده توسط
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده‌ام به بد دیدن


وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
 سپاس شده توسط
نیست سنگ کم اگر در پله ی میزان ترا / کعبه و بتخانه باشد در نظر یکسان ترا
تا نبندی رخته ی چشم و دهان و گوش را / از درون دل نجوشد چشمه ی حیوان ترا

صائب تبریزی
[تصویر:  Untitled_2.png]
 سپاس شده توسط
از روز ازل تا به ابد نیست به دنیا     هم رتبه و هم شان علی آن شه والا

بر تارک عالم بدرخشید چو خورشید     تاریخ ندیده ست بسانش یل دانا
 سپاس شده توسط
اگر آن تُرک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هِندویَش بخشم سمرقند و بخارا را

بده ساقی مِیِ باقی که در جنّت نخواهی یافت
کنار آب رُکن‌آباد و گُلگَشت مُصَلّا را

حافظ
قهرمان زندگی خودت باش  53
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان